چگونه ترامپ میتواند چین و روسیه را از معادلات قفقاز جنوبی کنار بزند؟
آذربایجان، تنها کشوری که با هر دو قدرت روسیه و ایران مرز مشترک دارد و به کانون تعمیق درگیری راهبردی و اقتصادی چین بدل شده است. با این حال از منظر ایالات متحده، اهمیت ژئواقتصادی آذربایجان از جایگاه این بازیگر بهعنوان تأمینکننده حیاتی انرژی و هاب ترانزیتی ناشی میشود؛ جایگاهی که مسیرهای جهانی را متنوع میکند و همزمان دسترسی آمریکا به آسیای مرکزی را تسهیل مینماید.
به گزارش تجارت نیوز، دولت ترامپ میتواند بر شتاب حاصل از توافق صلح سوار شود و نفوذ چین در قفقاز را تحت تاثیرقرار دهد. از منظر سیاستهای ژئوپلیتیکی ایالات متحده، جمهوری آذربایجان شریک راهبردی محور در اوراسیا است. از همینرو ترامپ با توجه به نقشی که در میانجیگری توافق صلح میان آذربایجان و همسایهاش ارمنستان ایفا کرد، اکنون باید سیاست خارجی کلان خود را نسبت به این کشور تُرکزبان بازتنظیم کند تا پیوندهایش با آمریکا تقویت شود.
بازی باکو در دو زمین شرق وغرب
آذربایجان، تنها کشوری که با هر دو قدرت روسیه و ایران مرز مشترک دارد و به کانون تعمیقِ درگیری راهبردی و اقتصادی چین بدل شده است. با این حال از منظر ایالات متحده، اهمیت ژئواقتصادی آذربایجان از جایگاه این بازیگر بهعنوان تأمینکننده حیاتی انرژی و هاب ترانزیتی ناشی میشود؛ جایگاهی که مسیرهای جهانی را متنوع میکند و همزمان دسترسی آمریکا به آسیای مرکزی را تسهیل مینماید. با این حال در ماههای اخیر، سلسلهای از تحولات مهم در پیوند با آذربایجان و سه رقیب اصلی ایالات متحده رخ داده است.
یک روز پس از آنکه رؤسایجمهور دونالد ترامپ و الهام علیاف و نیکول پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان درباره ایجاد «مسیر ترامپ برای صلح بینالمللی» (TRIPP) از جنوب ارمنستان توافق کردند، الهام علیاف در مصاحبه ۲۷ اوت با شبکه الاخباریه (العربیه) گفت پس از فروپاشی امپراتوری روسیه در سال ۱۹۱۷، آذربایجانیها «جمهوری دموکراتیک آذربایجان» را بنیان گذاشتند که تا آوریل ۱۹۲۰ ادامه یافت؛ زمانی که اتحاد شوروی آن را در خود جذب کرد. علیاف در شش ماه گذشته دو بار به چین سفر کرده، نخست در ۲۳ آوریل در پکن با شی جینپینگ دیدار داشت تا روابط دوجانبه را به «شراکت راهبردی جامع» ارتقا دهد و بار دیگر ۳۱ اوت در حاشیه اجلاس سازمان همکاری شانگهای (SCO) در تیانجین با رهبرچین دیدار کرد.
پشت پرده تنش میان باکو و مسکو
به نوشته نشنال اینترست مجموع این تحولات، هم امیدبخش است و هم برای منافع آمریکا در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی تهدید بالقوه محسوب میشود. با اینحال، پیروزی آذربایجان در جنگ سال ۲۰۲۰ با ارمنستان، موازنه قوا در قفقاز جنوبی را تغییر و نفوذ منطقهای باکو را افزایش داد. مهمتر از آن، معادلات خاورمیانه و غرب آسیا فرصتی برای باکو فراهم کرده تا بهعنوان شریک کلیدی آمریکا در مدیریت همسایهای که احتمالاً سالها چالشزا خواهد ماند، نقشآفرینی کند.
بهطور مشابه، وخیمتر شدن روابط آذربایجان و روسیه فرصتی ممتاز پیش روی واشنگتن گذاشته است. در شرایط متفاوت تلاش داشتند تا رابطه نزدیکشان با روسها را حفظ کنند. اما تغییر سیاست این بازیگر از نتایج جنگ دوم قرهباغ آغاز شد؛ زمانی که روشن شد نفوذ مسکو در مناطق جنوبیاش تا چه حد افول کرده است. جنگ در اوکراین وضعیت روسها را وخیمتر کرد و مشخص کرده که چرا باکو جسورتر از گذشته در برابر مسکو ظاهر شد؛ چنانکه پس از سرنگونی یک هواپیمای تجاری آذربایجانی بر فراز قلمرو روسیه در دسامبر گذشته که به کشته شدن ۳۸ سرنشین و خدمه انجامید، بیانیه تند دولت علیاف تنش میان دو بازیگر را عریان کرد.
چرخش رویدادها در جبهههای شمالی و جنوبی، برای آذربایجان فرصتی راهبردی فراهم کرده تا خود را بهعنوان پلی زمینی میان غرب و شرق جای بدهد. کریدور TRIPP برای گشودن گلوگاه قفقاز جنوبی در «مسیر بینالمللی حملونقل ترانسکاسپین» — مشهور به «دالان میانی» — نقشی محوری دارد و دسترسی اروپا و آمریکای شمالی به آسیای مرکزی را تسهیل میکند. همزمان، چین نیز از TRIPP بهرهمند میشود، زیرا این مسیر پیوند فراآبیِ حیاتی برای «ابتکار کمربند و جاده»ی پکن است. این همگراییِ منافع، نقش برجسته آذربایجان بهعنوان هاب اتصال اوراسیا و تجارت جهانی را برجسته میکند.
به ادعای ناظران واشنگتن برای بهرهبرداری از موضع ضعف روسها و در عین حال جلوگیری از پیشی گرفتن چین، باید نگرش سیاست خارجیاش نسبت به باکو را بهطور اساسی بازنگری کند. «بند ۹۰۷» از «قانون حمایت از آزادی» (مصوب ۱۹۹۲) همچنان مانعی کلیدی بر سر راه پیشرفت است. این حکم قدیمیِ حقوقی — که در بحبوحه نخستین منازعه قرهباغ تصویب شد — بخش عمده اشکال کمک مستقیم دولت آمریکا به باکو را ممنوع میکند. با توجه به توافق صلح با ارمنستان که با میانجیگری دولت ترامپ تسهیل شد، بند ۹۰۷ عملاً از موضوعیت افتاده است. با اینهمه، این بند که هنوز در متن قانون باقی است، بهمثابه مانعی در مسیر منافع راهبردی، اقتصادی و دیپلماتیک آمریکا در اوراسیاست و سزاوار لغو فوری است.
هر چند با وجود تغییراتِ چشمگیرِ چشمانداز ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی، برخی همچنان از حفظ آن دفاع میکنند. اما حفظ بند ۹۰۷ عمدتاً به سود روسیه و چین است؛ کشورهایی که مشتاقاند از هرگونه اصطکاک در روابط آمریکا و آذربایجان بهرهبرداری کنند. همچنین، پکن نهتنها آماده است از صلح آذربایجان-ارمنستان از منظر اتصالِ منطقهای بهره ببرد، بلکه هماکنون از مسیر پاکستان، جنگندههای نسل ۴٫۵ «JF-17» را به باکو میرساند.
فرصتسازی واشنگتن
به ادعای این نشریه هیچ دلیلی وجود ندارد که آذربایجان نتواند بهجای تجهزات چینی، تجهیزاتِ آمریکایی خریداری کند. برای مقایسه، «هواپیمایی ازبکستان» سفارش خرید تا ۲۲ فروند بوئینگ ۷۸۷ دریملاینر به ارزش ۸ میلیارد دلار را ثبت کرده است؛ در حالیکه شرکت ملی راهآهن قزاقستان قرارداد ۴ میلیارد دلاری با شرکت آمریکایی «وابتِک» برای ۳۰۰ دستگاه لکوموتیو باری امضا کرده است.
شرکتهای آمریکایی در آذربایجان — بهویژه در بخش انرژی — فرصتهای فراوانی دارند؛ چرا که این کشور صادرکننده عمده نفت و گاز است. علاوه بر این، آذربایجان میتواند مسیر ترانزیت کلیدی برای نفت قزاقستان و گاز ترکمنستان باشد؛ امری که با توجه به انحصار مسیرهای صادراتی در دست روسیه، میتواند اهرم انرژی مسکو را در منطقه کاهش دهد.
بنابراین ضروری است کاخ سفید ترامپ بر شتاب ایجادشده توسط TRIPP تکیه کند. موفقیت راهبرد اوراسیایی آمریکا به تعمیق پیوند با آذربایجان وابسته است. اقدام فوری لازم است، زیرا پکن هماکنون در منطقه پیشدستی قابلتوجهی به دست آورده است. لغو بند ۹۰۷ نخستین گام حیاتی برای تضمین منافع راهبردی، اقتصادی و دیپلماتیک ایالات متحده است.
- برچسب ها:











