مانیفست گورباچف چیست ؟

  • توسط: admin


به گزارش تجارت‌نیوز، میخائیل سرگئیویچ گورباچف یک سیاست‌مدار روسی و آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود. وی در ۲ مارس ۱۹۳۱ در استاوروپول، روسیه، به دنیا آمد و در ۳۰ اوت ۲۰۲۲ در مسکو، روسیه، درگذشت. گورباچف به عنوان دبیر کل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ و به عنوان رئیس‌جمهور شوروی از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ فعالیت کرد.

او به دلیل برنامه‌های اصلاحی خود، معروف به پروسترویکا (بازسازی) و گلاسنوست (شفافیت)، شناخته شده است. این اصلاحات تلاش داشتند اقتصاد شوروی را اصلاح کنند و آزادی‌های سیاسی و اجتماعی بیشتری به مردم بدهند. اقدامات او در نهایت به کاهش تنش‌های جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی انجامید.

گورباچف در سال ۱۹۹۰ جایزه نوبل صلح را به دلیل نقش خود در پایان جنگ سرد دریافت کرد. پس از فروپاشی شوروی، گورباچف همچنان به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود ادامه داد و در سطح بین‌المللی به عنوان یک سخنگوی برجسته در موضوعات مربوط به دموکراسی و صلح باقی ماند.

چرا نام گورباچف دوباره مطرح شده؟

یکی از روزنامه‌های ایران نوشته مسعود پزشکیان شاید گورباچف ایران باشد. روزنامه آرمان امروز نوشت: با این وجود در آستانه دومین سالگرد میخائیل گورباچف، مسعود پزشکیان در ایران روی کار آمد. چهره ای سیاسی که بسیاری‌ او را گورباچف ایران می دانند. هرچند در این میان برخی بر این باورند که مادر طبیعت در هر زمانی و دوره ای ، شخصیت ها و انسان های موثر را می زاید و کسی شبیه کسی نیست. و بر همین اساس پزشکیان نه پیشه وریست ، نه مصدق ، نه بازرگان نه یک رهبر ملی و نه گورباچف. او پزشکیان است.

اقدامات گورباچف چه بود؟

میخائیل گورباچف در دوران رهبری خود اقداماتی انجام داد که تأثیرات گسترده‌ای بر شوروی و جهان داشت. برخی از مهم‌ترین این اقدامات عبارت‌اند از:

پروسترویکا (بازسازی): اقتصادی: گورباچف تلاش کرد تا اقتصاد شوروی را از سیستم متمرکز و برنامه‌ریزی‌شده به یک سیستم بازتر و بازارمحورتر تغییر دهد. او به بخش خصوصی اجازه داد در برخی صنایع فعالیت کند و سرمایه‌گذاری خارجی را تشویق کرد.

سیاسی: اصلاحات سیاسی شامل کاهش قدرت حزب کمونیست و ایجاد سیستم چندحزبی بود. او انتخابات آزادتر و منصفانه‌تری را معرفی کرد.

گلاسنوست (شفافیت): این سیاست به معنای افزایش آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات بود. سانسور کاهش یافت و رسانه‌ها توانستند آزادانه‌تر عمل کنند. این سیاست به مردم اجازه داد درباره مشکلات و فساد در دولت بحث کنند و باعث افزایش آگاهی عمومی شد.

پایان جنگ سرد: گورباچف نقش مهمی در کاهش تنش‌های بین شوروی و ایالات متحده ایفا کرد. او با رهبران غربی مانند رونالد ریگان مذاکره کرد و توافق‌های خلع سلاح هسته‌ای مانند پیمان INF (نیروی هسته‌ای میان‌برد) را امضا کرد.

خروج از افغانستان: گورباچف نیروهای شوروی را از افغانستان خارج کرد، جایی که شوروی درگیر جنگی طولانی و پرهزینه بود.

تغییرات در سیاست داخلی: گورباچف اصلاحاتی را در سیستم قضایی و اداری شوروی اعمال کرد و تلاش کرد تا فساد را کاهش دهد. او همچنین به جمهوری‌های شوروی اجازه داد استقلال بیشتری داشته باشند، که نهایتاً به فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری‌های عضو منجر شد.

دموکراتیزاسیون: گورباچف تلاش کرد تا شوروی را به سمت دموکراسی سوق دهد. او انتخاباتی آزادتر برگزار کرد و به مخالفان سیاسی اجازه فعالیت داد.

اقدامات گورباچف به طور کلی به پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی انجامید، اما در عین حال با مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی نیز همراه بود. برخی از مردم او را به خاطر ایجاد تحولات مثبت و دیگران او را به خاطر مشکلات ناشی از این تغییرات مورد انتقاد قرار می‌دهند.

چرا شوروی در زمان گورباچف سقوط کرد؟

پروسترویکا: گورباچف تلاش کرد تا اقتصاد شوروی را با اصلاحات اقتصادی بازسازی کند. این اصلاحات شامل برخی از عناصر بازار آزاد بود، اما به دلیل عدم تجربه و سوءمدیریت، این اصلاحات نتوانست اقتصاد بحران‌زده شوروی را بهبود بخشد. تولید کاهش یافت و کمبود کالاها افزایش یافت، که به نارضایتی عمومی انجامید.

مشکلات ساختاری اقتصادی: اقتصاد شوروی به شدت متمرکز و بوروکراتیک بود و به نوآوری و بهره‌وری کمبود داشت. سرمایه‌گذاری نامناسب و سوءاستفاده از منابع نیز مشکلات بیشتری ایجاد کرد. همچنین، وابستگی به صادرات نفت و گاز به معنای آسیب‌پذیری اقتصاد در برابر نوسانات قیمت‌های جهانی بود.

گلاسنوست (شفافیت): سیاست گلاسنوست گورباچف به مردم اجازه داد آزادانه‌تر درباره مشکلات و فساد دولت بحث کنند. این سیاست به افزایش آگاهی عمومی و نارضایتی از دولت منجر شد. رسانه‌ها آزادانه‌تر عمل کردند و افشاگری‌های زیادی درباره فساد و ناکارآمدی دولت منتشر شد.

نارضایتی ملی‌گرایانه و استقلال‌طلبانه: جمهوری‌های شوروی، به ویژه در بالتیک، قفقاز و آسیای مرکزی، خواستار استقلال بیشتری شدند. گورباچف به جمهوری‌ها اجازه داد استقلال بیشتری داشته باشند، اما این سیاست به افزایش تمایلات استقلال‌طلبانه و در نهایت به فروپاشی شوروی انجامید.

رقابت با غرب و هزینه‌های نظامی: رقابت با ایالات متحده و سایر کشورهای غربی هزینه‌های زیادی را بر اقتصاد شوروی تحمیل کرد. هزینه‌های نظامی بالا، به ویژه در زمینه مسابقه تسلیحاتی، به تضعیف اقتصاد داخلی منجر شد.

کودتای ۱۹۹۱: در اوت ۱۹۹۱، گروهی از محافظه‌کاران در دولت شوروی سعی کردند با کودتایی گورباچف را برکنار کنند. کودتا ناکام ماند، اما به شدت دولت را تضعیف کرد و باعث افزایش ناآرامی‌ها و نارضایتی‌های عمومی شد.

افزایش تنش‌های اجتماعی و سیاسی: اصلاحات گورباچف به ناآرامی‌ها و اعتراضات گسترده‌ای در سراسر کشور انجامید. این اعتراضات به افزایش نارضایتی‌ها و تنش‌های اجتماعی و سیاسی منجر شد و کنترل دولت مرکزی بر جمهوری‌ها را کاهش داد.

ظهور بوریس یلتسین: بوریس یلتسین، که به عنوان رهبر فدراسیون روسیه انتخاب شد، نقش مهمی در پایان دادن به شوروی داشت. او به مخالفت با گورباچف پرداخت و استقلال روسیه را اعلام کرد. اقدامات یلتسین به فروپاشی شوروی سرعت بخشید.

این عوامل به همراه دیگر عوامل داخلی و خارجی، در نهایت به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر ۱۹۹۱ انجامید و به پایان جنگ سرد و آغاز دوره‌ای جدید در تاریخ جهان منجر شد.

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید