بازخوانی فیلم Rebel Ridge: آغازی جدید برای ارمغان رسانی به عصر رمبو!
جرمی سالنییر فیلمساز ژانری همیشه دست کم گرفته شده در «Rebel Ridge» فیلمسازی درجه یک، هوشمندیهای زیرمتنی و سکانسهای اکشن هیجانانگیز را در یک اثر سینمایی جذاب و سرگرمکننده درهم میآمیزد. در واقع این فیلم جایگاه سالنییر را بهعنوان یک فیلمساز متمایل به جریان اصلی که همیشه فیلمهایی میسازد که ارزش تماشا دارند، تثبیت میکند. در ادامه با بررسی و نقد فیلم Rebel Ridge همراه ویجیاتو باشید تا به شما بگویم که چرا این اثر سینمایی یکی از بهترین فیلمهای امسال است.
پیش از هر بحثی من این نقد و بررسی را مینویسم تا به شما بگویم این فیلم را با نگرش درست تماشا کنید وگرنه ممکن است ناامید شوید. این بیشتر یک تریلر مهیج است که در تنها در مورد نمایش صحنههای اکشن نیست، بلکه در مورد شخصیتها و مراحل شکلگیری یک داستان است. و این فیلمی در مورد پلیس بدی نیست که یک سیاه پوست را آزار میدهد. این یعنی موضوع نژاد هرگز مورد بحث قرار نمیگیرد زیرا در این اثر اهمیتی ندارد. این داستان در مورد مبارزه برای عدالت با پلیس و یک سیستم فاسد است.
اگر بخواهم این فیلم را در یک جمله برای شما توصیف کنم باید گفت: Rebel Ridge کاوشی ساده اما شگفتانگیز در مورد سوء استفاده از قدرت است؛ آن هم زمانی که کسی حاضر نیست در برابر آن بایستد. توجه داشته باشید که ما در دنیایی زندگی میکنیم که در آن روابط بین الملل یک اصل است و هسته اصلی آن نیز ایده قدرت است. چگونه قدرت را حفظ میکنید؟ چگونه از قدرت استفاده میکنید؟ چگونه میتوانید با کسانی که قدرت دارند مقابله کنید؟ این را اغلب میتوان در کاوش گفتگوی بین ملل مختلف یافت، که در آن «ملتهای قدرتمند آنچه را که میتوانند انجام میدهند و ضعیفترها از آنچه باید رنج میبرند». در واقع استفاده از قدرت سنگ محک برای محیط امروز جهان ماست. با این حال، اگر کسی وارد این قدرت شود، چه اتفاقی میافتد؟!
خب با این پیشزمینه شخص نویسنده و کارگردان این فیلم یعنی جرمی سالنییر برای تنظیم صحنه به این داستان چنگ انداخته است. در این فیلم تری ریچموند (آرون پیر) یک روز با صدای موسیقیاش در حال دوچرخه سواری به سمت یک شهر است که بدون اینکه بداند، پلیس او را دنبال میکند. دراین میان ماشین گشت پلیس بدون هیچ دلیلی به دوچرخه تری میکوبد و او را زخمی و بازداشت میکند. حتی این نیروی گشت پلیس، پولی که تری برای نجات یکی از اعضای نزدیک خانوادهاش آورده بود را نیز مصادره میکند.
در واقع گشت پلیس با عنوان مصادره مدنی این پول را میگیرد؛ در این عنوان مصادره تنها کاری که پلیس باید انجام دهد این است که مشکوک شود که این پول یک سود غیرقانونی است و میتواند آن را بگیرد، و اداره پلیس شلبی اسپرینگز این کار را انجام میدهد. پس از این عمل تری در یک تیک تاک ساعت قرار میگیرد، زیرا اگر پول در زمان مناسب به دادگاه نرسد، عضو خانوادهاش به زندان ایالتی فرستاده میشود، و به دلیل یک شهادت در گذشتهاش کشته خواهد شد.
در نتیجه هسته مرکزی فیلم Rebel Ridge مفهوم مصادره مدنی است، یک رویه حقوقی مشکوک اخلاقی در آمریکا که میتواند کانون فساد باشد. این یک نقطه ورود قانونی عالی برای این فیلم است زیرا به سرعت به قلب درگیریهای آینده درون داستان تبدیل میشود.
اما جرمی سالنییر کارگردان و فیلمنامه نویس Rebel Ridge با مهارت یک صنعتگر باتجربه و آگاه، تریلری را به ما هدیه میدهد که از ابتدا تا انتها درگیرکننده است. فیلمساز با آرامش اما با دقت فضایی جذاب میسازد. و هر دقیقه این فضا غلیظ تر میشود. هنگام تماشای Rebel Ridge، ما در تنش هستیم زیرا هر لحظه منتظر اتفاق بدی یا تهدیدی هستیم که به زودی ظاهر میشود و قهرمان داستان را مجبور میکند برای بقا بجنگد.
بنابراین، آن درگیری در داستان و موقعیت قهرمانان است که به بزرگترین مزیت فیلم تبدیل میشود. مهم نیست که ما مبارزه یا تیراندازی زیادی در این فیلم مشاهده نمیکنیم؛ اما چرا؟ چون این جان ویک نیست و لازم نیست که باشد. وقتی داستان به آرامی جلو میرود و قهرمان باید در این داستان نقش اصلی را بازی کند، احساسات ما تشدید میشود. در واقع این احساس ما به درستی به دنبال قهرمانی است که با یک فساد سیستمی روبرو است.
آیا این واقعیت که تری یک سیاهپوست است برای کل داستان مهم است؟ جرمی سالنییر به عنوان کارگردان مراقب است که این فیلم را صرفاً در مورد نژاد نسازد، اما او آن را با نمونههای واضحی از این که چگونه افراد صاحب قدرت از موقعیتهای خود سوء استفاده میکنند و سیستم موجود برای به دام انداختن و مجازات آسیبپذیرترین و ناتوانترین افراد جامعه آمریکا راهاندازی شده است حرف میزند. با کمی دقت میتوان یافت بیشتر اوقات آن گروه آسیبپذیر مردان جوان سیاه پوست هستند. اما خب این پایه داستانی فیلم نیست.
اگر بخواهم کمی گزنده باشم، میتوانم بگویم که خود من پیش از روبرو شدن با فیلم منتظر اثری با صحنههای پیچیده و سطوح اکشن و خشونتی همچون فیلمهای «رمبو» بودم، اما این فیلم آنگونه نیست. این قطعا بیشتر هیجانانگیز است تا اکشن. البته این بدان معنا نیست که اکشنی که در آنجا وجود دارد عالی نیست، فقط با انرژی «فیلم پاپ کورنی» مثل جانویک برابر نیست.
در مقابل این فیلم تصویری تا حدی تاریک، تلخ و واقع گرایانه از قهرمانی است که با یک سیستم حقوقی ناعادلانه و فساد ریشه دار مبارزه میکند. در واقع این حس تلخ و اکشن مدیریت شده به واقعگرایی فیلم کمک کرده است. تصور کنید اگر یک تفنگدار سابق سیاهپوست تمام افسران پلیس را در یک شهر کوچک قتل عام کرده بود، دولت آمریکا احتمالاً یک تیم ویژه یا گارد ملی را برای سرکوب او میفرستاد! بنابراین احساس میکنم تصمیماتی که برای به حداقل رساندن مرگ و میر در داستان این فیلم گرفته میشود، از شخصیت و واقع گرایی آن حمایت میکند.
بازهم یادآوری میکنم که «ریبل ریج» با الهام از فیلم کالت «First Blood» با بازی سیلوستر استالونه، با فیلمهای اکشن خونینی مانند «John Wick» که تعداد قربانیان آن صدها نفر است، بسیار فاصله دارد. تری ریچموند به عنوان قهرمان فیلم تمام تلاش خود را میکند تا از رویارویی اجتناب کند و فقط در صورت لزوم از زور استفاده کند. و هنگامی که از تکنیکهای مبارزه تن به تن استفاده میشود، در اینجا نیز نباید انتظار خشونت افسار گسیخته را داشته باشید.
به نظر من شخصیت عضلانی آرون پیر بیشتر یادآور «جک ریچر» شخصیتی هم سطح از سریال تلویزیونی با همین نام است تا ماشین کشتار خارج از کنترل جان رمبو یا جان ویک. بر این اساس، سازندگان فیلم نه بر اکشن تند و تیز که حضور آن عمداً به حداقل میرسد، بلکه بر یکپارچگی و تنش موقعیت تکیه میکنند که با پیشرفت رویدادها قویتر میشود. بنابراین، آنچه در برابر بیننده ظاهر میشود یک فیلم اکشن پویا نیست، بلکه یک فیلم 100% جنایی هیجانی است؛ و این کاملا خوب از آب بیرون آمده است.
از سوی دیگر باید این نکته را نیز فراموش نکرد که آرون پیر آنقدر خوب بازی میکند که به داستان شخصیت مناسبی میدهد و درگیر شدن بیننده را با آن آسانتر میکند. این بازیگر بریتانیایی خویشتن داری یک مرد سرسخت را با کاریزمای یک ستاره اکشن ترکیب میکند. این بازیگر همچنین در قامت شخصیت تری سرشار از اعتماد به نفس است و زبان بدن او باعث میشود که فوراً مهارتهای تری را باور کنید. او در صحنههای اکشن نیز قابل باور است.
واقعیت، من این بازیگر را برای نقش خاصی نمیشناختم، اما در اینجا او به شکلی خارقالعاده از فرصتش استفاده میکند. او استعداد و قدرت کاریزمایی را نشان میدهد که باعث میشود به راحتی این شخصیت را باور کنیم و در واقع این داستان را برای او دنبال کنیم. من از Rebel Ridge انتظار چنین چیزی را نداشتم. اما نباید فراموش کرد که مبارزه با شرور اصلی یعنی دان جانسون نیز عالی است. «رئیس سندی برن» با بازی دان جانسون، بدون اینکه یک کاریکاتوری از یک آدم بد باشد، به اندازه کافی مکر و شیطنت دارد که او را باور کنیم.
اما شاید تنها شخصیتی که در فیلم به شکل کامل به آنچه که باید نمیرسد شخصیت آنا سوفیا راب در نقش سامر مک براید وکیل حقوقی است. هرچند او نیز صرفاً به عنوان یک افزودنی عاشقانه به داستان گنجانده نشده است، بلکه داستانی در پسزمینه خود دارد که خوب قوامدار نشده است. و این یکی از ایرادات شاخص فیلم است. ایراد دیگری که میتوانم به فیلم بگیرم به شکل پایانبندی فیلم است. چرا که برخی ممکن است احساس کنند که همه افراد بد در این پایان به آنچه که لیاقتش را داشتند، نرسیدند. یا بهتر است بگویم که ما لزوماً پایانی دریافت نمیکنیم که سایر خطوط داستانی معرفی شده در دل فیلم را به هم پیوند دهد.
اما صرف نظر از این نکات، فیلم Rebel Ridge یک دستاورد انفرادی قابل توجه برای شخص کارگردان یعنی جرمی سالنییر است و میتواند به عنوان یکی از بهترین تریلرهای سال به راحتی در تاج این ژانر در سال 2024 بنشیند.
فیلم Rebel Ridge هم از نظر روایی و هم از نظر موضوعی یادآور چندین فیلم اکشن کلاسیک مانند اولین خون است. این شامل چندین ویژگی متمایز میشود که زمانی ژانر اکشن را با وجود آنها تعریف میکردند؛ منظور من وجود یک قهرمان جذاب تا یک شرور بدجنس و همچنین یک داستان ساده و موسیقیهای شنیدنی میشود. با این حال، با وجود استفاده از این عناصر و القای حس نوستالژی در بینندگان، Rebel Ridge از اجتناب از برخی از عناصر بیش از حد بالای این ژانر ابایی ندارد. در مجموع، تعادل کاملی بین حفظ ارتباط و ادای احترام به ریشههای ژانر خود برقرار میکند.
جرمی سالنییر به دلیل استفاده از خشونت گرافیکی به عنوان ابزار اصلی روایت برای هدایت داستان فیلمهایش شناخته میشود. دیگر آثار او همچون مهمانی قتل، قراضه آبی، تاریکی را بگیر و اتاق سبز از نمایش صحنههای وحشیانه و زیباییشناسی بیامان خشونت دریغ نمیکنند. با این حال، برخلاف فیلمهای قبلی سالنییر، Rebel Ridge به سختی خشونتی افسار گسیخته را نشان میدهد. در واقع، فقط تعداد انگشت شماری صحنه اکشن نسبتا شدید وجود دارد. اما فیلم به جای اکشن به درستی با قرار گرفتن در موقعیت مناسب تنش را افزایش میدهد.
فیلم Rebel Ridge مانند فیلمهای قبلی جرمی سالنیير داستانی ساده درباره مبارزات یک مرد علیه بیعدالتی سیستمی را دنبال میکند. با این حال، درخششی که کارگردان با آن این عناصر داستانی آشنا و ساده را در کنار هم قرار میدهد تا حس تنش را در طول مدت نمایش ایجاد کند، فیلم را متمایز میکند. ریبل ریج زیاد به رابطه تری ریچموند با عضوی از خانوادهاش به نام مایک که برای نجات او آمده نمیپردازد. با این حال، تنها با یک صحنه، که در آن ریچموند با اتوبوسی با سرعت بالا مسابقه میدهد تا با مایک دیدار کند و مشت دستش را به او بکوبد، فیلم بینش کافی در مورد رابطه آنها را به مخاطب ارائه میدهد.
صحنههایی از این دست گواهی بر توانایی کارگردان فیلم در گفتن داستانهای جذاب و خلق شخصیتهای ریشهدار است که عمیقاً در بین مخاطبان محبوب میشوند. سالنیير به غیر از ارائه نکات به یاد ماندنی از شخصیتها و خط داستانی، بینندگان را نیز در محیط فیلم غوطهور میکند و آنها را به تماشاگر بیعدالتی دعوت میکند که قهرمان فیلم باید جلوی آن را بگیرد.
فیلم Rebel Ridge مانند فیلمهای رمبو، سهگانه وسترن دلار و سریال جک ریچر و البته چندین فیلم اکشن و سریالهای تلویزیونی دیگر، روی نماد «غریبه مرموز» متمرکز میشود. این یعنی فیلم داستان مردی را دنبال میکند که پیشینهاش در ابتدا پوشیده باقی میماند و او را صرفاً قربانی فساد کنترل نشده یک شهر کوچک نشان میدهد. و همین نکتهای است که مخاطب را تا پایان روی فیلم متمرکز نگه میدارد.
در پایان باید گفت: Rebel Ridge نه تنها به عنوان یک تریلر جذاب، بلکه به عنوان یک قطعه سینمای تأمل برانگیز که مدتها پس از پخش تیتراژ موضوع آن در ذهن شما باقی میماند، به اثری موفق تبدیل میشود. توانایی کارگردان در متعادل کردن اکشنهای محدود اما جذاب با لحظات تأمل عمیق در داستان، این فیلم را به یک اثر برجسته تبدیل میکند. این یک یادآوری وحشیانه و در عین حال تکان دهنده از مبارزه برای عدالت است که آن را هم خشمگین و هم در نهایت پیروزمند میکند.
80
امتیاز ویجیاتو
این فیلم یک تریلر جنایی محکم است که شایسته توجه مخاطب است. به لطف چنین فیلمهایی، ایمان به نتفلیکس تا حدی احیا میشود، زیرا معلوم است که این غول استریم هنوز هم میتواند چیزی ارزشمندتر از فیلمهای خط تولید مشکوک یک روزه خود با فیلمنامههایی برآمده از هوش مصنوعی روانه مخاطبان خود کند.
- برچسب ها: