بدون هیچ یافته‌ای، تحقیر نداشته باشید و نگران کسی که اثرات تصمیم‌هایش رو ندارید.

  • توسط: admin


در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بی مغزی در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

بی مغزی در دانشنامه آزاد فارسی:

بی مغزی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) پوکی. تهی میانی. کاواکی. پوچی :
تا نمانی صفر و سرگردان چو چرخ
تا نسوزی تو ز بی مغزی چو مرخ.

مولوی.

مخور صائب فریب فضل از عمامه زاهد
که در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد.

صائب.

و رجوع به بی مغز شود. || کم ظرفی. ( یادداشت مؤلف ). سبکسری. احمقی. بی خردی. سبکی. رجوع به بی مغز شود.

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید