متن درباره پاییز و قهوه { جملات خاص درباره حال و هوای پاییز}

  • توسط: admin


هوای سرد پاییز با قهوه داغ یعنی ترکیب شاعری. ترکیبی از دل طبیعت زیبا و دوست داشتنی. بسیاری از شاعران و نویسندگان درباره حس خوب پاییز و قهوه اشعار و متون زیبایی را نوشته‌اند. ما نیز در این بخش از سایت ادبی و هنری متن‌ها قصد داریم چندین شعر و متن درباره پاییز و قهوه را برای شما دوستان قرار دهیم. در ادامه با ما باشید.

شعرهای و متون زیبا درباره پاییز و قهوه

نسیم پاییزی، هوای تازه و بوی قهوه در فنجان مورد علاقه‌ات. یک ترکیب عالی

هوا در حال خنک شدن است. به همراه آن، برگ‌ها شروع به تغییر رنگ کرده‌اند. در این زمان از سال هیچ چیز شیرین‌تر از حلقه زدن به دور یک فنجان گرم و خوب قهوه داغ نیست.

پاییز بدون یک فنجان قهوه کامل نمی‌شود.

قهوه کامل کننده پاییز است و هیچ چیز مانند طعم آرامش بخش و گرمای یک فنجان قهوه در دست نیست.

هیچ چیز بهتر از یک فنجان قهوه تازه در یک صبح سرد پاییزی نیست.

ارزش قهوه خیلی بیشتر از صرف صبحانه است. مثل یک آغوش گرم در یک عصر سرد پاییزی است.

وقتی رنگ برگ‌ها تغییر کرد، یک فنجان قهوه درست کنید تا از درون به بیرون گرم شوید.

عکس نوشته قهوه و پاییز

به آرامی چانه خود را روی دستان خود قرار دهید، در این فصل زیبا نفسی عمیق بکشید و از یک فنجان قهوه گرم با طعم پاییزی لذت ببرید.

پاییز است و وقت آن است که با یک فنجان قهوه داغ در دست، از هوای سرد صبح لذت ببرید.

پاییز زمانی از سال برای تأمل و لذت بردن از قهوه در آفتاب اواخر بعد از ظهر است.

پاییز زمان مناسبی برای شریک شدن یک فنجان قهوه و یک لحظه با کسی است که دوستش دارید.

دوباره آن موقع از سال است که باد خنک‌تر می‌شود، نسیم سریعتر می وزد، و تنها کاری که می‌خواهید انجام دهید این است که با یک نوشیدنی گرم خوب در خانه بنشینید. تنها چیزی که می‌تواند گوشه دنج شما را کامل کند یک تکه پای کدو حلوایی خانگی است.

برای استقبال از پاییز راهی بهتر از نوشیدن یک فنجان قهوه داغ نیست.

پاییز بهترین فصل خدا است. نسیم خنک می وزد، زمان نوشیدن قهوه است و وقت آن است که به بیرون از پنجره نگاهی بندازید و انفجار رنگ‌ها را ببینید.

دوباره آن موقع از سال است، برگ‌ها شروع به تغییر رنگ می‌کنند و قهوه طعم بهتری پیدا می‌کند.

پاییز فرا رسیده است. بهترین زمان برای نشستن و نوشیدن یک فنجان قهوه خوشمزه و تازه دم.

مطلب مشابه: متن درباره قهوه (جملات بسیار سنگین و عاشقانه با موضوع قهوه خوردن)

پوشیده از رنگ‌های پر جنب و جوش پاییزی، باد خنک که در موهای شما میپیچد در حالی که یک فنجان قهوه تازه دم کرده مورد علاقه خود را می‌نوشید.

همانطور که روزها کوتاه‌تر می‌شوند، صبح‌ها سردتر می‌شوند و درختان برگ‌هایشان تغییررنگ می‌دهند، طعم یک فنجان قهوه شیرین‌تر می‌شود.

متن و جملات زیبا درباره قهوه و پاییز

پاییز است، زمان مناسبی برای ماندن در خانه با یک کتاب و یک فنجان قهوه گرم در حالی که به تغییر رنگ برگ‌ها و هوای خنک پاییزی نگاه می‌کنید.

اینایی که از پاییز بد می گن

نرفتن تو حیاط خلوت بشینن یه فنجون قهوه اسپرسو بنوشن

که بفهمن پاییز یعنی چی

پاییز آمد و هر روز صبح

مانند قهوه تلخم

باید که در سکوتم

دنبال تو بگردم

به چشم‌هایم خیره که می‌شوی

بوی تند قهوه‌هایت

اعتیادم را بیشتر می‌کند

و من

متهم ردیف اول لبهایت

عصرهایم

در حیاطی می‌گذرد

که پاییز

عشوه گری‌هایت را

به درخت تزریق می‌کند…

من و شمع و گل و یک خلوت رویای پاییزی

که در فنجان زیبایی برایم قهوه می‌ریزی

اگرهیزم برای آتش دل شد فراموشت

توسل می‌کنم بر شعله‌های هرم اغوشت

بیا پایان دلتنگی؛ که هستم عشق دیرینت

تو فرهاد غزل باش و منم

دلدار شیرینت

تو باچشمان خوش رنگ و نگاه عاشق و نافذ

من و شعر فروغ و ابتهاج و

سعدی و حافظ

بخندیم و برقصیم و خدا را شادمان سازیم

برای خواب عشق از برگ گلها سایبان سازیم

شهرزادشیرازی(چه دلتنگم)

آهسته آهسته پاییز از راه رسید

فصلی پر از تبعیض

که متعلق به اقلیت‌هاست

آن اندک معشوقه‌های حقیقی که دست دردست هم در پارک‌های حوالی شهر روی برگ‌های زردنارنجی قهوه‌ای وخشک که همانند فرشی روی زمین پهن شده

قدم می‌زنند..

درهمان حین اگر باران بزند چتر باز نمی‌کنند وحسابی هوای دونفره را استشمام می‌کنند.

به کافه می‌روند وقهوه ای گرم سفارش می دهندوبه همین بهانه سیردل به هم نگاه می‌کنند.

آری پاییز متعلق به معشوقه‌های دراقلیت است

همان‌هایی که حسابی دل ما را به سوز می‌اندازند..

اشعار زیبا درباره قهوه و پاییز

شاعر فاطمه شاکر سوره

سه مهر می‌گذرد از این آشنایی

سه پاییز

سه مهر پراز دلهره

سه مهر پر از خاطره

ولی بین ما چیزی نیست به جز همین فاصله

برای رفتن این فاصله

دو فنجان قهوه

یک لبخند

قدری دلتنگی

اندکی عشق

سر سوزنی از شرمساری تو و

یک نگاه پر از مهر

کافی هست همین …

شاعر مهدیه نجفی

پاییز است و نسیم خنک صبحگاهی همراهیش می‌کند

خدا هست فنجان داغ قهوه هست من هستم و توووووو هستی

تویی که از بوی باران بهتری و از نسیم خوشتر و از بلور درخشانتر

و یک دنیا خوشبختی با بوی ناب نان داغ پیچیده در خانه

شکر خدایی را که صدایت را لالایی شبانه‌ام

ونگاهت را مآوای آرامشم قرار داده

مرا از جنس باران و تورا چتر من آفریده

به خدای عشق سوگند که تو از همه چیز برایم بهتری

فصل پاییز، ماه آبان

داستان گامهای تنها

سنگ فرش کوچه‌های خاطرات

سوسوی ستارگان

غریبه آشنای کافه‌های شهر

تکرار قهوه‌های تلخ

انقدر می‌نوشم

تا قرن‌ها بیدار باشم

نکند خوابی سراغ من اید

بیایی، بروی من در خواب باشم …

مطلب مشابه: متن غمگین پاییزی / جملات و اشعار غمگین با موضوع پاییز

متن طولانی درباره حس پاییز و قهوه

دوست ندارم امسال گند بزنن به پاییزم!

دویست هفتاد و چند روزه منتظر این فصلم..

نمی خوام یکی بیاد و تمام ارزیابی هام از پاییز رو به هم بریزه

می دونی؟

می خوام تنهایی برم کافه پاییز قهوه بخورم؛

بعدشم کوله پشتیمو بردارم، بند کفشمو محکم‌تر کنم و برم سمت بام شهر..

هدفون روشن می کنمو راه به راه چشم آذر و داریوش گوش بدم

بعدشم میام خونه و بزرگ علوی می خونم

یا شایدم بوف کور!

شبشم که بارون زد بدون این که کسی توی خیابون کشیک بده پا برهنه قدم می‌زنم چراغای شهر و یکی یکی بشمُرم آخرشم از فرط سرما خودمو بغل کنم!

چند ساله منتظر این روزم

اما اولین برگ که خودشو می ندازه منم ناچارن می افتم پی آدما

می دونی من از تنهایی این فصل می‌ترسم

هوا سرد، غروباشم که ترسناک!

هرچی خاطرس میاد سراغ آدم

مگه می شه تنها موند

مگه می شه شعر نگفت

مگه می شه زنگ نزد و حالشو نپرسید؟

من دویست و هفتاد و چند روزه منتظرم پاییز بیاد و برم برش گردونم

عاشقی نکردن تو پاییز مث نرفتن به اردوی مدرسه اس

تا آخرین روز خرداد بغضش تو گلوت می مونه!

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید