جبل در جدول کلمات + پاسخ دقیق

  • توسط: admin


در این مطلب از سایت آدرینپاسخ دقیق جبل در جدول کلمات را پیدا خواهید کرد.

جواب صحیح این سوال در این قسمت است:

جبل. [ ج َ ] ( ع مص ) آفریدن خدا کس را. ( از منتهی الارب ). آفریدن. خلق کردن. ( از قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( المنجد ). || مجبول و مجبور ساختن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). چیزی را فطری و طبیعی کسی ساختن ، یقال «جبله اﷲ علی الکرم »؛ ای فطره علیه. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || نرم ساختن خاک با آب. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || نرم شدن آهن. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). || ( اِمص ) گشادگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِ ) فضای میان خانه ها. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ساحت خانه. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || درخت خشک. || جماعت مردم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( ص ) بسیار. کثیر. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). یقال : حی جبل ؛ ای کثیر. ( از قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). || رجل جبل ؛ مرد بزرگ خلقت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).


جبل. [ ج ِ ] ( ع ص ، اِ ) بسیار. ( از قطر المحیط ) ( آنندراج ). مال جبل ؛ یعنی مال بسیار. ( منتهی الارب ). || جماعت مردم. ( از قطر المحیط ).


جبل. [ ج َ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) تیر درشت تراش. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ). هر چیز درشت سطبر. ( از منتهی الارب ). هر چیز درشت و خشک. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). || پیکان از آهن نرم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ).


جبل. [ ج ُ ] ( ع اِ ) درخت خشک. || جماعت مردم. ( از اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) ( آنندراج ).


جبل. [ ج ُ ب ُ ] ( ع اِ ) درخت خشک. || جماعت مردم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).


جبل.[ ج ُ ب ُل ل ] ( ع اِ ) درخت خشک. ( منتهی الارب ). || جماعت مردم. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ).


جبل. [ ج ِ ب ِل ل ] ( ع اِ ) جماعت مردم. ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ). || آفریدگان. ( ترجمان علامه جرجانی ).


جبل.[ ج َ ب َ ] ( ع اِ ) کوه ، کوچک باشد یا کلان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). کوه. ( ترجمان علامه جرجانی ) ( ناظم الاطباء ). آنچه از زمین بلند شود و بزرگ و طویل باشد. ( تاج العروس ) ( از قطر المحیط ). و هر گاه منفرد و جداگانه باشد آن را اکمه و قنه گویند.( از تاج العروس ) ( منتهی الارب ). ج ، اَجْبال ، اَجْبُل ، جِبال. ( تاج العروس ) ( قطرالمحیط ) ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) : فلما تجلی ربه للجبل جعله دَکّاً و خرّ موسی صعقاً. ( قرآن 143/7 ). قال سآوی الی جبل یعصمنی من الماء. ( قرآن 43/11 ). کان رأی الامام القادر باللّه رضی اﷲ عنه و قدس روحه نجماً ثاقباً و حلمه جبلاً راسیاً. ( تاریخ بیهقی ص 300 ).بیشتر بخوانید …

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید