چرا واقعیت جیب مردم با ارقام رشد اقتصادی همخوانی ندارد؟

  • توسط: admin


به گزارش تجارت‌نیوز، روز گذشته محمد شیریجیان، معاون اقتصادی بانک مرکزی، در همایش شهرت و اعتبار بانک مرکزی با اشاره به رشد بالای چهار درصد در سال‌ 1402 تاکید کرد اقتصاد ایران در سه چهار سال اخیر، رشدهای بالای سه درصد را تجربه کرده که این موضوع می‌تواند دلالتی بر خروج اقتصاد کشور از رکود باشد. همچنین ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری، نیز ابتدای امسال اعلام کرد رشد اقتصادی سال ١٤٠٢ حداقل ٦ درصد است.

این آمار و ارقام امیدوارکننده در شرایطی ارائه می‌شوند که بسیاری از مردم و به‌ویژه قشرهای کم‌درآمد، این رشدها را در سفره‌های خود احساس نمی‌کنند. تجارت‌نیوز برای بررسی این موضوع، با سهراب دل‌انگیزان، کارشناس اقتصادی و استاد دانشگاه رازی، به گفت‌وگو پرداخته است.

آمارها نشان می‌دهند اقتصاد ایران در سال‌های اخیر رشد قابل قبولی پیدا کرده اما چرا مردم این رشد را در سفره‌های خود احساس نمی‌کنند؟

مجموعه‌های بسته‌ای در اقتصاد وجود دارند که اطلاعات و سرریزهای اطلاعاتی، تکنولوژی و نیروی انسانی آنها و همچنین ارتباطات پیشین و پسین‌شان وارد جامعه و بخش‌های دیگر تولید نمی‌شود؛ به عبارت دیگر، اقتصاد شامل بخش‌های بسته‌ای است که ارتباطاتی با زنجیره‌های تولید و بخش‌های اصلی کشور مثل مصرف‌کننده و تولید کننده‌های اصلی کشور ندارند.

همچنین علت دیگر، دولتی کردن مجموعه‌های اصلی کشور مثل نفت و انرژی و بخشی از صنایع استراتژیک است که باعث شده ارتباطات این بخش‌ها با بخش‌های دیگر اقتصادی قطع شود. در این صورت اگر این مجموعه‌ها رشد کنند، به دلیل نداشتن ارتباطات پیشین و پسین با جامعه، ممکن است رشد آنها وارد تولید ملی شود اما وارد جامعه نشود و تاثیری بر رفاه مردم نگذارد.

به علاوه، اگر دولت یا گروه‌هایی که درآمدها به آنها تعلق گرفته است از آن درآمدها برای تولید کالاهای عمومی بی‌کیفیت یا غیرمولد استفاده کنند، مردم حتی از کالاهای عمومی تولیدشده هم بهره‌ای نمی‌برند.

بنابراین اگر رشد اقتصادی در رفاه مردم تاثیری ندارد، به این دلیل است که این رشد در بخش‌هایی اتفاق می‌افتد که ارتباط بسیار ضعیفی با جامعه دارند و همچنین درآمد حاصل از رشد آنها روی ایجاد کالای عمومی باکیفیت نیز تاثیری نمی‌گذارد.

آیا با توجه به پتانسیل‌های اقتصاد ایران، رشد اقتصادی در حدود سه یا چهار درصدی، رقمی هست که دولت به آن افتخار کند؟

در کشورهایی مانند ایران که در شرایط تحریم هستند، رشد چهار درصد هم رشد خوبی است. اقتصاد ایران در سال 1390 مشمول بخش عظیمی از تحریم‌ها شد و در سال 1397 این تحریم‌ها گسترش یافت. همچنین سرمایه‌گذاری خالص کشور منفی است و امکان انتقال تکنولوژی و منابع مالی نیز وجود ندارد. بنابراین اگر طی 10 سال، تولید ناخالص داخلی که کشور در سال 1390 داشته، 10 درصد کاهش پیدا کرده باشد، حال کشور باید تعداد سال‌های زیادی رشدهای بالا داشته باشد تا بتواند به همان تولید سال 90 برسد.

بنابراین علت به چشم نیامدن رشد این است که کشور در دوره‌های گذشته خود، رشدهای بسیار بالایی را تجربه کرده و مردم نمی‌توانند این رشدها را لمس کنند. همچنین با وجود این رشدها، هنوز به عملکردهای دوره‌های پررونق کشور نزدیک نشده‌ایم و نتوانسته‌ایم تولید ناخالص داخلی آن سال‌ها را به دست بیاوریم. بنابراین همین که کشور دچار رکود نشده و توانسته این میزان از رشد حداقلی را حفظ کند اتفاق بزرگی است.

البته برای اینکه رشدهای بالاتر در کشوری مثل ایران رخ دهد، باید در اصلی‌ترین سیاست‌های راهبردی کشور که اقتصاد را به زنجیر کشیده‌اند بازنگری شود؛ اما تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد، ناچاریم رشدهای سه و چهار درصدی را ارقام خوبی در نظر بگیریم.

آیا رشد اقتصادی کنونی کشور به دلیل فعالیت‌های دولت بوده یا به علت بهبود فروش نفت؟ اگر ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا شود، این رشد می‌تواند ادامه پیدا کند؟

در موضوع فروش نفت باید در نظر گرفت که ایران نمی‌تواند نفت خود را به قیمت مناسب بفروشند. زمانی که قیمت هر بشکه نفت در بازارهای بین‌المللی حدود 90 دلار است اما روسیه می‌تواند هر بشکه نفت را 60 دلار بفروشد، ایران باید قیمت فروش نفت خود را زیر قیمت روسیه تعیین کند.

بنابراین ایران اگر مقدار بیشتری نفت هم بتواند بفروشد هنوز درآمد زیادی ندارد و این درآمد به دلیل تحریم‌ها نمی‌تواند وارد کشور شود. ایران اگر بخواهد این درآمد را وارد کشور کند باید آن را تبدیل به کالا کند، که در این صورت باعث افزایش هزینه‌های اضافی می‌شود و این درآمد‌ها را از دست می‌روند. همچنین از آنجا که این کالاها اجباری است، در صورت وارد شدن به کشور، نه‌تنها ارتباطات مناسبی با اقتصاد داخلی برقرار نمی‌کنند، بلکه حتی ممکن است باعث ایجاد اختلال و بحران شوند.

بنابراین فروش نفت بیشتر نمی‌تواند باعث خلق درآمدی شود که بتوان آن را وارد کشور کرد. علاوه بر آن اقتصاد مجبور به تحمیل هزینه‌های مبادله بسیار زیادی نیز می‌شود که این هزینه‌ها ممکن است باعث کاهش شفافیت در اقتصاد رسمی شود.

هرچند حسابداری حوزه نفت در بانک مرکزی نیز باید شفاف‌سازی شود؛ طوری که مشخص شود این حسابداری برای ورود به تولید ناخالص داخلی اعتباری است یا نقدی؟ اگر نقدی باشد اقتصاد نباید با این ارقام رشد مواجه شود اما اگر اعتباری و تعهدی باشد، یعنی قراردادهایی بسته شده اما درآمد آنها وارد کشور نشده است. به همین علت مردم ممکن است این ارقام رشد را در زندگی خود احساس نکنند.

برای مطالعه بیشتر، صفحه اقتصاد کلان در تجارت‌نیوز را دنبال کنید.

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید