مرگ محیطبان، مرگ یک فرد نیست؛ مرگ وجدان اجتماعی است
محسن نیکفر، فعال محیط زیست، به تجارتنیوز میگوید: محیطبانان ما در شرایطی کار میکنند که حتی ابتداییترین امکانات حفاظتی را ندارند. بسیاری از آنها تنها با یک بیسیم و عصا در برابر شکارچیان مسلح قرار میگیرند. تجهیزات آنها فرسوده، خودروها قدیمی و لباسها حتی در فصل زمستان هم گرم نیستند. اما مهمتر از همه، نبود حمایت قانونی است.
به گزارش تجارت نیوز، «محمود شهمرادی» محیطبان پارک گلستان روز چهارشنبه 15 مرداد در درگیری با شکارچیان غیرمجاز به شهادت رسید. خبر همینقدر کوتاه و دردناک بود. باز هم مرگ یک محیطبان دیگر برای حفاظت از محیطزیست و حیات وحش. یکی دیگر از آنهایی که هر روز برای حفاظت از طبیعت این سرزمین جان بر کف گرفتهاند، قربانی خلاءهای قانونی و بیتوجهی مسئولان شد.
اگر نگاهی به آمار کشته و زخمی شدن محیطبانان در کشور بیاندازیم متوجه میشویم هیچ آمار دقیقی به طور سالیانه از این حوادث منتشر نمیشود. آخرین آمار مربوط به خرداد ماه 1403 است که توسط فرمانده یگان حفاظت محیطزیست کشور اعلام شده است. سرهنگ جمشید محبتخانی اعلام کرد که تاکنون نزدیک به 121 محیطبان را از دست دادهایم که تنها 39 نفر آنها در بنیاد شهید ثبت شده و همچنین 379 محیطبان نیز جانباز شدهاند.
نکته قابل تحمل این است که به گفته فرمانده یگان حفاظت محیطزیست کشور با توجه به وسعت محل ماموریت محیطبانان که حدود ۱۹ میلیون هکتار و تقریباً ۱۲ درصد مساحت کل کشور را شامل میشود، چارت سازمانی محیطبانی کشور باید 8 هزار نیرو داشته باشد اما در حال حاضر تنها 4 هزار نیروی فعال وجود دارد.
مرگ محیطبانان نماد عریانی از بحران در محیطزیست است
محسن نیکفر، فعال محیط زیست در این باره به تجارتنیوز می گوید: محیطبان، سربازان گمنام طبیعت هستند؛ آنها سالهاست که بدون امکانات کافی، با حقوقی ناچیز و در نبود حمایتهای قانونی، در برابر شکارچیان غیرمجاز، زمینخواران و متجاوزان به حریم طبیعت سینه سپر میکنند. اما گاهی این دفاع، به قیمت جان آنها تمام میشود. مرگ تلخ محیطبان، دیگر یک خبر عادی در رسانهها نیست؛ بلکه نماد عریانی از بحران محیط زیست و بیتوجهی مسئولان به حیات حافظان واقعی طبیعت است.
در طول دو دهه گذشته، بیش از ۱۵۰ محیطبان در راه انجام وظیفه جان باختهاند
او میافزاید: در طول دو دهه گذشته، بیش از ۱۵۰ محیطبان در راه انجام وظیفه جان باختهاند. این آمار در مقایسه با کشورهای توسعهیافته، نگرانکننده و هشداردهنده است. بیشتر این جانباختگان، نه در اثر حادثه یا شرایط طبیعی، بلکه با گلوله شکارچیان کشته شدهاند. فعالان محیطزیست این پدیده را «قتل قانونی» مینامند، زیرا ضعف قوانین باعث شده تا عاملان این جنایات بهراحتی از چنگال عدالت فرار کنند.
محیطبانان حتی ابتداییترین امکانات حفاظتی را ندارند
این فعال باسابقه محیط زیست ادامه میدهد: محیطبانان ما در شرایطی کار میکنند که حتی ابتداییترین امکانات حفاظتی را ندارند. بسیاری از آنها تنها با یک بیسیم و عصا در برابر شکارچیان مسلح قرار میگیرند. تجهیزات آنها فرسوده، خودروها قدیمی و لباسها حتی در فصل زمستان هم گرم نیستند. اما مهمتر از همه، نبود حمایت قانونی است؛ محیطبان اگر برای دفاع از خودش شلیک کند، باید سالها در دادگاه بجنگد تا اثبات کند مقصر نبوده. همین ترس باعث میشود در بسیاری موارد، دست از دفاع بکشند و قربانی شوند.
نیکفر میافزاید: در اکثر موارد، قاتلان محیطبان نهتنها مجازات نمیشوند، بلکه با وثیقه آزاد شده و شکایت هم میکنند. چنین شرایطی، روحیه نیروهای محیطبانی را شدیداً تضعیف کرده و علاقهمندان ورود به این حرفه را کاهش داده است و این یعنی نابودی تدریجی یک ساختار حفاظتی.
یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی محیطبانان، عدم تعریف دقیق جایگاه شغلی آنهاست
محسن نیکفر در بخش دیگری از سخنان خود به خلاءهای قانونی و نبود شفافیت در تعریف دقیق جایگاه شغلی محیطبانان اشاره کرده و میگوید: یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی محیطبانان، عدم تعریف دقیق جایگاه شغلی آنهاست. محیطبان در ایران وضعیت حقوقی مشخصی ندارند. در بسیاری از پروندهها، وقتی محیطبان در حین دفاع از خود، شکارچی متجاوز را هدف قرار داده، به دلیل نبود قوانین شفاف، به جرم قتل عمد محاکمه و حتی با حکم قصاص روبهرو شده است. اگرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای تصویب «لایحه حمایت از محیطبان» صورت گرفته، اما همچنان بسیاری از مفاد آن به اجرا درنیامده یا با موانع جدی مواجه است.
محیطبان شهید خاموش جامعه ماست
او می افزاید: محیطبان نهتنها از سوی قانون و دستگاه قضایی حمایت نمیشوند، بلکه در جامعه نیز چندان شناختهشده نیستند. رسانهها بهندرت به چالشهای این قشر میپردازند و نظام آموزشی کشور نیز هیچ برنامهای برای آشنایی کودکان و نوجوانان با اهمیت حفاظت از محیط زیست و نقش محیطبان ندارد. این بیتوجهیها در کنار فشارهای روانی ناشی از کار در مناطق صعبالعبور، ترس مداوم از درگیری مسلحانه و حقوق ناچیز، باعث شده تا بسیاری از محیطبانان یا استعفا دهند یا دچار مشکلات روحی و روانی شوند.
محسن نیکفر در پایان میگوید: مرگ محیطبان، تنها مرگ یک فرد نیست؛ مرگ یک وجدان اجتماعی است. وقتی یک محیطبان با شلیک گلوله شکارچی جان میبازد، در واقع بخشی از حافظه طبیعی یک کشور خاموش میشود. این فاجعه نباید فقط در حد یک خبر کوتاه باقی بماند. اکنون وقت آن است که جامعه مدنی، قانونگذاران و مردم، دست به دست هم دهند تا حافظان طبیعت، دیگر قربانی وظیفه نباشند. طبیعت ایران، بیش از همیشه به قهرمانان زنده نیاز دارد، نه شهیدان خاموش.
- برچسب ها:











