معنی اعم در دیکشنری فارسی چیست؟

  • توسط: admin


در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اعم در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

اعم در دانشنامه آزاد فارسی:

اعم. [ اَ ع َم م ] ( ع ص ، اِ ) گروه بسیار. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). جماعت بسیار. ( از اقرب الموارد ). || درشت و سطبر از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). درشت. ( از اقرب الموارد ). || درازبالا. ( منتهی الارب ). رجل اعم ؛ مرد درازبالا و کذلک نخل اعم. ( ناظم الاطباء ). || فراگیرنده تر همه را. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).فرارسنده تر. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ): هو اعم منه ؛ او شاملتر است از آن. ( ناظم الاطباء ). شاملتر. ( از اقرب الموارد ). فراگرفته تر. شاملتر. عام تر. ( ناظم الاطباء ). فراگیرنده تر. پرافرادتر. مقابل اخص. ( یادداشت بخط مؤلف ). || خواه. چه. زش. ( یادداشت بخط مؤلف ): خواهر اعم از تنی و غیرتنی نصف برادر ارث برد؛ خواه تنی… ( یادداشت بخط مؤلف ). اعم از اینکه بخواهد یا نه ؛ زش خواهد یا نه ؛ چه بخواهد چه نخواهد. عشب گیاه باشد، اعم از تر و خشک. اعم از اینکه او بیاید یا نیاید من میروم. ( یادداشت مؤلف ).
– اعم از ؛ خواه. چه.خواهی. یا. ( یادداشت بخط مؤلف ): ذَفَر؛ تیزی و تندی بوی خواه خوش و خواه ناخوش. اعم از اینکه بیاید یانیاید؛ خواه بیاید خواه نیاید. ( یادداشت بخط مؤلف ).


اعم. [ اَ ع َم م ] ( اِخ ) رجوع به معین الدین اعم شود.


اعم. [ اَ ع ُم م ] ( ع اِ ) ج ِ عَم ، بمعنی برادر پدر، یا هر کس که پدرش با پدر تو از یک صلب یا یک بطن باشد. اَعمام. عُمومَة. ( از اقرب الموارد ).

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید