اسطورهشناسی آسمان
آسمان تقریبا نمادی جهانی است که از طریق آن، باور به موجودی الهی و علوی، یعنی خالق جهان و ضامن باروری زمین، به برکت بارانی که میبارد، القا میشود. آسمانها عالم به غیب و صاحب خردی بیکران هستند. قوانین مذهبی و اغلب آیینهای فرق توسط آسمانها در اقامت کوتاهشان بر زمین برقرار شدهاند: آسمانها ناظر بر قوانیناند و کسانی را که از آنها سرپیچی میکنند، به صاعقه میزنند. با بررسی اسطورهشناسی آسمان همراه ویجیاتو باشید.
آسمان در فرهنگ ایران باستان
در بندهشن، از مهمترین نوشتههای بهجا مانده به زبان پلهوی، میخوانیم که آفرینش در نخست به شکل مینوئی، و سپس به شکل مادی اتفاق افتاد. در مراحل آفرینش مادی میخوانیم که نخستین آفرینش، آسمان است.
از آفریدگان مادی نخست آسمان، دیگر آب، سدیگر زمین، چهارم گیاه، پنجم گوسفند، ششم مردم، هفتم خود هرمزد بود.
همچنین، در بخش اختصاصی آفرینش آسمان چنین میخوانیم:
نخست، آسمان را آفرید روشن، آشکارا، بسیار دورو از خماهن که گوهر الماس نر است. سر او، به روشنی بیکران پیوست. او آفریدگان را همه در درون آسمان بیافرید، دژگونه باروئی که آن را هر افزاری که برای نبرد بایسته است، در میان نهاده شده باشد…….
همچنین در بخش دیگری، میخوانیم که آب نیز از آسمان آفریده شد:
او به یاری آسمان شادی را آفرید. بدان روی برای او شادی را فراز آفرید که اکنون که آمیختگی است، آفریدگان به شادی درایستند. سپس، از گوهر آسمان آب را آفرید چند مردی که دو دست بر زمین نهد و به دست و پای رود و آنگاه آب تا شکم او بایستد.
در کتاب مینوی خرد، که مجموعهای است از پرسشهایی که «دانا» نامی از مینوی خرد (روح عقل) میکند و پاسخهایی که مینوی خرد به پرسشهای وی میدهد، میخوانیم که:
پرسید دانا از مینوی خرد که از اقلیمی به اقلیم دیگر میتوان رفت یا نه؟ و آسمان از چه گوهری ساخته شده است؟ و اختلاط آب در زمین چگونه و به چه آیین است؟
مینوی خرد پاسخ داد:
از اقلیمی به اقلیم دیگر بهجز به راهنمایی ایزدان یا دیوان نمیتوان رفت.
و آسمان از گوهر آهن درخشنده ساخته شده است که آن را الماس (=فولاد) نیز خوانند.
و اختلاط آب در زمین همچون خون در تن مردمان است.
آسمان، جایگاه قدرت، بقا و قداست
آسمان، ظهوری مستقیم از ماوراء، از قدرت، از بقا و از قداست است: چیزی که هیچ یک از زندگان زمین نمیتوانند بدان نائل شوند. فقط عمل صعود و دست یافتن به ارتفاعات برابر است با قادر بودن در مفهوم مذهبی کلمه، و همچنین اشباع بودن از قداست… تعالی خداوندی، به طور غیر مستقیم در غیر قابل دسترس بودن آسمان، بینهایت بودن آن و در نیروی خلاقش (باران) آشکار میشود. مفهوم آسمانی بودن، یعنی نیل به معنویتی زوالناپذیر و به همین طریق هر آنچه در جو ستارگان و در مناطق مرتفع فلک رخ میدهد، اعم از انقلاب متوازن ستارگان، ظهور ابرهای سیاه، طوفانها، صاعقهها، آثار جوی رنگینکمان، لحظاتی از همین معنویت است.
آسمان، پدر شاهان و منبع قدرت زمینی
آسمان نه تنها به عنوان ناظم کیهان، بلکه به عنوان پدر شاهان و صاحبان زمین ملحوظ میشود. در چین، امپراتور پسر آسمان است. گذر از الوهیت به سلطنت، ترکیبی قدیمی است و ترکیب آسمان-خدا و ترکیب خالق-شهنشاه نیز به همان قدمت است و ترکیباتی چون سلطنت پسر خدا یا نیک سگال-شهنشاه از آن منتج است. سلسله مراتب زمینی از روی الگوی سلسله مراتب آسمانی تنظیم میشود. مافوق، ارباب میشود، مقسم ارزاق و املاک خود را محق میبیند تا استیلا یابد و خدمت تبدیل به سلطهجویی میشود. نوشتهی روی مهر چنگیز خان چنین است: «یک خدا در آسمان و یک خان در زمین». مهر صاحب زمین در طول تاریخ نیکوکار خوانده میشود، حتی اگر دیگران را به نابودی کشانده باشد، یا پدر نامیده میشود، حتی اگر کشته باشد، و یا آسمانی خطاب میشود، حتی اگر در شرارت و پلیدی غوطهور باشد. اما این فساد نمادی از چیزی از نیروی اصلی آن نمیکاهد.
آسمان، نمادی از نظم مقدس کیهان
آسمان، نمادی پیچیده از نظم مقدس کیهان است و با حرکت دورانی و منظم ستارگان آشکار میشود و در خفا نظم متعالی را در جهان مادی و بیکران، نظم ماورایی الهی و نظم باقی بشری را القا میکند.
اشکال نمادین آسمان
آسمان اغلب به شکل ناقوس، جامی واژگون، گنبد طارمی، کبوتر، چتر شاهانه، چتر آفتابی، چتر بارانی که بر محور خود و یا بر قلب آدمی قائم است، نمود میشود.
آسمان، نمادی از قدرت برتر
آسمان به ترتیبی جهانی، نماد آن قدرت برتر، چه نیکوسرشت و چه هیبتآور است که بر آدمی اعمال میشود. واژه چینی داین به معنی آسمان، نماد نیرویی است که انسان بر بالای سر خود دارد. این فلک، ضرباهنگهای جهانی، ضرباهنگهای ستارگان عظیم که خاستگاه نورند و شاید پاسدار رازهای تقدیر، عظمتی نفوذناپذیر دارد. آسمان اقامتگاه خدایان است و گاه نشانه قدرت خداوندی. آسمان جایگاه رستگاران است. از آیین بودا تا اسلام، از دانته تا چین، هفت یا نه طبقه برای آسمان قائلاند. این طبقات نشانگر سلسله مراتب مراحل معنوی است که یکی پس از دیگری طی میشود.
آسمان و زمین، دو قطب جهان هستی
از جنبهای دیگر، آسمان و زمین منتج از قطبیگری اولیهاند و آسمان نیمه بالایی تخم جهان است. این امر به خصوص در چاندوگیه اوپانیشاد و در معماری هندو دیده میشود. حتی وقتی این نمادگرایی به صراحت بیان نشود، باز هم مفهوم ارتباط اولیه میان آسمان و زمین، هر چند که بعدها از میان رفته، تقریبا در سراسر جهان دیده میشود. این قطبیگری در چین با وضوح خاصی بیان میشود. آسمان، اصل فعال و مذکر است و در مقابل زمین، اصل انفعالی و مؤنث قرار میگیرد. یی چینگ در مورد شش خطی آسمانی دین میگوید: «آسمان فعال، نیرویی عظیم». جوآنگ-دزو میگوید: «آسمان ابزار اصل اولیه است. اصل اولیه عمل آسمان است».
وصلت آسمان و زمین
عمل آسمان بر زمین موجب ایجاد تمامی موجودات میشود. از این رو، رسوخ آسمان در زمین به مثابه یک وصلت جنسی انگاشته میشود. بازده آن یا انسان است، یعنی پسر آسمان و زمین، یا نطفه جاودانه که نمادگرایی خاص کیمیای درونی است. اسطوره ازدواج آسمان و زمین از آسیا تا آمریکا، از یونان تا مصر و در آفریقای سیاه گسترده است. پسر آسمان و زمین به آیین اورفئوسی متعلق است و همچنین در کتابهای چینی دیده میشود. پسر واقعی آسمان و زمین، همان که یی چینگ میگوید: برابر با آسمان و زمین است و نه در مقابل آنها، همانا انسان واقعی است که قطعا منظور امپراتور است (شخصیت وانگ این انسان واقعی را تجسم میبخشد). و دقیقا میان آسمان و زمین بودن را نشان میدهد. این میانگین بودن در لوح زمرد هرمس نیز دیده میشود. او از زمین به آسمان صعود میکند و دوباره از آسمان به زمین فرود میآید.
آسمان در کیمیا و عرفان
چنانچه در فوق ذکر شد، کیمیای چینی آسمان را در درون جهان اصغر یا انسان میبیند. این نگرش به ترتیبی به فلسفه عرفای اسلامی ارتباط مییابد؛ ابو یعقوب مینویسد: «آسمان در درون روح است و نه بر خلاف آن. از این رو است که انسان هر آنچه مفید است در آسمان میخواند». این سخن انگیزهای معنوی از برای علم نجوم را نشان میدهد.
آسمان در مصر
آسمان در مصر بر خلاف سنت چینی، یک اصل مؤنث است و منبع تمامی بروزات و مظاهر. در مصر باستان، ایزدبانو نوت که شکل منحنی گنبد را داشت، نشانه آسمان بود. نقش برجسته ضریحی متعلق به سلسله سیام، شکلی شبیه به رواقهای رومی عرضه میکند که دستها زمین را در شرق و پاها آن را در غرب لمس میکنند. در وسط این نقش برجسته، نقشه جهان کشیده شده، ممالک مختلف، جایگاه زیرزمینی خدایان فرودستتر و خورشیدی تابان است. این ایزدبانو در منحنی شبه مدورش که مسیر خورشید است، تمامی کهکشان را که سه طبقه دارد، میپوشاند؛ نوت مظهر فلک آسمان است و تمام جهان را در بر میگیرد، او مادر خدایان و انسانها است. تصویر نوت بر بسیاری از ضریحها کنده شده. در پاپیروسی در لوور، خطاب به شخصی تازه درگذشته، از نوت به عنوان مادری پرمحبت چنین مینویسد: «مادرت نوت تو را با آرامش استقبال کرد و هر روز دو بازویش را پشت سرت گذارد؛ او از تو در تابوت نگاهداری کرد و تو را بر کوه اجساد مرده حراست کرده، او گوشت تو را تا به آخرین درجه مراقبت کرد و از زندگی و سلامتت پشتیبانی کرد. او را به شکل اردج عرضه داشتیم که بر ارواح آب آسمانی را فرو میبارد تا آنها را زنده کند.» گفته شده که نوت با ایزد جب، خدای ستارگان و سیارات وصلت کرد و خورشید یا ایزد رع را به دنیا آورد. آسمان با زمین وصلت کرد و خورشید به دنیا آمد.
آسمان در سنت توراتی
در سنت توراتی، مورخان و پیغمبران عملا از به کار گرفتن نام خداوند احتراز میکردند و آسمان را به جای اسماء الله میآوردند. و به این ترتیب آسمان جانشین خداوند آسمانها میشود که در ایران باستان اصطلاحی رایج بوده است. قبلا در مکابین اول آمده: «آسمان ما را از ترک شرع و قانون بر حذر میدارد» و در مکابین دوم کتاب مقدس، همان توجه که خاص یهوه است به آسمان معطوف میدارد.
آسمان در عهد جدید
در عهد جدید، عبارت ملک در عهد جدید، عبارت ملکوت آسمان که خاص انجیل بسیار یهودی، یعنی انجیل متی است، نشانگر خصوصیت ذهنی یهودی است که نام پرهیبت خداوندی را با استعارهای جانشین کرده است. حاشیه ای بر کتاب مقدس اورشلیم: «انجیل متی، ملکوت آسمان نزدیک است.» همین عبارت در ۴:۱۷ تکرار شده و نشان دهنده سلطنت خداوند بر امت برگزیده است و از طریق آنان، استیلای بر جهان است و بر کانون موعظه مسیح.
آسمان در مکاشفات
در مکاشفات، آسمان جایگاه خداوند است؛ شیوه ای نمادین برای نشان دادن تفاوت خالق و مخلوق و به این ترتیب، آسمان وارد نظام ارتباطی میان خدا و انسان میشود. زیرا این ارتباط مثلاً پس از رجعت رهاییبخش تغییر خواهد یافت و نظام کلا تفاوت خواهد کرد و ما خواهیم توانست از آسمانی جدید سخن بگوییم. بدین گونه است که کاتب مکاشفات میتواند فریاد بردارد “… و دیدم آسمانی جدید چونکه زمین اول و آسمان اول درگذشت…. و شهر مقدس اورشلیم جدید را دیدم که از جانب خدا از آسمان نازل میشود…. اینک جهانی جدید که میسازم آسمان جدید در اینجا نماد تجدید جهان است و انتظار ظهور دوباره مسیح و رابطه مخلوق با خدایش کاملاً تغییر شکل داده است.
آسمان در نمادگرایی سلتی
در نمادگرایی سلتی، آسمان نقشی تعیینکننده ندارد و آسمان پایگاه عرش و جایگاه خدایان به حساب نمیآید. زبانهای جدید سلتی کاملاً آسمان مذهبی را از آسمان فلکی مشخص میکنند، اما هیچ نشانهای برای مشخص کردن این دو آسمان در دوره سلتی قبل از مسیحیت وجود ندارد که شاید در واقع لزومی نداشته است. ظاهراً آسمان فلکی به صورت گنبدی فرض میشده است؛ و ترس غالیاییها از فروافتادن آسمان بر روی سرشان از همین جا ناشی است و یا حتی سوگند ایرلندیها به عناصر نیز احتمالاً برخاسته از همین باور است.
آسمان در فرهنگهای باستانی دیگر
در عصر تاریخی (تقریباً ۱۰۰۰ سال پس از میلاد مسیح) مکزیکیها به نه آسمان باور داشتند و در معماری مقدس خود با ساخت هرمهای نه طبقه آن را نشان میدادند. مکزیکیها به نه جهان زیرین نیز معتقد بودند. آزتکها کیهان مطبق را از طریق لایهها جدا میکردند و به سیزده آسمان و نه جهان زیرین قائل بودند. آلگانکینها به دوازده آسمان اعتقاد داشتند که در هر یک از آنها یک مانیتو سکنا داشته و در دوازدهمین آسمان خالق، قادر مطلق، مانیتوی بزرگ بود.
سیزده آسمان آزتکها
سیزده آسمان آزتکها بر طبق کتاب تاریخ مکزیکیها از روی نقاشیهایشان که توسط سوتم نقل شده مختصات زیر را دارد:
قلمروی ستارگان
قلمروی تزی تزی میمه (غولهایی اسکلتواره که وقتی خورشید زوال یابد به دنیا حمله میکنند)؛
قلمروی چهارصد پاسدار آسمان
قلمروی پرندگانی که به زمین فرود میآیند (بدون شک ارواح برگزیدگان)؛
قلمروی مارهای آتشین (شهابها و ستارههای دنبالهدار)
قلمروی چهار باد؛
قلمروی غبارها
قلمروی خدایان
در آسمان نهم تا سیزدهم، خدایان بزرگ مسکن دارند، خورشید در آسمان دوازدهم، قدرتهای شبانه در آسمان دهم، جفت الهی اولیه در آسمان سیزدهم و آخرین مأوا دارند. در ضمن، کودکان از آسمان سیزدهم میآیند و نوزادانی که مرده به دنیا میآیند نیز به آنجا برمیگردند. در آسمان سیزدهم، درخت شیر وجود دارد.
هفت آسمان بامباراها
بامباراها برای آسمان هفت طبقه قائلاند:
آسمان اول ناخالص است؛
آسمان دوم تروتازه (تا حدی تصفیه شده، قلمروی ارواح آدمیان و حیوانات)؛
آسمان سوم آسمان سیاه (محل استراحت فرشتگان، واسط میان خدایان و انسانها)؛
آسمان چهارم آینه سه آسمان اول (خدای خدایان فارو، خداوند آب و کلام و مسئول نظم جهان در شکل فعلی، اداره حساب و کتاب فارو در آسمان چهارم دایر است؛ فارو در آینه خود اعمال و حرکات مخلوقات خود را نظاره میکند).
آسمان پنجم سرخ است. آسمان عدالت الهی است، جایی است که فارو برای کسانی که محرمات را شکستهاند مجازات تعیین میکند. آسمان پنجم در ضمن آسمان جنگ و مبارزه است. آنجا قلمروی خون، آتش، بادهای سوزان و نابودگر است. بامباراها قبل از شروع جنگ برای آسمان پنجم قربانی نذر میکردند. آسمان پنجم قلمروی خشکسالی بود و جنیانی که در آن مأوا داشتند مانع فرود آمدن آب میشدند. این جنیان در جنگ با فرشتگان کوور که سوار بر اسبهای بالدار بودند و در آسمان سوم منزل داشتند، مغلوب میشدند (اسب را ببینید). رعد و برق نتیجه همین جنگها است؛
آسمان ششم آسمان رؤیا است. راز دنیا در آن ذخیره میشود. ارواح آدمیان و فرشتگان در آنجا تصفیه میشوند: خدا فارو را در حال خواب دریافت کند؛
آسمان هفتم، قلمروی خدا فارو است و جایگاه مخزن آبی است که آب را به شکل باران حاصلخیز و پاککننده بر روی زمین میپراکند.
آسمان در باورهای اورالی آلتایی
مردم اورالی آلتایی گاه هفت و گاه نه آسمان برای جهان قائل هستند. این لایههای مختلف آسمانی به وسیله تعداد زیادی زبانه روی میخهای بزرگ یا روی درخت غان مقدس که شمنها روی آن مراحل متناوب معراج خود را مجسم میکنند، نشان داده میشود. حتی گاهی در نقاط مختلف از دوازده، شانزده حتی هفده طبقه آسمان سخن میرود.
ستاره قطبی در باورهای اورالی آلتایی
ستاره قطبی نقشی خاص در منظومه فلکی آنان دارد. به گفته آنوخین، ستاره قطبی پنجمین مانع در معراج شمنی است و در نتیجه با آسمان پنجم مرتبط است. به عقیده بوگوراز، چوکچیها وقتی ظاهر میشوند که شکاف آسمان که فقط از طریق این شکاف میتوان از عالمی به عالم دیگر عبور کرد، نزدیک ستاره قطبی باشد. بوگوراز اضافه میکند تمامی جهانها به وسیله شکافهایی نزدیک ستاره قطبی به همدیگر متصل میشوند. شمنها و ارواح از این سوراخ برای عبور از عالمی به عالم دیگر استفاده میکنند. قهرمانان افسانههای مختلف سوار بر اسب یا سوار بر عقاب یا پرنده طوفان نیز از این شکافها عبور میکنند.
جایگاه ماه و خورشید در باورهای اورالی آلتایی
تاتارهای آلتایی و تلهئوتها جایگاه ماه را در آسمان ششم و جایگاه خورشید را در آسمان هفتم میدانند. همین جماعت بهشت و مسکن وارستگان را در آسمان سوم، اقامتگاه جاجیک خان (شاهزاده خدایان، خداوند حامی آدمیان و واسط میان آدمیان و خدای متعال) میدانند. در آسمان سوم، ارواح کودکان در حال تولد فراهم میشود که جاجیک خان به زمین میفرستد.
هفت ستاره در کتاب اویغوری کودتکوبیلیک
کتاب اویغوری کودتکوبیلیک که حدود ۱۰۶۹ میلادی تألیف شده، هفت ستاره را به ترتیب زیر قرار میدهد و با آسمان اعلا شروع میکند: زحل، مشتری، مریخ، خورشید، زهره، عطارد و ماه. این ترتیب قرارگیری همواره توسط منجمان و عالمان اروپایی علوم خفیه نیز مورد استفاده بوده است.
نه آسمان
به زعم اونو هروه، آسمانی با نه طبق، بیشک، نظریهای متأخر است؛ در حالی که آسمانی با هفت طبقه نه فقط در میان اقوام نژاد ترک، بلکه در میان دیگر اقوام آسیایی نیز دیده شده است. هروه سپس میافزاید: آخرین ستایشگران میترا در دوره جولیانوس مرتد به ۹ طبق آسمان اشاره کردهاند و قبل از آن چنین اشارهای نشده است.
نه سیاره و نه فلز
بر اساس نه مدار نجومی، معابد خود را تنظیم میکردهاند. به عقیده بوسه، نه سیارهای که هر یک در ارتباط با یکی از فلزات است و در مجموعه رسالات مذهبی هندو از یاجنه ولکیه عنوان شده است، اصل ایرانی متأخری داشته است.
نه آسمان در بهشت دانته
در بهشت دانته علاوه بر هفت مدار نجومی، از مدار هشتمی که آسمان ثوابت بود و مدار نهم یا «سیاره اول» نام برده میشود که در مافوق هفت مدار واقع بود. در قرون وسطی نظریه نه آسمان تا کشورهای شمالی گسترده بود و نشانههایی از آن در رموز جادویی فینها به جای مانده است.
آسمان نماد آگاهی
در ضمن، آسمان نماد آگاهی است. واژه آسمان اغلب برای مفهوم مطلق آرزوهای بشری به کار میرود؛ مثلاً برای تکاپو یا موضع ممکنی برای کمال روح گویی آسمان روح جهان باشد…. تا جایی که میدانیم صاعقه – این شکاف نورانی در آسمان مختص به نماد شکاف یا منفذی در روح است که همان نیل به معرفت است.
مطالب اساطیر ویجیاتو را از دست ندهید:
- برچسب ها: