به جستجوی معنای جالب و ناشناخته کلمه اکسون در دیکشنری فارسی بپردازید!
در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اکسون در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.
اکسون در دانشنامه آزاد فارسی:
اکسون. [ اَ / اِ ] ( اِ ) جامه سیاه قیمتی که بزرگان جهت تفاخر پوشند. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از فرهنگ سروری ) ( مؤید الفضلاء ) ( آنندراج ) ( از شرفنامه منیری ) ( از انجمن آرا ). جامه ایست مثل زیبقی. ( فرهنگ خطی ) ( از شعوری ج 1 ورق 122 ). جامه ایست. یکی از اقمشه. ( فرهنگ اوبهی ) :
شکوفه ریخته از باد در بنفشه ستان
چنانکه تافته لولوی از بر اکسون.
قطران تبریزی ( از آنندراج ).
پیش کف راد تست از غایت جود و سخا
در شبه ، دیبا رکو، اکسون کسا، اطلس گلیم.
سوزنی.
برسم خدمتی اندر پی جنیبت تو
فکنده دهر ز روز اطلس و ز شب اکسون.
ظهیر فاریابی.
پوست پوشد هر که لیلی دوست اوست.
عطار.
چه مرغم کز پی شهباز شیبت
قبا اطلس کلاه اکسون فرستم.
خاقانی.
از پی عید ظفر پوشند از گرد و خون
شقه اطلس زمین کسوت اکسون فلک.
خاقانی.
گر نباشد ز برای شرف عیسی کس
پوشش سم خر از اطلس و اکسون نکند.
فلکی شروانی.
|| نوعی از دیبای سیاه ( ناظم الاطباء ) ( برهان ) ( از غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
- برچسب ها: