وزیرخارجه دولت چهاردهم: چالشها و سناریوهای سیاست خارجی با نقشی به پررنگی ریاست جمهوری
نصرتالله تاجیک، کارشناس مسائل بینالملل و دیپلمات سابق در گفتگو با خبرنگار آدرینپیش شرط های سیاست خارجی موفق در دولت چهاردهم را بیان کرد.
به نظر شما اهداف سیاست خارجی که باید دولت چهاردهم دنبال کند چیست؟
برای اینکه ما اهداف را ترسیم کنیم، نیاز داریم وضعیت کنونی دولت سیزدهم را کالبدشکافی نموده یا یک اسکنی از سیاست خارجیمان داشته باشیم تا ببینیم در چه وضعیتی هستیم. بعد بررسی کنیم آیا رویکردها جواب داده و اگر نداده دلایلش چه بوده است. آنوقت ما میتوانیم اهداف سیاست خارجی دولت چهاردهم را تعیین کنیم. من فکر میکنم مشکلات سیاست خارجی ما در دو بخش عمده، که شامل عوامل اساسی و کلان وضع موجود است، تعریف میشوند. بر اساس این تعریف در واقع شاهد موفقیت سیاست خارجی نبودهایم. به دلیل اشکالاتی که برمیشمارم نتوانستیم از این سرمایهگذاری خود در سیاست خارجی به خوبی استفاده کنیم. قسمت عمده مشکلات سیاست خارجی ما مفهومی و نظری است؛ متاسفانه به دلیل قطع بودن رابطه صنعت و دانشگاه با مسائل مفهومی مشکل داریم. در مسائل علوم انسانی، اجتماعی و سیاسی نیز مشکل داریم.
با نبود ارتباط بین دانشگاه و دستگاههای اجرایی متولی سیاست خارجی میبینیم که دانشگاه راه خودش را میرود و دستگاه اجرایی راه خودش را. هیچکدام برای کمک به دیگری تلاشی نمیکنند. مسائل مربوط به سیاست خارجی به دانشگاهها نمیرود و آنجا در موردش صحبت نمیشود و بعد نتیجهاش به دستگاه اجرایی برنمیگردد که بتوانند از آن استفاده کند. ضرر اصلی این قطع رابطه دستگاههای متولی سیاست خارجی با دانشگاه این است که گفتوگو شکل نمیگیرد و وقتی گفتوگو شکل نگیرد، گفتمان غالب بوجود نمیآید؛ ولی اگر وقتی که در سیاست خارجی به مشکلاتی برمیخوریم، به دانشگاه، یا موسسات و نهادهای مطالعاتی مراجعه شود، باعث میشود که مسائل خیلی جدا و ایزوله از هم بشود. برای مثال دستگاه اجرایی ما به موضوع فلسطین میپردازد در صورتی که میبینیم در جامعه ما نسبت به فلسطین چه احساسی وجود دارد. دلیل اصلی این است که مسائل به دانشگاه و دستگاههای مطالعاتی نمیرود تا صحبت شود و گفتوگوی عمومی شکل بگیرد.
راه حل مشکلات باید به صورت مقاله، یادداشت و مصاحبه در بیاید و در نهایت نتیجهای گرفته و تبدیل به گفتمان غالب شود. همچنین همه زیر چتر این گفتمان قرار بگیرند و در یک جهت حرکت کنند. دستگاهها کار میکنند و بخشهای مختلف هم جهت با مجریان دستگاه سیاست خارجی نیستند. اگر از همین الان بخواهیم هدفگذاری کنیم پس هدف اول باید این باشد که یک رابطه بسیار نزدیک بین دانشگاه و دستگاههای اجرایی و متولی سیاست خارجی شکل بگیرد. بعد مسائل مطالعه شود و مطالعات به صورت تزهای مطالعاتی و غیره بتوانند مشکلات را حل و فصل بکنند. موضوع دوم بحث اجرایی و عملیاتی است.
در اینجا سه نکته وجود دارد که ما به آنها توجه نکردیم. نکته اول این است که وزن سیاست خارجی نسبت به سیاست داخلی بسیار افزایش پیدا کرده است. کلاً من همیشه گفتهام ما بر ماشین سیاست خارجی بیش از حد بار زدیم و خیلی ماشین را سنگین کردیم و به همین دلیل نمیتواند حرکت کند. از این رو ممکن است در تحولات بینالمللی آن انعطاف، قدرت و اقتدار لازم را نداشته باشد که از خودش عکسالعمل نشان دهد. البته این جنبه بسیار خطرناکی دارد، یعنی اگر ما فکری به حال این قضیه نکنیم و همچنان سیاست خارجی در چنین وضعیتی باشد، اگر اتفاقی در منطقه و در دنیا بیافتد و ما به دلیل مشغول بودن به مسائل جزیی نتوانیم از منافع ملی کشورمان دفاع بکنیم، میتواند خطر آفرین باشد.
پس مشکل اول این است که وزن سیاست خارجی خیلی افزایش پیدا کرده است. به نوعی در دولت چهاردهم باید سعی شود مقداری این وزن را کم کنیم. آن بارهایی که به دوش سیاست خارجی گذاشتیم اولویتبندی کنیم و آنهایی که اولویت ندارند را از دستور کار خارج کنیم. نکته دیگر زندگی روزمره مردم است که به سیاست خارجی پیوند خورده است؛ یعنی سیاست خارجی باید نقش توسعهای در کشور داشته باشد. دلیل این شرایط اقتصاد سیاسی خیلی ضعیفی است که داریم. هیچ زمانی ایران در چنین وضعیتی نبوده که اقتصاد سیاسیاش از طریق فروش نفت و خرید مایحتاج مردم شکل بگیرد. بقیه نفت را میفروشند که سرمایهگذاری خارجی یا داخلی و توسعه زیرساختها را انجام دهند. در ایران حتی برگشت پول هم خیلی وقتها رخ نمیدهد. به دلیل تحریمها و نحوه رابطه مالی ما با دنیا شرایط به گونهای شده که تمام پول فروش نفت را هم نمیتوانیم برگردانیم. باید این وضعیت اقتصادی را از زیر ساطور سیاست خارجی بیرون بیاوریم، یعنی اقتصاد سیاسی درستی طراحی کنیم و انقدر وابستگی به سیاست خارجی نداشته باشیم. نکته سوم پارادایم اشتباهی است که انتخاب کردیم؛ یعنی ما آمدیم برای اهداف و سرمایهگذاریمان یک پارادایمی انتخاب کردیم که جواب نمیدهد.
به نظر شما چه پارادایمی برای شرایط فعلی کشور مناسب است؟
تنها پارادایم صحیح در دنیای کنونی، پارادایم همکاری است. یعنی اگر ما بتوانیم در سیاست خارجی و روابط دو جانبه، چند جانبه و روابط بینالمللی این پارادایم را حاکم کنیم، بسیاری از اهداف و سرمایهگذاریها معقول و قابل نقد میشود. ولی به دلیل پارادایمی که داریم، ما را وارد نزاع با کشورهای دیگر میکند. برخی معتقد هستند که اینها فقط ۴ الی ۵ کشور هستند، ولی همین ۴ الی ۵ کشور بلوک قدرتمندی هستند و هر کدام از این کشورها عقبه و حوزه تمدنی مشخصی دارند. برهمین اساس ما نباید به راحتی از زیر بار مسئولیت بیرون برویم. حوزه تمدنی اروپا با حوزه تمدنی خاورمیانه پیوند خورده و ما نمیتوانیم آنها را فراموش کنیم و آنها هم نمیتوانند ما را فراموش کنند. بنابراین تنها پارادایمی که میتواند جوابگوی مشکلات امروز ما مخصوصاً با اقتصاد سیاسی ضعیفی که طراحی کردیم، باشد پارادایم همکاری است. زیرا چه در سیاست خارجی چه در روابط بینالمللی چون جنبه آنارشیستی آن غالب است (یعنی پلیس و دستگاه قضایی ندارد) باید یک پارادایمی را داشته باشیم که اهداف را به صورت برد-برد جلو ببریم. پس وقتی بخواهیم یک پارادایم همکاری طراحی کنیم، نیاز به این داریم که سیاست خارجی متوازنی داشته باشیم.
دولت سیزدهم اصرار بر روابط با کشورهای همسایه و شرق داشت. به نظرتان این رویکرد باید در سیاست خارجی دولت چهاردهم ادامه پیدا کند؟
ما باید سیاست خارجی داشته باشیم که به یک سمت گرایش پیدا نکند، یعنی ما میتوانیم نگاه به شرق داشته باشیم ولی نمیتوانیم غرب را فراموش کنیم و لزومی هم ندارد و بالعکس. به اضافه اینکه دوران جنگ سرد دیگر نیست که بازیهای امنیتی حاکم باشد. الان زمان همکاریها و الگوهای اقتصادی است. الگوها و روش اقتصادی در سیاست خارجی و همکاریهای بینالمللی حرف اول را میزند. لذا امروز خیلی از قطبها با کشورهای مختلف ارتباطات و همکاریهای اقتصادی دارند. نکته چهارم ژئوپلیتیک ایران است. این ژئوپلیتیک به گونهای است که سیاست خارجی ما باید برای استفاده از مزیتهای ژئوپلیتیکی، فاصله خود را از شرق و غرب به یک میزان بکند و این همان سیاست خارجی متوازن است. سیاست خارجی که درها را برای همکاری اقتصادی با همه دنیا باز میکند. ما در قسمتهایی دارای مزیت نسبی هستیم و همزمان با همکاری با شرق و غرب میتوانیم ژئوپلیتیک ایران را تبدیل به مزیت رقابتی کنیم. بعضی از این مزیتها در منطقه و شرق است و برای آنها مفید خواهد بود و بعضی برای غرب.
بنابراین با این وضعیتی که ما داریم به عقیده من با رعایت فاصله از دو طرف میتوانیم سیاست خارجیمان را طراحی کنیم. غرب برای ما فرش قرمز پهن نکرده و بسیاری از مشکلاتی که هست از بدفهمی و سوتعبیری است که غرب نسبت به ایران دارد، مخصوصاً آمریکا. ولی ما باید با روابط سازنده و همکاری در مسائل منطقهای، اقتصادی و در معضلاتی که دنیا با آن روبرو است، نقش داشته باشیم. ما در مبارزه با داعش بار بزرگی از روی دوش دنیا برداشتیم، ولی بدون اینکه از مزایای آن بتوانیم استفاده کنیم، بدهکار هم شدیم. پس این نشان میدهد ما باید آن پارادایمی را انتخاب کنیم که در قالب آن پارادایم سرمایهگذاریهای بینالمللی و سیاست خارجی را جذب کنیم.
با توجه به شرایط جدید بینالمللی، آیا هنوز امکان همکاری با دنیا و جذب سرمایهگذاری خارجی وجود دارد؟
آن چیزی که ما باید دنبال کنیم همان بحث تغییر اهداف و برنامههای اجرایی است که ما بتوانیم در درون آن پارادایم به اهداف و دستاوردهایمان برسیم. در چنین وضعیتی که سرمایهگذاری خوبی در حوزه نیروی انسانی مخصوصاً خانمها در زمینه IT و فناوری انجام دادیم، حال به یک بازار بزرگتر از ۸۵ میلیون نیاز داریم. بنابراین اگر ما در جهت پارادایم همکاری حرکت کنیم، به سمت همکاریهای اقتصادی و توسعهای و شکلگیری چندین مگاپروژه در منطقه، چه در ایران و چه در کشورهای همسایه نیز خواهیم رفت. همچنین از نیروی انسانی و جوان جاهطلب میتوانیم استفاده کنیم به جای اینکه نیروی کار ما مهاجرت بکند. ما در قالب همین پارادایم همکاری در سیاست خارجی میتوانیم در برنامه توسعهای بین ایران و کشورهای منطقه و حتی همسایگان حلقه بعدی کشورهای دیگر را افزایش دهیم و این نیروی انسانی را برای یک بازار بزرگتر بهرهبرداری کنیم.
کاندیدههای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ باید بر چه موضوعاتی در حوزه سیاست خارجی تاکید داشته باشند؟
بسیاری از مسائلی که ما در سیاست خارجی داریم، ریشه در سیاست داخلی دارد. از جمله همان اقتصاد سیاسی ضعیف، فروش نفت و اتصال آن به سفره مردم. با این وضعیتی که ما داریم هیچ راهی به جز اینکه در قالب همان پارادایم همکاری و سیاست تنش صفر حرکت کنیم وجود ندارد. یعنی یک سیاست خارجی متوازن و با رویکرد تنش صفر داشته باشیم. یعنی ما هر چه میتوانیم با کشورهایی که تعیین کننده هستند در مسائل منطقهای و بینالمللی کمتر سر شاخ بشویم. تلاش بکنیم ضمن پایبندی به اصولمان، روشهای اجرایی را به کار ببندیم تا این شرایط منجر به منازعه نشود. زیرا ما از جهت نرم افزاری در منازعه آسیب پذیرتر هستیم!
ما هر چه در منازعه بیفتیم، توانمان از بین میرود. یکی از مهمترین اصول پارادایم همکاری این است که دنبال اجماعسازی و یارگیری راجع به مسائلی که مهم است، باشیم. ما تنهایی زیر بار مسئولیت مسائل نرویم، حال در هر موردی مانند مسائل فلسطین، خاورمیانه، سوریه و یا داعش. ما باید سعی کنیم با اجماعسازی و یارگیری، اهداف سیاست خارجی خودمان را تامین بکنیم. این برای ما هم کم هزینهتر است و هم شکل و شمایل مطلوبتری دارد. ما میتوانیم از دیگر نیروهای تاثیرگذار بر کشورها یا مجموعههایی که مقابل ما هستند، استفاده بهتری بکنیم. برای مثال وقتی تلاش میشود افکار عمومی جهان علیه جنایات صهیونیستی شکل بگیرد، این فضا، گلوی نتانیاهو را فشار میدهد. پس ما به جای اینکه در مسائل به تنهایی جلو برویم باید تلاش بکنیم یارگیری و اجماعسازی را جز اهدافمان قرار دهیم.
نگاه دولت جدید به تحریمها و رفع آنها چگونه باید باشد؟
بیشتر مسائل ما اقتصادی است، یعنی مهمترین مسائل کشور ما و فشاری که بر خانوارها وارد میشود از مسائل اقتصادی نشات میگیرد. پس اولویت با حل مشکلات اقتصادی است. قسمت اول بحث تحریمهاست و قسمت دوم افتادن در روند معاملات بینالمللی است. تحریم ها بیماری نیست تب است! نشانه است.
باید سراغ رویکردی جدید از سیاست خارجی برویم که تحریم از بین برود! این شرایط واقعاً یک فشار ناجوانمردانهای علیه مردم ایران است. ما به عنوان یک کشور قدیمی که از زمان راه ابریشم در تجارت جهانی و بینالمللی نقش داشتهایم، امروز از گردونه معاملات بینالمللی حذف شدهایم. به عقیده من قدم اول این است که ما استانداردهای خودمان و از جمله استانداردهای مالی را بالا برده و قضیه FATF را بپذیریم.
هر امری تبعات منفی و مثبتی دارد و ما نمیتوانیم بگوییم هر امری صد در صد مثبت است یا صد در صد منفی. اما ما باید تلاش کنیم وارد گردونه مالی دنیا بشویم. کشوری که یکی از منابع اصلیاش فروش گاز و نفت و غیره است، اینکه نتواند تمام پول اینها را برگرداند، در واقع سیاست خارجی مطلوبی برای مردم به تصویر کشیده نمیشود. باید این مشکل را سریعاً حل کنیم تا به بازار معاملات بینالمللی برگردیم.
بحث دیگر تحریمها است که باید تلاش کنیم در یک فرصت خیلی کوتاه با تغییر رویکرد سیاست خارجی و فهم هنجارهای بین المللی سر و سامان پیدا کند. بحث فشارهای اقتصادی به مردم باعث دلزدگی آنها شده است. در حقیقت به نوعی ما داریم میبینیم که خانوارها دارند شخم میخورند و با این وضعیت به عقیده من روند آتی خوبی نخواهیم داشت. دو موضوع اساسی را سریع بعد از اتمام انتخابات، ریاست جمهوری، دولت، مجلس و حکومت باید اجرا کنند، یکی بحث FATF و دومی بحث رویکرد جدید سیاست خارجی ایران در دولت چهاردهم و نحوه استفاده از منافع آنها و نحوه از بین بردن تحریمها است که این دو تا میتواند خیلی کمک کننده باشد. ما کشوری هستیم با ۱۵ همسایه و هر کدام از این همسایهها مزیت نسبی خاص خودشان را دارند.
ما میتوانیم با اینها وارد معاملات شویم، ولی نه به صورت تهاتر زیرا دوران تهاتر گذشته و ما باید وارد سامانه مالی دنیا بشویم. اگر کالایی را صادر کنیم باعث میشود بازارمان بزرگتر شود. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم معاملات بینالمللی براساس دلار طراحی شده است. برای همین اقتصاد آمریکا یک اقتصاد قوی و تاثیرگذار است. پس من فکر میکنم دو موضوع اساسی و اصلی ما، همین این دو مقوله است که ناچاراً در حاشیهاش برخوردیم به رابطه ایران و آمریکا. به عقیده من رابطه ایران و آمریکا بیش از حد امنیتی و حساسیتزا شده و بیش از حد این دیوار بیاعتمادی افزایش پیدا کرده است.
این سر شاخ شدن با آمریکا باعث شده رقبای منطقهایمان از ما جلو بزنند و ما عقب بیافتیم. بنابراین ما ضمن حفظ اصولمان باید تلاش بکنیم با پارادایم همکاری و رویکرد تنش صفر به نحوی جلو برویم که موضوعات مختلفی را برای همکاری پیدا بکنیم. همچنین اقتصاد ایران را به اقتصاد کشورهای مختلف پیوند بزنیم و آنها سهیم باشند و وقتی سهیم باشند اذیت و آزارشان برای ما کمتر میشود.
مهمترین وظیفه و هدف سیاست خارجی یک کشور چه باید باشد؟
من فکر میکنم سیاست خارجیمان و برخی افراد موثر بر تعیین این سیاستها هنوز در فضای جنگ سرد هستند. امروز مهمترین موضوع اقتصاد است. به دلیل اینکه دنیا به سمت فقر منابع میرود و ما باید در حقیقت از منابعمان محافظت بکنیم. متاسفانه در این قسمتها بسیار ضعیف هستیم. مهمترین موضوع بحران انرژی در آینده است. باید از انرژی فسیلی عبور کنیم و با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر میتوانیم بسیاری از مگاپروژهها را در کشور اجرا کنیم و بازار کار را برای نیروهای جوان تحصیلکرده فراهم کنیم. یعنی یکی از مهمترین وظایف سیاست خارجی تامین بازار برای کالای تولیدی ما است که ما هم بتوانیم تولیداتمان را بفروشیم و هم یک بازار کار برای نیروی جوان تحصیل کرده فراهم کنیم.
نامزدهای انتخابات باید چه درسهایی از سیاست خارجی گذشتهمان بگیرند؟
برای آقای پزشکیان به عقیده من مهمترین نکته این است که به سمت تحقق همان پارادایم همکاری و سیاست خارجی متوازن و تنش صفر برود. یکی از اشتباهات دولت سیزدهم این بود که فکر میکرد با منطقهگرایی میتواند رابطه با غرب را دور بزند، ولی این عملی نیست. ما از کشورهای منطقه خیلی نمیتوانیم دستاورد مهمی برای توسعه مردم ایران داشته باشیم. چون ما در بعضی از زمینهها بسیار جلوتر هستیم. ولی باید با آنها همکاری داشته باشیم، زیرا همسایه هستند و این رابطه بیخطرشان میکند.
ما در منطقهای زندگی میکنیم که حل مشکلات ما با غرب را علیه خودشان تلقی میکنند. فکر میکنند ما یک هژمونی هستیم و اگر خیالمان از رابطه با آمریکا راحت شود تلاش میکنیم بر آنها غلبه کنیم. فکر غلطی است ولی این فکر را دارند. برای همین است که علیه ما کار میکنند، ولی در عین حال ما نباید غفلت بکنیم. مشکل ما الان بیشتر با غرب است. اگر ما بتوانیم مسائلمان را با غرب حل کنیم چه بسا روابطمان با شرق بهتر و مطلوبتر و کسب منافع ملیمان راحتتر میشود. الان متاسفانه شرق از وضعیت نه چندان خوب ما با غرب سواستفاده میکند و در حقیقت تخفیفهایی که بابت نفتمان میدهیم و ضررهایی که در این قسمت داریم، بسیار زیاد است.
در خصوص روابط با غرب چه توصیهای دارید؟
به عقیده من سر و سامان دادن رابطه غرب اعم از اروپا یا آمریکا در کنار آن نکاتی که قبلاً عرض کردم، مهمترین کاری است که نامزد اصلاح طلب این دوره آقای پزشکیان باید در دستور کارش قرار دهد. به دلیل وزن سنگین سیاست خارجی در کشور ما، وزیر امور خارجه آینده، کم اهمیتتر از رییس جمهور نخواهد بود.
من بیشتر از تاثیرگذاری این موضوع بر کسب منافع ملی، دلگرم کردن مردم و بازسازی روحیه جامعه که در یک دهه اخیر لطمه فراوان خورده، صحبت میکنم. به عقیده من یک سیاست خارجی توسعهگرا با دوری از دشمن محوری و با پارادایم همکاری و گفتمان غالبی را باید دنبال کنیم که این سیاست خارجی متوازن با رویکرد تنش صفر است. وزیر خارجه باید بتواند معضلاتی که در زمینه هستهایی، رابطه با غرب، مسایل خاورمیانه و تبدیل کارتهای امتیاز کشور به مابهازای اقتصادی که پیش روی سیاست خارجی و مردم ایران است در یک مدت معقولی برطرف کند.
- برچسب ها: انتخابات ریاست جمهوری 1403 داعش فلسطین نصرت الله تاجیک