سعید جلیلی: بازگشت به آینده! نگاهی به نامزدی انتخاباتی ۱۴۰۳ در چهره سیاست ورژن ۱۳۹۲

  • توسط: admin


به گزارش تجارت‌نیوز، باز هم انتخابات ریاست‌جمهوری در راه است و مطابق سنت یک دهه گذشته، باز هم سعید جلیلی در میانه میدان است؛ چهره‌ای تندرو و بنیادگرا؛ با تفکراتی که به مذاق جبهه پایداری خوش می‌آید؛ به عبارت بهتر او مرید و شاگرد عقیدتی مصباح یزدی است؛ پدر معنوی جبهه پایداری.

۳ کاندیداتوری در ۴ انتخابات!

او در ۴ انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شده از سال ۱۳۹۲، در سه مورد آن حضور داشته و دارد؛ سال ۱۳۹۲ نامزد مورد حمایت جبهه پایداری بود که با آرایی پایین شکست خورد. سال ۱۴۰۰ هم مانند علیرضا زاکانی شهردار فعلی تهران، به عنوان نامزد پوششی برای ابراهیم رئیسی به زمین انتخابات آمد اما مانند دیگر نامزد پوششی، در روز آخر به نفع رئیسی کنار کشید. و آخرین مورد که همین یکی دو روز گذشته سوار بر خودروی تیبای سفید رنگش به وزارت کشور رفت و راننده‌اش منتظر ماند تا ثبت‌نام کند و برگردد.

جلیلی سال ۱۳۴۴ از پدری بیرجندی و مادری آذری در محله طلاب مشهد به دنیا آمد؛ او وقتی سال ۱۳۶۲ دیپلمه شد، در دانشگاه امام صادق قبول شد و به دانشگاه مدیرساز در پل مدیریت تهران رفت.

او یک بار اتخاذ راه میانه را امتحان کرد؛ زمانی که برای اعزام به خارج جهت تحصیل در مقطع دکتری قبول شد و همزمان در وزارت خارجه هم امکان استخدام پیدا کرد؛ راه میانه‌اش این شد که بورسیه‌اش را از خارج به داخل منتقل کرد و وارد وزارت خارجه شد.

از ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۷ و در زمان وزارت علی‌اکبر ولایتی رئیس اداره بازرسی وزارت خارجه بود. از افتخارات فعالیت‌هایش در آن زمان، اخراج ۱۷ سفیر است که به ادعای هوادارانش به دلیل «مفاسد اقتصادی» بوده است.

با روی کار آمدن دولت محمد خاتمی و وزارت کمال خرازی، او به میز آمریکای وزارت خارجه منتقل شد و تا سال ۱۳۸۰ با عنوان معاونت اداره اول آمریکا آنجا بود.

او در سال ۱۳۷۸ عزم نمایندگی مجلس از زادگاهش را کرد؛ اما آن زمان جو جامعه به شکلی بود که جلیلی از مشهد هم نتوانست رای بیاورد. با بروز اختلافاتش در وزارت خارجه، او از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ به عنوان «مدیر بررسی‌های جاری دفتر رهبری» فعالیت داشت و با تشکیل دولت محمود احمدی‌نژاد، به وزارت خارجه بازگشت؛ اما این بار با رده‌ای بالاتر و به عنوان «معاون آمریکای وزارت خارجه».

این سمت اما باعث نشد که باز هم برای رای گرفتن از مردم تلاش نکند؛ او در انتخابات مجلس هفتم هم شرکت کرد؛ اما در آن انتخابات هم که نامزدهای اصلاح‌طلب از سوی شورای نگهبان قلع و قمع و رد صلاحیت شدند، باز هم مردم به او اقبال نشان ندادند.

سعید جلیلی مذاکره می کرد یا مونولوگ؟

مهر ماه ۱۳۸۶ میان احمدی‌نژاد و علی لاریجانی اختلاف نظرهای جدی درباره پرونده هسته‌ای ایران شکل گرفت که منجر به استعفای لاریجانی از سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی شد. بلافاصله پس از استعفای لاریجانی، رئیس دولت جلیلی را به عنوان دبیر عالی‌ترین نهاد امنیتی کشور برگزید و مذاکرات هسته‌ای را عهده‌دار شد. او تا آن زمان تنها دبیر بود و حدود یک سال بعد با حکم رهبری، به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی نیز منصوب شد.

عملکرد جلیلی در پرونده هسته‌ای ایران و مذاکرات با طرف‌های مقابل، محل انتقادات زیادی است؛ منتقدین معتقدند عملکرد جلیلی در این مذاکرات، دستاوردی جز نسیان و در چاله انداختن کشور نبوده است.

بسیاری از دیپلمات‌ها هم بر این عقیده‌اند که جلیلی در واقع مذاکره نمی‌کرده بلکه در آن جلسات مونولوگ اجرا یا به عبارت بهتر تک‌گویی می‌کرده است؛ یعنی در جلسه او بیانیه خودش را می‌خوانده و بعد از آن طرف مقابل پاسخ می‌داد و همین!

ویلیام برنز دیپلمات ارشد آمریکایی که در مذاکرات ژنو نماینده ایالات متحده بود، نخستین مذاکره با جلیلی را اینگونه توصیف می‌کند: «در حالی که به جلیلی که در مقابلم نشسته بود نگاه می‌کردم بیانیه کوتاه و ساده را قرائت کردم…جلیلی به دقت سخنانم را یادداشت می‌کرد و در طول سخنانم لبخند به لب می‌آورد. در طول جلسه او و همکارانش مدام زیرچشمی به من نگاه می کردند؛ گویی حضور یک آمریکایی در میز مذاکره چندان برایشان خوشایند نبود. در ادامه جلیلی نطقی ۴۵ دقیقه‌ای درباره تاریخ و فرهنگ ایران ایراد کرد که در جای‌جایش بر نقش سازنده ایران در منطقه تاکید شده بود. وقتی جلیلی می‌خواست از ارائه پاسخ‌های سریع طفره برود، سعی می کرد افراد حاضر در مذاکرات را گیج و مبهوت کند و این سخنرانی یکی از آن مواقع بود. در بخشی از سخنانش نیز گفت به صورت پاره‌وقت در دانشگاه تهران تدریس می‌کند و آنجا بود که احساس کردم اصلا به دانشجویانش حسادت نمی‌کنم».

چندین دور مذاکره بدون هیچ نتیجه‌ای بسیاری را بر این عقیده کرد که راهبرد جلیلی تنها مذاکره برای مذاکره و بیانیه‌خوانی بوده است. از سوی دیگر منع مقطعی رسانه‌ها از پرداختن به مذاکرات هسته‌ای نشانگر آن است که جلیلی و هسته اطرافش در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، به جای پاسخگویی به افکار عمومی، راه امنیتی کردن فضا و خاموش کردن منتقدان را برگزیده بودند؛ راهکاری که برای فرار از پاسخگویی بهترین بود.

البته اطرافیان و هوادارانش به این رویکرد او افتخار می‌کنند و آن را «مقاومت» می نامند؛ کما اینکه محمدصادق شهبازی هماهنگ کننده ستاد مردمی حیات طیبه (دعوت از سعید جلیلی) در سال ۱۳۹۲، در سخنانی پیرامون عملکرد او در پرونده هسته‌ای، گفته بود که «در مقاومت هسته‌ای رویکرد ایشان باعث شد سطح مذاکرات از نفی اتهامات طرف مقابل به سطح راهبردی ارتقاء یابد».

از دیگر مشکلات مذاکرات زمان جلیلی عدم تسلط مذاکره‌کنندگان بر زبان انگلیسی بود؛ آنها از مترجم برای مذاکرات استفاده می‌کردند که همین امر بر دشواری و فرسایشی شدن آن اضافه می‌کرد. وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا که در مذاکرات حضور داشته می‌گوید «سعید جلیلی بیانیه‌های آماده‌ای را به زبان فارسی می‌خواند و پس از او ترجمه انگلیسی آن خوانده می‌شد».

نتیجه عملکرد او، در نهایت صدور سنگین‌ترین قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و با رای مثبت چین و روسیه است؛ قطعنامه‌هایی که هزینه‌های سنگینی برای ایران داشت و برجام توانست فشار آنها را تا حد زیادی از روی دوش سیستم اقتصادی و حتی نظامی بردارد.

از ضربه ولایتی به جلیلی در مناظرات ۹۲ تا کاندیدای پوششی شدن در ۱۴۰۰

انتخابات سال ۹۲ که رسید جلیلی عزم کرد تا از یک مذاکره کننده در دولت جایگاهش را به رئیس دولت ارتقا دهد، او می گفت حضورش در انتخابات «تکلیف» است اما این تکلیف نتیجه ای برای او نداشت و نه تنها رأی نیاورد که در مناظره‌های آن سال علی‌اکبر ولایتی دیپلمات کهنه‌کار ایرانی و مشاور رهبری، از نحوه مذاکرات جلیلی انتقاد کرد و به سختی به او تاخت. این اما تنها ضربه به او در آن انتخابات نبود. در همان روزهایی که کشور حال و هوای انتخاباتی داشت، یک صوت منتسب به مرحوم آیت الله مهدوی‌کنی منتشر شد که سعید را مناسب ریاست‌جمهوری نمی‌دانست باعث شد، این صوت ضربه دیگری به سبد رأی او بود و در نهایت ۴میلیون و ۶۰۰ هزار رای کل آرائی بود که به سبد جلیلی ریخته شد تا در جایگاه سوم قرار گیرد و در رقابتی دیگر که نیاز به رأی مردم داشت ناکام شود.

۱۳۹۶ او بار دیگر تصمیم به کاندیداتوری گرفت و حضورش هم جدی بود اما با ورود رئیسی وارد عرصه عملی انتخابات نشد.

سال ۱۴۰۰ و انتخابات ریاست جمهوری که رسید بار دیگر هوای پاستور به سرش زد و حتی کاندیداتوری رئیسی هم مانع کاندیداتوری اش نشد. او در آخرین ساعات ثبت نام کاندیداها وارد ساختمان فاطمی شد، آنهم در شرایطی که ابراهیم رئیسی صبح همان روز کاندیداتوری اش را به ثبت رسانده بود اما حتی رفقای دیروزش یعنی پایداری ها هم حاضر نشدند در انتخاب بین او و رئیسی پشت او قرار گیرند تا در نهایت جلیلی تبدیل به یک «کاندیدای پوششی» و «ضربه گیر» در آن انتخابات شود و در نهایت بعد از حضور در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی مجبور به انصراف از ادامه مسیر به نفع رئیسی شود.

البته سال ۹۲ هم تلاش‌هایی برای کنار بردن جلیلی صورت گرفت ولی به نتیجه نرسید؛ چرا که این مرید مرحوم مصباح‌یزدی، حضور در انتخابات را تکلیف خود دانسته بود.

حالا جلیلی برای انتخابات زودهنگام ریاست‌جمهوری آمده است؛ با همان حرف‌ها و همان بیانیه‌خوانی‌ها؛ با همان پاسخ‌ها به سوالات و همان راهکارها؛ او همان سعید جلیلی است که بوده؛ هیچ به‌روزرسانی در مواضع و عملکردش نشده است؛ او این بار هم می‌خواهد شانس خود را امتحان کند تا بلکه بتواند یک بار هم که شده قاطبه رای‌دهندگان به او رای دهند و اولین منصبش با رای مردم را تجربه کند؛ موضوعی که نه در مشهد و نه در ایران تا به حال برای سعید جلیلی رخ نداده است.

منبع :

خبر آنلاین

  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید