جلسه فراموش‌نشدنی تفال به دیوان حافظ: شبی با شاعر پارسی که دل‌ها را به تاری از زلف گره زد – دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳

  • توسط: admin


فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باور‌های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می‌بردند بهره‌ای از کلام حق دارند رجوع می‌شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست

ساقی به چند رنگ می‌اندر پیاله ریخت
این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم
با نعره‌های قلقلش اندر گلو ببست

مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع
بر اهل وجد و حال در‌های و هو ببست

حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست

شرح لغت: وجد: شیفتگی.

تفسیر عرفانی:‌

۱- حضرت حافظ در بیت ششم به شما اشاره دارد و می‌فرماید:

رامشگر چه دستگاهی نواخت که در نهانگاه ساز و آواز صوفیانه، بر مشتاقان راه، بانگ و خروش را بست. چون همه مدهوش ترانه جانان شدند. خاموش گردیدند.

۲- واقعاً انسانی مهربان، باصفا، صمیمی، علاقه‌مند به زندگی، مؤدب و تو دل برو هستی. همین صفات موجب می‌شود تا دیگران نسبت به شما، حسادت ورزند. میل دارم شما را ببینم و بگویم از هیچ چیز واهمه و ترس نداشته باش. دنیا بر وفق مراد شماست و آینده‌ای بسیار درخشان در انتظار داری.

تعبیر غزل:

خود را در دامی اسیر ساخته‌ای که همه راه‌ها به سویت سد شده و هیچ کمکی از هیچ کس بر نمی‌آید. تمام این مشکلات از آن جهت برایت پیش آمده که تو فریب ظواهر و نقش و نگار‌ها را خوردی و به دنبال آرزو‌های محال رفتی. برای انجام هر کار بزرگی ابتدا مهیا نمودن مقدمات کار مهم است. اکنون چاره‌ای نداری جز آنکه صبر پیشه کنی و به خدا توسل کنی تا از این گرفتاری نجات یابی.

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید