متن خداحافظی غمگین و عاشقانه (58 متن سنگین خداحافظی کردن با عزیزان)

  • توسط: admin
متن خداحافظی غمگین و عاشقانه (58 متن سنگین خداحافظی کردن با عزیزان)


در  این بخش از سایت ادبی و هنری متن­ها قصد داریم چندین شعر و متن خداحافظی را برای شما دوستان قرار دهیم. امیدواریم که این متون زیبا با درون مایه خداحافظی عاشقانه و غمیگن، مورد توجه شما دوستان قرار بگیرد. با ما باشید.

متون زیبا درباره خداحافظی

نمیدونم دل ما خوش بود

یا قدیما بیشتر خوش میگذشت

نمیدونم قد ما ڪوتاه بود

یا قدیما برف بیشتر میومد

قدیما بیسڪویت ها هم باوفا بودند “مادر”

اما الان بیسڪویت ها هم بے وفا شدند “هاے بای”

نیومده میره.سلام خداحافظ

نمیدونم سلامتے بیشتر بود

یا ما مریض نبودیم!

نمیدونم همه  چے داشتیم

یا چشم و همچشمے نداشتیم

نمیدونم چے داشتیم چے نداشتیم

اما روزاے خوبے داشتیم.

مطلب مشابه: متن غروب غمگین و شاد (عکس نوشته و متن های غروب دلنشین)

متن غمگین خداحافظ

می خواهم برگردم

به روزهای کودکی آن زمان ها که:

پدر تنها قهرمان بود

عشــق، تنـــها در آغوش مادر

خلاصه میشد

بالاترین نقطه ى زمین،

شانه های پدر بود…

بدترین دشمنانم،

برادر وخواهران خودم بودند .

تنها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.

تنها چیزی که میشکست،

اسباب بـازیهایم بـود

و معنای خداحافظ، تا فردا بود…

من همان شاعرمسٖتم که شبی باخت تورا

بادلی غمزده یک جرعه غزل ساخت تورا

تا تو نوشش بکنی وقت خداحافظ شــد

هق هقم وای.. غریبانه چه بنواخت تو را

‏یه بار موقع خداحافظی یکی بجای تعارفات معمول وآرزوی موفقیت،

بهم ساده گفت: غمت کم..

و این قشنگ ترین جمله ای بود که شنیدم..

غمتون كم

مهربون باشید گاهی ،وقتها خیلی زود دیر میشه…

زندگی پر از خداحافظی های

غیر منتظره است .

بعدازمرگم همراهم دوتا فنجان چای هم دفن کنید

صحبت های من با خدا به درازا میکشد

بندگانش بی اجازه وارد شدند

خودخواهانه قضاوت کردند

بی مقدمه شکستند

و بی خداحافظی رفتند

سیمین بهبهانی

هیچ کس از آخرین خداحافظی

با خبر نیست!

با هم مهربان باشیم…

همیشه این منو نگران میکنه که نمیدونی کِی آخرین باره،

آخرین بازی توی کوچه با بچه محل ها،

آخرین دیدار دوستای قدیمی،

آخرین دستپخت مامان بزرگ،

آخرین دور هم جمع شدن،

آخرین صحبت،

آخرین بغل،

آخرین بوسه،

آخرین خداحافظی،

آخرین …

باید میرفتم

بی چمدان

بی خداحافظی

بی انکه از زیر قران بگذرانیم

و بگذرم از تمام خاطراتمان

باید میرفتم

بی دلهره

بدون انکه از تو یادگاری بدوش بکشم‌

بی انکه یادم بیاید

در اخرین ملاقاتمان چگونه ملتمسانه

نگاهت میکردم!

-مهزاد

مطلب مشابه: متن بارانی غمگین و احساسی (قشنگ ترین متن های غم انگیز بارانی)

یه کلمه هم هست به اسم “Departaphobia” :

کلمه ی انگلیسی به معنای ترس از خداحافظی و

تموم شدن هر چیزی.

“يمكن للمرء أن يقول وداعاً، و كل شيءٍ فيه يريد أن يبقى”

از آدمیزاد هیچ بعید نیست که بگوید «خداحافظ»

و بندبند وجودش «می‌خواهم بمانم» باشد…

چگونه بگذرم از عشق، از دلبستگی‌هایم؟

چگونه می‌روی با اینکه می‌دانی چه تنهایم؟

خداحافظ، بدون تو گمان کردی که می‌مانم

خداحافظ، بدون من یقین دارم که می‌مانم

خداحافظ ای ماه شب‌های تارم

خداحافظ ای درد جانسوز جانم

خداحافظ ای عشق روزای خوبم

خداحافظ ای شور و شوق حضورم

خداحافظ ای یاد تو تار و پودم

خداحافظ ای قبله هر سجودم

خداحافظ ای تکه‌ای از حیاتم

خداحافظ ای خنده تو ثباتم

ای که از اول جاده به سکوت شدی گرفتار

منو از خاطره کم کن تا ابد خدا نگهدار

برو ای خوب من هم بغض دریا شو خداحافظ

برو با بی کسی‌هایت هم آوا شو خداحافظ

تو را با من نمی‌خواهم که ما معنا کنم دیگر

برو با یک من دیگر بمان ما شو خداحافظ

تو این رویای سر در گم

خدا حافظ گل گندم

تو هم بازیچه‌ای بودی

تو دست سرد این مردم

مطلب مشابه: متن شاد کوتاه برای استوری (قشنگ ترین متن های ناب شاد برای استوری)

جملات کپشن خداحافظی از عزیزان

شرر زدی جگرم، نازنین خداحافظ

شکست بال و پرم، نازنین خداحافظ

دوان به سوی توبودم، که از جفا تیری

زد عشق بر کمرم، نازنین خداحافظ

برو باشد ولی مـن هم خدا و عالمی دارم

مـن از دنیا گلـه مندم کـه از مهر تـو کم دارم

ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن

نگو رفتم خدا حافظ کمی دیگر معطل کن

ترا از دور می بوسم بـه چشمی تر خدانگهدار

مرا باور نکردی میروم دیگر خدانگهدار

مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را

برو با دیگران ای بی‌ وفا دلبر خدا حافظ

خداحافظ برای تو چه آسان بود

ولی قلب من از این واژه لرزان بود

خداحافظ برای تو رهایی داشت

برای من غم تلخ جدایی داشت

خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم

نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم

ای کاش آشنایی‌ها نبود یا به دنبالش جدایی‌ها نبود

یا مرا با او نمی‌کردی آشنا

یا مرا از او نمی‌کردی جدا

آدمـی که بخواهـد بـرود

مـیـرود !

داد نمیـزند که مـن دارم میـروم خداحافظ

آدمـی که رفتـنش را داد میـزند

نمیخـواهد بـرود

داد میـزند که نگـذارنـد بـرود

تنها یک برگ مانده بود

درخت گفت: منتظرت میمانم

برگ گفت: تا بهار خداحافظ

بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود

متن سنگین خداحافظی کردن

”خداحافظی‌ات”

عجب خرابه‌ای به بار آورده!

نگاه کن…

مدت‌هاست در تلاشند مرا از زیر آوار تنهایی‌هایم بیرون کشند!

در پس خداحافظی ساده تو

کسی مرد.

کاش حداقل خداحافظی می‌کردی

پایان باز دردناک بود

اینبار حق با بقیه بود

خداحافظ

تو این رویای سردرگم خداحافظ گل گندم

تو هم بازیچه‌ای بودی تو دست سرد این مردم

خداحافظ گل پونه که بارونی نمیتونه

طلسم رو برداره از این پاییز دیوونه

شبیه برگ پاییزی پس از تـو قسمت بادم

خدانگهدار ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خدانگهدار و این یعنی در اندوه تـو می‌میرم

در این تنهایی مطلق کـه می‌بندد بـه زنجیرم

خدانگهدار ای شعر شب‌های روشن

خدا حافظ ای قصّـه عاشقانه

خدانگهدار ای آبی روشن عشق

خدا حافظ ای عطر شعر شبانه

خدانگهدار ای همنشین همیشه

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته

تـو تنها نمی‌‌مانی ای مانده بی مـن

تـو را می‌سپارم بـه دل‌های خستـه

حالا که رفتنی شده‌ای طبق گفته‌ات

باشد قبول لااقل این نکته را بدان

آهن قراضه‌ای که چنان گرم گرم گرم

در سینه می‌تپید دلم بود

نامهربان خدانگهدار

مطلب مشابه: متن کوتاه و زیبای استوری (گلچین 50 متن خاص و قشنگ برای استوری)

خدانگهدار برای تـو رهایی

برای مـن فقط درد جدایی

خدانگهدار برای تـو چـه آسان

ولی قلبم زِ واژه‌اش چـه سوزان

بیخودی متاسف نباش

تو آمده بودی که بروی اصلا!

تو چه می‌دانی چه ترسی ست

ترس از کوچه بعد از خداحافظ؟

طعم خیس اندوه و اتفاق افتاده

یک … آه! خداحافظ یک فاجعه ساده

خالی شدم از رویا، حسی منو از من برد

یه سایه شبیه من، پشت پنجره پژمرد

بوی باران می دهد باز ، لحظه های خداحافظی

سلام بده به شب ، به خواب ، دم دمای خداحافظی

چقدر معصومانه واژه ها را طی می کردی

حالا رسیدی به آخرین هجا های خداحافظی

دست هایت را موقع رفتنت خوب نگاه کن

ببین چقدر پاک و روشنست برای خداحافظی !

حالا که رفته ای واژه های تازه هم گریه می کنند

نگاه کن چه عالمی دارد این گریه های خداحافظی

بگو وقتی می رفتی چرا چشم هایت همچنان تَر بود؟

تنها آرزویت چه بود آن آخرین دقیقه های خداحافظی

می خواستی خنده های خواهرانت را آیا ببینی؟

یا مویه های داغدار مادرت را در هوای خداحافظی

نه ! نفرین نکن باشد؟تو راحت شدی ، رفتی ، خوابیدی

تو مهربانی هنوز هم در این آخرین لحظه های خداحافظی

بگذار خداحافظی کنم، اما ناتمام

دلم پر است از خداحافظی های بی کلام

در مرام ما نیست، بی نگاه تو ماندن

ولی پر شده نگاهمان از، اشک بی مرام

تو مانده ای در کنارمان در نگاهمان اینجا

چه باور سختی است این وداع سیه فام

تا در کنار همیم، نمیدانیم که میرویم

این خداحافظی ها چه تکرار میشود مدام

چنگ میزند به دل سرود خداحافظی

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لب‌هایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر

هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها

عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

“فاضل نظری”

بهار که پرستو‌ها می‌آیند من کوچ می‌کنم

مقصد من شهر آرزو‌های آبی‌ست

بهار که بیاید شکوفه‌ها ناخواسته می‌شکفند

و من با چمدانی پر از برف به سوی خورشید می‌روم

لحظه‌ی ناب دل کندن از نداشته هایم

و خداحافظ‌ ای داشته‌های من

بی‌خودی متأسف نباش

تو آمده بودی که بروی اصلاً!

تو چه می‌دانی چه ترسی‌ست

ترس از کوچه بعد از خداحافظ؟

تو چه می‌دانی

چه‌ها که نمی‌کند این ترس؟

بی‌خودی لبخند نزن

“مهدیه لطیفی”

دلم شاخه‌ای

که می‌خواهد با پرنده پرواز کند

دلم شاخه‌ای

که در وداع پرنده، تکان می‌خورد

پرنده‌ها از شاخه می‌پرند

مطلب مشابه: متن درباره گریه و درد و رنج ( 60 متن غم انگیز گریه دار احساسی )

سلام

خداحافظ!

چیز تازه‌ای اگر یافتید،

بر این دو اضافه کنید

تا بل باز شود این در گم شده بر دیوار

“حسین پناهی”

به یاد تو هستم

کاش

خداحافظی نمی‌کردی و می‌رفتی

من عمری خداحافظی تو را

به یاد داشتم

پاییز پشت پنجره

استوار ایستاده است

مرا نظاره می‌کند

که چرا من

هنوز جهان را ترک نکرده‌ام

من که قلب فرسوده دارم

من که باید با قلب فرسوده

کم کم تو را فراموش کنم

“احمدرضا احمدی”

شب روی شانه من خواب می‌بیند

و شب‌پره‌ها از من و شب

با تردید می‌گذرند

و او که بهترین آرزوها را برایم داشت

هفده بار بیشتر از من

خداحافظی را آزموده است

و این فاصله‌ای نیست

که با دعا و دویدن پر شود

تسبیح مادربزرگ گم شده

و من عجیب خوابم می‌آید

“چیستا یثربی”

فصل ها

رنگ به رنگ

در لباست جا به جا می‌شوند

از آستینت

جنگلی روییده است

و هزار باغ پنهان

در سینه داری

تا همیشه برای خداحافظی

از لباست

برف ببارد

“بهزاد عبدی”

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید