لاری و جهان و جهانگیری در صدر انتخاب‌های نامزدی؛ مخبر و فتاح، پیشتازان جبهه اصولگرایی

  • توسط: admin


 

به گزارش تجارت‌نیوز، گفتگوی علی جنتی، سیاستمدار، دیپلمات پیشین ایران و فعال سیاسی را می‌خوانید:

با توجه به مطرح شدن نام‌های مختلف برای تصدی عنوان ریاست جمهوری کشور، از دیدگاه شما کدامیک از افراد، اقبال بالاتر و تجربه قوی تری برای حل مشکلات کشور دارند؟

جنتی: از لحاظ تجربه مدیریتی، بین افرادی که مطرح هستند و ممکن است کاندیدا یا تایید صلاحیت شوند، قطعا دکتر لاریجانی با توجه به سوابق پیشین خود از جمله ۱۰ سال مدیریت صدا و سیما، تجربه اجرایی قابل توجهی دارد و بسیار موفق هم بوده. همچنین حدود ۱۲ سال در سه دوره، رئیس مجلس بوده و در جلسه سران قوا شرکت می‌کرده و بیشتر مسائل اساسی کشور، حضور داشته است. وی مدتی نیز به عنوان دبیر شورای امنیت ملی فعالیت کرده و مسائل هسته‌ای را مستقیما دنبال می‌کرد و روابط و سیاست خارجی را به خوبی درک می‌کند. من فکر می‌کنم به لحاظ تجربه مدیریتی، ایشان در شرایط بسیار خوبی قرار دارد. اگرچه آقای لاریجانی در اردوگاه اصولگرایان تعریف می‌شود، اما در عین حال اصولگرای معتدلی است که بسیاری از اصلاح طلبان معتدل نیز به وی گرایش دارند.

آقای دکتر جهانگیری نیز دارای تجربه فراوانی است و نه تنها نماینده مجلس بوده، بلکه سالیان دراز در دولت‌های مختلف حضور داشته و تجربه بسیار بالایی دارد. وی در دولت آقای روحانی هم معاون اول بود، اما مسئله این است که بعید می‌دانم ایشان تایید صلاحیت شوند. اما به لحاظ این که چه شخصی چه اقبال بالاتری دارد باید ببینیم حاکمیت نسبت به چه اشخاصی دیدگاه مثبت تری دارد و چه کسی را برای این مسئولیت بیشتر قبول دارد. قطعا ترجیح حاکمیت این است که یک فرد اصولگرا سر کار بیاید.

بین افرادی که اکنون در جمع اصولگرایان مطرح هستند، آقای فتاح و آقای جلیلی مطرح هستند، همچنین اگر آقای مخبر کاندیدا شود معتقدم شانس ایشان بیش از سایرین است؛ بنابراین به ترتیب آقای مخبر و سپس آقایان فتاح و جلیلی شانس بیشتری دارند. آقای مخبر هم مورد اعتماد کامل حاکمیت و نظام است و هم به دلیل این که در دولت سیزدهم به عنوان معاون اول مسئولیت داشته قاعدتا به عنوان فردی که میتواند راه مرحوم آقای رئیسی را ادامه دهد و ترکیب فعلی دولت سیزدهم هم چندان تغییر نکند احتمالا شانس آقای مخبر به مراتب بیش از سایرین است.در برخی از محافل سیاسی، بحث بر سر این است که نظام در این دوره چه سیاستی را دنبال خواهد کرد.

برخی معتقدند با توجه به این که در سال ۱۴۰۰ در انتخابات ریاست جمهوری، میزان مشارکت بسیار پایین بود و حتی آراء باطله بعد از آقای رئیسی بیشترین تعداد را به خود اختصاص داده بود و در انتخابات مجلس شورای اسلامی هم (چه در دور اول و چه در دور دوم) مشارکت بسیار پایین بود و یکدست شدن همه نهاد‌های مسئول هم مشکلی را از کشور حل نکرده است، شاید حاکمیت به این فکر بیفتد که تغییر سیاست داده و فضا را باز کند و اجازه دهد افراد دیگری هم وارد میدان شده و تایید صلاحیت شوند تا انتخابات پرشور شده و از وضعیت فعلی خارج شویم. اما این نظریه مخالفانی هم دارد و برخی معتقدند حاکمیت بعد از چهار دهه، با روی کارآمدن دولت‌های مختلف، به این نتیجه رسیده که باید همه قوا یکدست و از یک جناح برگزیده شوند. این همان سیاستی که ازسال ۱۴۰۰ هم در انتخاب رئیس جمهور و هم در انتخاب نمایندگان مجلس اتخاذ شد و ادامه پیدا خواهد کرد.

با پایان کار دولت سیزدهم، به اعتقاد شما مهمترین چالش‌های پیش روی دولت چهاردهم در چه حوزه‌هایی خواهد بود؟

جنتی: به اعتقاد من مهمترین چالش دولت چهاردهم و حتی دولت آقای رئیسی، مشکلات اقتصادی بوده و از این پس نیز خواهد بود. کسری شدید بودجه سال ۱۴۰۳ که احتمالا چند صد هزار میلیارد تومان است که با توجه به برخی اعداد و ارقام غیرواقعی پنهان شده است از جمله اهم مشکلات کشور محسوب می‌شود. بخشی از این کسری را با درآمد نفتی پوشش داده‌اند، بخشی را هم با فروش اوراق خزانه ترمیم کرده اند و بخش عمده‌ای از آن را نیز از طریق چاپ اسکناس تامین می‌کنند و بخش قابل توجهی را نیز با افزایش مالیات‌ها می‌خواهند تامین نمایند. بدیهی است این وضعیت، پیامد‌های نامطلوبی به همراه خواهد داشت.

فشار‌های مالیاتی که بر مردم وارد می‌شود به دنبال خود نارضایتی‌های اجتماعی را به همراه می‌آورد. در بودجه سال جاری، مالیات‌ها حدود ۵۴ درصد نسبت به سال گذشته افزایش دارد. تصور کنید این وضعیت چه فشاری بر واحد‌های تولیدی، بازرگانان و سایربخش‌های اقتصادی خواهد کرد. برآورد درآمد‌های نفتی نیز محل اشکال است.

دولت سیزدهم به علت تحریم‌ها با قیمت‌های پایین‌تر از بازار جهانی نفت به فروش نفت پرداخت و برگرداندن ارز ناشی از فروش نفت نیز مشکلات خاص خود را دارد؛ لذا دولت نمی‌توانست درآمد‌هایی را که پیش بینی کرده بودند تامین کند. نتیجه این وضعیت تورم افسارگسیخته و وضعیت نامناسب بورس در کنار کاهش ارزش پول ملی و نارضایتی‌های اجتماعی است. در دولت سیزدهم بر اساس برخی آمار‌ها حدود ۶۰۰ هزار میلیارد دلار اسکناس چاپ شده که نتیجه آن کاهش ارزش پول ملی و تورم ۵۲ در صدی بوده است؛ بنابراین می‌توان گفت مسائل اقتصادی مهمترین چالش پیش روی دولت بعدی خواهد بود.

با توجه به نیمه تمام ماندن مذاکرات و عدم دستیابی به توافق‌های نوشته با ایالات متحده و دولت بایدن، تا زمان برگزاری انتخابات در آمریکا چقدر می‌توان امیدوار بود که دولت بعدی بتواند به دستاوردی در این حوزه برسد؟

جنتی: سیاست دولت بایدن تا انتخابات ریاست جمهوری که در نوامبر سال جاری برگزار می‌شود، حفظ آرامش در منطقه خاورمیانه قرار داده است. بخشی از مشکلات دولت بایدن با نتانیاهو درباره مسئله غزه و برقراری آتش بس به این دلیل است که نمی‌خواهد انتخابات ریاست جمهوری در شرایطی در آمریکا برگزار شود که تنش‌ها یابد. اخیرا مذاکراتی در عمان بین مقام‌های وزارت خارجه ایران و ایالات متحده انجام شده که از کم و کیف این مذاکرات اطلاعی در دست نیست، اما به نظر من آمریکایی‌ها در شرایط فعلی حاضر نیستند امتیاز خاصی به ایران بدهند بلکه بیشتر مشغول سرگرم کردن ایران هستند تا آرامش منطقه حفظ شود تا زمانی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شود.

در حال حاضر دولت بایدن به شدت با کنگره مشکل دارد و نمی‌تواند هراقدامی را که می‌خواهد انجام دهد. اخیرا دیدیم که بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا را به خاطر پیام تسلیت در پی شهادت رئیس جمهور و همراهانش به مجلس سنا احضار کردند. از سوی دیگر به نظر می‌رسد طرف ایرانی نیز برنامه مشخصی برای مذاکرات ندارد. همانطور که در طول دو سه سال گذشته نیز برنامه‌ای نداشت. دولت سیزدهم در شرایطی کار خود را آغاز کرد که مذاکرات تیم دولت قبلی، با آمریکایی‌ها درباره احیای برجام کاملا به نتیجه رسیده بود، اما با گذشت نزدیک به سه سال از فعالیت دولت سیزدهم، عملا برجام به فراموشی سپرده شد بنابراین دولت بعدی هم با توجه به شرایط خارجی و داخلی، توان مذاکره محدودی خواهد داشت.

در صورت به قدرت رسیدن ترامپ در ایالات متحده، آیا دولت چهاردهم راهی برای عبور از تحریم‌هایی دارد که ترامپ پیشتر به عنوان فشار حداکثری، علیه ایران اعمال می‌کرد؟

جنتی: در صورتی که ترامپ در ایالات متحده به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، کار بسیار دشوارتر خواهد شد. در دوره پیشین که ترامپ سر کار آمد، یک تنه و با قلدری همه کشور‌ها را به خط کرد، که تحریم‌های آمریکا علیه ایران را رعایت کنند و هر کشوری را هم که متهم به شکستن تحریم‌ها بود مورد تحریم قرار داد و این امر باعث فشارحداکثری علیه ایران شد. اگر ترامپ، رئیس جمهور بعدی باشد، بعید می‌دانم که مذاکره با ترامپ، چندان امکان پذیر باشد. هر چند که باور دارم ترامپ در زمان دولت دوازدهم کاملا آمادگی داشت با مذاکره با ایران تحریم‌ها را بردارد، اما دولت آقای روحانی اجازه نداشت که با ترامپ ملاقات کند، چه برسد به این که بخواهد وارد مذاکره با ترامپ شود، قطعا دولت چهاردهم نیز همین وضعیت را خواهد داشت بنابراین در صورت پیروزی ترامپ، شرایط بسیار سختی خواهیم داشت.

منبع :

فرارو

  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید