استفهامی بیشتر با امعا! ماجرای نهفته در دیکشنری فارسی

  • توسط: admin


در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق امعاء در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

امعاء در دانشنامه آزاد فارسی:

امعاء. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ مَعی و مِعَی و مِعاء. روده ها. ( از اقرب الموارد ). اعفاج. ( بحر الجواهر ). رودگانیها . در حدیث است : ان المؤمن یأکل فی معاً واحداً و الکافر یأکل فی سبعة امعاء؛ یعنی ان المؤمن یأکل من وجه واحد و هوالحلال و الکافر یأکل من وجوه و لایبالی ما اکل و من این اکل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). در طب قدیم روده ها را به شش قسم تقسیم کرده اند سه علیا و سه سفلی. روده های علیا دقاق و رودهای سفلی غلاظاند و شش روده بترتیب عبارتند از: اثنی عشر یا اثناعشری ، صائم ، دقیق ( لفایفی )، اعور، قولون ، اثناعشری یا مستقیم. که سه روده اول علیا ( دقاق ) و سه روده دوم سفلی ( غلاظ )اند. ( از خلاصةالحکمه ، چ سنگی ص 200 ببعد ) :
چند از نعیم سبعه الوان چو کافران
کار جحیم سبعه ز امعا برآورم.

خاقانی.

گاوی پیش او بکشتند و از گوشت او کباب کردند او در تناول آن اسراف کرد. چند ساغر سنگی بر عقب آن باز خورد و امعاء او برهم پیچید و المی سخت آغاز نهاد و در آن الم جان سپرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ). و رجوع به آنندراج و معی و روده شود.
– امعاء الارض ؛ کالیهای هر آبراهه که از زمین پست بسوی آبراهه دیگر رود یا زمین نرم میان دو زمین درشت. ( ناظم الاطباء ).
– || آب تک ؛ جای ایستادن آب در قعر. ( ناظم الاطباء ).
– امعاء و احشا ؛ روده ها و آنچه در درون شکم است. اعضای آدمی که در درون شکم است و رجوع به قانون ابن سینا و روده شود.
– قروح الامعاء ؛ ریش رودگانی. ( یادداشت مؤلف ).


امعاء. [ اِ ] ( ع مص ) رسانیدن نخل رطب را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دارای معو ( خرمای رسیده ) شدن نخله. ( از اقرب الموارد ).

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید