وقتی غول های فناوری فارغ التحصیلان رشته کامپیوتر را نمی خواهد/ تکلیف چه خواهد شد؟
به گزارش آدرین به نقل از اقتصاد آنلاین-آرش نصیری؛ آیارا (نام مستعار) با مجموعهای از رزومههایی که هنوز داغی پرینتر را بر خود داشتند وارد نمایشگاه شغلی شد. اتاق از قبل مملو از افراد جویای کار بود. دانشجوی سال دوم انتظار زیادی نداشت. در سال های گذشته، یک دانشجوی علوم کامپیوتر در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، می توانست امیدوار باشد که از این مراسم پردیس با یک دوره کارآموزی تابستانی جالب بیرون بیاید، احتمالاً در یک شرکت «faang» یا فانگ مخفف فیسبوک (اکنون متا)، اپل، آمازون، نتفلیکس و گوگل. بهترین دوست آیارا در نمایشگاهی مانند این در اپل کار آموزی کرده بود.
اما این بار هیچ یک از شرکتهای فانگ اینجا نبودند. اسپاتیفای، سیلزفورس، اوبر یا مایکروسافت همچنین نبودند. در هر صورت، بسیاری از آن شرکتها و تقریباً ۵۰ شرکت دیگر -«همه معروفها»- قبلاً درخواستهای کارآموزی او را چند ماه قبل رد کرده بودند. و این قبل از آخرین دور اخراجهای شغلی بود. تنها در ژانویه و فوریه ۱۲۰۰۰۰ اخراج فنی وجود داشت. آلفابت، شرکت مادر گوگل، ۱۰ درصد از این مشاغل از دست رفته را به خود اختصاص داده است (متا مدت کوتاهی پس از نمایشگاه ۱۰۰۰۰ اخراج دیگر را اعلام خواهد کرد).
زمانی که نمایشگاه در ماه مارس شروع به کار کرد، آیارا از جاه طلبیهای خود کم کرده بود. او بعداً گفت: « در این مرحله هر شرکتی که من را استخدام کند، خوب است.»
آیارا در یک عقبگرد به سمت یک غرفه شلوغ حرکت کرد، جایی که جونیپر نتورکس در حال برگزاری مصاحبه بود. جونیپر که در سال ۱۹۹۶، یعنی مدتها قبل از تولد اکثر دانشجویان کالج تأسیس شد یکی از شرکتهای پرکار در دره سیلیکون است: سهم مناسبی از سختافزار زیربنای اینترنت و نرمافزاری که آن سختافزار را کنترل میکند، دارد. هیچ یک از «درخششهای» (یکی از کلمات مورد علاقه آیارا) یک شرکت فانگ را ندارد. مدیر استعدادیابی آن میگوید که دانش آموزان اغلب در مورد آن چیزی نشنیدهاند. با این حال در این نمایشگاه یک نقطه قوت غیرقابل مقاومت داشت: هنوز کارآموز استخدام میکرد.
آیارا توجه یکی از استخدامکنندگان جونیپر را به خود جلب کرد و آنها شروع به صحبت کردند. برخی از دانشجویان به رانهای خود ضربه میزدند یا پوست دستهای خود را نیشگون میگرفتند. آیارا نمایش خوبی از ظاهر آرام به نمایش گذاشت. در حالی که استخدام کننده رزومه او را اسکن میکرد، او برخی از نکات برجسته را با صراحت شرح داد: کارآموزی در یکی از شرکتهای تابعه زیپکار، یک شرکت کرایه اتومبیل. معرفیکننده واکنشهای ایموجی در یک ویژگی پیام رسانی در پلی استیشن.
استخدام کننده با تأیید گفت: «به نظر میرسد برای چند شرکت بزرگ کار کرده اید. پس چرا به جونیپر علاقه دارید؟ آیا چیزی در مورد شرکت ما میدانید یا فقط در حال کاوش هستید؟»
او به آرامی از این سوال طفره رفت و گفت: «من به دنبال کارآموزی تابستانی هستم.»
استخدامکننده مودبانه سر تکان داد. او توضیح داد که تمرکز اصلی این شرکت امنیت شبکه است. «آیا به امنیت علاقه دارید؟»
او با صدای کسی که هرگز دنبال کردن شغلی بی زرق و برق و به همان اندازه بیدرخشش را در نظر نمیگرفت، با تردید پاسخ داد: «آره!» – پس از نمایشگاه، او درخواستی را برای شغل امنیت به جونیپر ارسال کرد. چند هفته بعد، او هنوز پاسخی دریافت نکرده بود.
لحظه ایدهآلی برای ورود به بازار کار فناوری نیست. برای سالها، صنعت فناوری سودهای کلان را با سرمایهگذاریهای هنگفت در توسعه همراه کرده بود. غولهای فناوری که از موفقیت خود در طول همهگیری سرمست شده بودند، جذب نیروهای جدید شدند: متا در یک بازه زمانی کوتاه تعداد کارکنان خود را دو برابر کرد. اکنون دوران خوب به پایان رسیده است. غولهای فناوری با رقبای سختتر (مانند تیکتاک) و شرایط اقتصادی سختتر از جمله کمبود تولید و نرخهای بهره بالا مواجه شدهاند. این صنعت که توسط سرمایهگذاران به پذیرش مفاهیم ناآشنا مانند «مسئولیت مالی» و «رشد بلندمدت» سوق داده شده است، در یک سال و نیم گذشته حدود ۳۰۰۰۰۰ کارمند و کارگر را اخراج کرده است که بیشترین میزان از زمان سقوط دات کام در دو دهه پیش است. آمازون و متا پیشنهادهای کاری را لغو کردند.
اثرات آن در دانشگاههای سراسر آمریکا محسوس است. در برکلی، کارآموزان بالقوه قبل از باز شدن درهای آن، بیرون از نمایشگاه شغلی صف تشکیل داده بودند. چند دانشجوی مشتاق کت و شلوار و کراوات میپوشیدند (منظرهای نادر در محوطه دانشگاه که در آن هود پوشها بهخوبی دیده میشوند).
حتی اگر آنها موفق به گرفتن یک دوره کارآموزی شوند، موقعیت آنها متزلزل است. دوره کارآموزی برخی از رشتههای علوم کامپیوتر لغو شده است. به گفته سو هاربر، مدیر اجرایی مرکز شغلی کالج، کسانی که پیشنهاد کار دارند، تاریخ شروع کارشان به تعویق افتاده است. آنها افراد خوش شانس هستند. چند دانشجو به اکونومیست گفتند که برای کار و کارآموزی در صدها شرکت درخواست دادهاند بدون اینکه پیشنهادی برای نشان دادن تلاشهایشان داشته باشند. وقتی خودم را به دانشجئی دومی معرفی کردم که در رشته مهندسی برق و علوم کامپیوتر تحصیل میکرد، او پرسید: «آیا اکونومیست استخدام میکند؟» او به نوعی شوخی میکرد.
بیش از ۶۰ شرکت غرفههایی را در این نمایشگاه برپا کرده بودند، از سازمانهای دولتی و موسسات مالی گرفته تا استارتآپهای تخصصی فناوری و در کمال تعجب، یک اسپا. بزرگترین نام فناوری در آنجا سپ بود، یک غول نرم افزاری اروپایی. غیبت مشهورترین نامها در فناوری احتمالاً به خواستگاران کمتر زرق و برق دار در بازار کمک کرد. یک استخدامکننده از یک آژانس حملونقل عمومی محلی به اکونومیست گفت: «در این شرایط امثال ما نفع میبرند». او موفق شد تعداد زیادی از پرسشگران را به تصویر بکشد. شرکتهایی که ناگهان تبدیل به ستارههای راک شده بودند شامل بانک آمریکا و یک استارتآپ ساخت کامیونهای خودران بودند. بنجامین چن، یک مدیر استعدادیابی که در حال راهاندازی غرفه خود بود، دانشجویان اغلب نام جونیپر را نشنیدهاند، زیرا «ما در پشت صحنه کار میکنیم». چن با خنده گفت: اغلب دانشجویان با بازی با این جمله، «اوه درباره ژوپیتر بیشتر به من بگو» از او استقبال میکنند. بدین ترتیب حتی نام شرکت را هم برای اولین بار نمیتوانند درست تلفظ کنند.
فناوریهای بزرگ جذب نیروهای جدید شدند: متا تعداد کارمندان خود را در مدت کوتاهی دو برابر کرد. اکنون دوران خوب به پایان رسیده است
این شرکتها جذابیتی فراتر از اینکه صرفاً همه چیزهایی هستند که ارائه میشوند، دارند. بر اساس نظرسنجی اخیر انجام شده توسط هندشیک، یک استارت آپ استخدام، کیفیتی که دانشجویان جویای کار در حال حاضر بیشترین اعتبار را به یک شرکت میدهند، ثبات است. چن میگوید که او نیز متوجه تغییر «به سمت شرکتی است که پایدارتر و قابل پیشبینیتر است تا چیزی کمی بیشتر، به گمانم، ریسکپذیرتر».
این یک تعدیل بزرگ در فرهنگ دانشجویان علوم کامپیوتر در برکلی است. شرکتهای بزرگ قبلاً با جذابیت تقریباً جادویی آغشته بودند: هیچ شرکت دیگری ارزش کار کردن را نداشت. آیارا به اکونومیست گفت: «نام مهم است زیرا با نام، مهارت یا کار شما شناسایی میشود. مردم میگویند: «اوه، این شخص آنجا کار میکرد.»
بخشی از این اشتیاق ناشی از احساس رقابت و یکپارچگی است که توسط رسانههای اجتماعی هدایت میشود. دانشآموزان برکلی قبلاً آنچه را که یکی از آنها به عنوان یک فرآیند انتخابی «خنجر از پشت» توصیف میکرد برای شرکت در دوره علوم رایانه گذرانده بودند. آیارا گفت: «دانشجویانی که شغل و کارآموزی دست و پا کردهاند از مورد موفقیت خود در لینکدین سخن میگویند.»
دستمزدهای بالا و غذاهای لذیذ شرکتهای بزرگ فناوری نیز بخشی از جذابیت بود. ویکی لی، فارغ التحصیل ۲۱ ساله برکلی، گفت، پردیسهای پراکنده که شبیه «یک زمین بازی» هستند، همینطور هستند. چند نفر از دانشجویان به اکونومیست گفتند که کارآموزی غولهای فناوری با حقوق هم همراه است. لی شنیده است که کارآموزان در گوگل، برای مثال، «یک تن حقوق دریافت میکنند»، حتی اگر فقط دو ساعت در روز کار کنند. (از گوگل در این مورد پرسیدیم و به اکونومیست گفتند: «ما کارآموزی پاره وقت را در نظر نمیگیریم.»)
اما دانشجویان اکنون شروع به تعجب کردهاند که آیا این شرکتهای بزرگ فناوری را اصلاً آنگونه که واقعاً هست میبینند.
لی فکر میکند که شرکتهای فانگ را بیش از حد رویایی دیده است. او شروع کرده است به مزایایی که آنها ارائه میدهند به عنوان حقه نگاه کند. اکنون او خود را کمی بیشتر «ضد شرکت» توصیف میکند. او قبل از اخراج متوجه شده بود که نمیخواهد در فناوری بزرگ کار کند و خیالش راحت است که درگیر آن نشد. او امیدوار است که به عنوان طراح محصول در یک شرکت کوچک کار کند، ایدهآل او یک استارتآپ است، جایی که میتواند «تجربه قوی به جای دنبال کردن یک نام بزرگتر» به دست آورد.
در غرفه جونیپر، آرتور کانگ، یک کارشناس ارشد برکلی را دیدم که پیشنهادات شرکتهای معروف را رد کرده بود و در تابستان امسال شغلی در شرکتی نه چندان جذاب داشت. او توضیح داد که جونیپر به او این فرصت را داد که به جای اینکه یک چرخ دنده در دستگاه باشد، چیز جدیدی خلق کند. دوستانش از تصمیم او متحیر هستند، اما او مطمئن است که این تصمیم درست بوده است. او به اکونومیست گفت: «ثبات، شامل اخراج نشدن فوری است».
- برچسب ها: