شعر آرامش [ اشعار زیبای حس آرامش و شعر آرامش عشق ]

  • توسط: admin


آرامش خواست نهایی بشر است. شاعران بسیاری درباره آرامش شعرهای بسیار زیبایی را نوشته‌اند. ما نیز در سایت ادبی متن‌ها قصد داریم چندین شعر زیبا درباره آرامش را برای شما دوستان قرار دهیم. در ادامه با سایت متن‌ها همراه شوید.

چندین شعر آرامش

با چشم هایت حرف دارم!

می خواهم ناگفته های بسیاری را

برایت بگویم.

از بهار….از بغض های نبودنت،

از نامه های چشمانم…

که همیشه بی جواب ماند

باور نمی کنی!؟

تمام این روزها با لبخندت آفتابی بود

اما دلتنگی آغوشت… رهایم نمی کند،

به راستی…

“عشق” بزرگترین آرامش جهان است

 #سیدعلی_صالحی

سبزه ها در بهار می رقصند،

من در کنار تو به آرامش می رسم

و آنجا که هیچ کس به یاد ما نیست

تو را عاشقانه می بوسم

تا با گرمی نفسهایم، به لبانت جان دهم

و با گرمی نفسهایت، جانی دوباره گیرم.

دوستت دارم،

با همه هستی خود، ای همه هستی من

و هزاران بار خواهم گفت:

دوستت دارم را …

#نیما_یوشیج

خدایا؛

مرا وسیله ای برای صلح و آرامش قرار ده

بگذار هرجا تنفر است بذر عشق بکارم

هرجا آزردگی‌ست ببخشایم

هرجا شک است ایمان، هرجا یٵس است امید، هرجا تاریکی‌ست روشنایی و هرجا غم جاریست شادی نثار کنم

خدایا؛

توفیقم ده که بیش از طلب همدردی، همدردی کنم

پیش از آنکه مرا بفهمند، درکشان کنم

پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم.

زیرا در عطا کردن است که می‌ستانیم

و در بخشیدن است که بخشنده می‌شویم

و در مردن است که حیات ابدی می‌یابیم

#فرانسیس_آسیسی

ما چنگیم

هر تار از ما دردی ، سودایی

زخمه کن از آرامش نامیرا

ما را بنواز

باشد که تهی گردیم

آکنده شویم از والا نت خاموشی!

#سهراب_سپهری

ای مرغ‌های طوفان! پروازتان بلند.

آرامشِ گلولهٔ سربی را

در خونِ خویشتن

این‌گونه عاشقانه پذیرفتید،

این‌گونه مهربان.

زان سوی خوابِ مرداب، آوازتان بلند…

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی

آرام و رام

می پرسم ازشکوفه ی بادام:

آیا کدام فاتح مغرور

آیا کدام وحشی خونخوار

درساحت شکوه تو، آرامش سپید

وقتی رسید

بی اختیار اسلحه اش را

یک سو نمی نهد؟

#شفیعی_کدکنی

مطلب مشابه: شعر عاشقانه دو بیتی زیبا { 70 اشعار احساسی دو بیتی از شاعران معروف }

اشعار احساسی آرامش

من خزیدم در دل بستر

خسته از تشویش و خاموشی

گفتم

ای خواب

ای سرانگشت کلید باغ‌های سبز

چشم‌هایت

برکه‌ ی تاریک  ماهی‌های آرامش

بِبَر

با خود مرا به سرزمین صورتی رنگ پری‌های فراموشی

#فروغ_فرخزاد

چشمانت تیری در دلم کاشت

که این صنوبرِ بی رمق

همچون اناری شکسته

از شاخه برافتاد و خونش جادوانه

بر نبض هایِ بی قرارم پاشید،

ای قدّیسه یِ اساطیری

که گلویت را به تیغه یِ عشق دریدی

تا هزار گهواره یِ

تهی از زمزمه هایِ آرامش

دیگر باره تاب خورد

و آرام گیرند نوباوگانِ گریانش،

هنوز چون کودکی ترسان

محتاجِ لحنی از لهجه یِ محبتم

چیزی بگو تا شانه هایم

از لرزشِ زاری بازایستد

#عارف_اخوان

از تنهایی مگریز

به تنهایی مگریز

گه‌گاه آن را بجوی و تحمل کن

و به آرامشِ خاطر مجالی ده !

#مارگوت_بیکل

برگردانِ: #احمد_شاملو

امروز روز اول دی ماه است

من راز فصل ها را می‌دانم

و حرف لحظه ها را می‌فهمم،

نجات دهنده در گور خفته است

و خاک، خاک پذيرنده

اشارتی‌ست به آرامش…

#فروغ_فرخزاد

توفان که فرونشست

ابرهای پُرغریو که پراکند

و نخستین پرتوِ خورشید

که باز تابید بر زمین که هنوز از باران خیس است

همه چیز بویِ زنده‌گی می‌گیرد

از پسِ آغازی دیگر و رُشدی دوباره

هر علف و هر بوته

تنفس آغاز می‌کند

هوا تازه و پاکیزه می‌شود

شاخه‌های درختان سر بَر می‌آورد

گیسوانِ ژولیده دوباره آراسته می‌شود

و آرامش باز می‌گردد

همان آرامشِ پیش از توفان

که همانندی ندارد در هیچ چیز .

#مارگوت_بیکل

برگردانِ: #احمد_شاملو 

شما که روحِ زندگی هستید

و زندگی بی شما اجاقی‌ست خاموش،

شما که نغمه‌یِ آغوشِ روحِتان

در گوشِ جانِ مرد فرح‌زاست،

شما که در سفرِ پُرهراسِ زندگی، مردان را

در آغوشِ خویش آرامش بخشیده‌اید

و شما را پرستیده است هر مردِ خودپرست، ــ

عشقِتان را به ما دهید

شما که عشقِتان زندگی‌ست!

و خشمِتان را به دشمنانِ ما

شما که خشمِتان مرگ است!

#احمد_شاملو

مطلب مشابه: متن درباره ساحل و دریا (80 جمله، شعر و عکس نوشته درباره دریا)

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد

صبح را با تمام وجود

نفس خواهم کشید.

خستگی ام را در

رختخواب رخوت خواهم پیچید.

کفش هایم را به صبح های

تازه آشنا خواهم کرد.

من هم صدا با همه پرنده ها

به خوشبختی لبخند خواهم زد.

آغوشم را از آرامش

صبح پر می‌کنم

تا آغاز شوم مانند روزهای آفتابی

من به صبح ، نزدیک تر از

همه آفتاب ها هستم . . .

#فروغ_فرخزاد

گفتم ای خواب

ای سر انگشت کلید باغ‌های سبز

چشم‌هایت برکه تاریک ماهی‌های آرامش

کولبارت را بروی کودک گریان من بگشا

و ببر با خود مرا به سرزمین

صورتی رنگ پری‌های فراموشی

#فروغ_فرخزاد

در این سرزمین

مرا آن‌قدر شکسته‌اند

که دیگر نه سنگ را به یاد می‌آورم

نه آرامش آینه را

#سید_علی_صالحی

‍ دلم صدایت را می‌خواهد

بوی موهایت را می‌خواهد

وقتی خوابی

پشت آن پلک‌های معصوم

آرامش نفس‌هایت را می‌خواهد

اینجا در غیبت تو

سرم را در لباست فرو می‌برم

و آرام نمی‌گیرم

دست‌هایت کجاست گل من ؟

دلم دست‌هایت را می‌خواهد …

#عباس_معروفی

شعر زیبا در مورد حس آرامش

کاش هیچ وقت جنگی نبود

کاش همه مردم جهان در صلح و آرامش زندگی می کردند

کاش هیچوقت قطره  ای از خونِ انسانی در کره زمین ریخته نمی شد

کاش هیچ کودکی قربانی سیاست و جنگ نبود

کاش آدم انسان می شد

از بیم و امید عشق رنجورم

آرامش جاودانه می‌خواهم

بر حسرت دل دگر نیفزایم

آسایش بی‌کرانه می‌خواهم

پا بر سر دل نهاده می‌گویم

بگذشتن از آن ستیزه‌جو خوش‌تر

یک بوسه ز جام زهر بگرفتن

از بوسه آتشین او خوش‌تر

#فروغ_فرخزاد

#دفتر_اسیر

بر خود خیمه زنیم، سایبان آرامش ما، ماییم

ما وزش صخره‌ایم

ما صخره‌ی وزنده‌ایم

ما شب گامیم

ما گام شبانه‌ایم

پروازیم

و چشم به راه پرنده‌ایم

تراوش آبیم

و در انتظار سبوییم

در نبندیم به نور به آرامش پرمهر نسیم

رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم

ما چنگیم

هر تار از ما دردی، سودایی!

زخمه کن از آرامش نامیرا

ما را بنواز

باشد که تهی گردیم

آکنده شویم از

والا نت خاموشی!

آیینه شدیم، ترسیدیم از هر نقش.

خود را در ما بفکن

باشد که فرا گیرد هستی ما را

و دگر نقشی ننشیند در ما…

شب آرامی بود

می‌روم در ایوان تا بپرسم از خود

زندگی یعنی چه؟

مادرم سینی چایی در دست

گل لبخندی چید، هدیه‌اش داد به من

خواهرم تکه نانی آورد، آمد آن‌جا

لب پاشویه نشست

پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد

شعر زیبایی خواند و مرا برد به آرامش زیبای یقین

با خودم می‌گفتم؛

زندگی راز بزرگی است که در ما جاریست

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست

رود دنیا جاریست

زندگی، آبتنی کردن در این رود است

وقت رفتن به همان عریانی، که به هنگام ورود آمده‌ایم

دست ما در کف این رود به دنبال چه می‌گردد؟

هیچ!

عجول نباش که بی‌صبری آرامش درونت را به یغما خواهدبرد،

همه کارهایت را آرام انجام بده و آرام باش

حتی اگر همه دنیا غمگین باشند و ناآرام

و هرگز آرامشت را به قیمتی ارزان نفروش که

هیچ چیز ارزشش را نخواهدداشت

خوشبختی و آرامش همین در کنار هم بودن‌هاست!

همین دوست داشتن هاست

خوشبختی و آرامش همین لحظه‌های ماست!

همین ثانیه‌هایی‌ست که در شتاب زندگی گمشان کرده‌ایم.

مطلب مشابه: شعر درباره خدا (مجموعه 60 اشعار در وصف پروردگار و بزرگی خداوند)

زندگی خواهی نخواهی می‌گذرد

با شادی‌های وصف ناپذیر

در دل عمیق‌ترین دردها

زندگی نه سخت و نه آسان

زندگی، زندگی است

آن‌چه سختش می‌کند، سخت‌گیری ما

و آنچه آرامش می‌کند، آرامش ماست

دلت آرام باشد، زندگی را زندگی خواهی‌کرد

عاقبت

همه‌ی ما

زیر این خاک

آرام خواهیم گرفت

ما

که روی آن دمی به همدیگر

مجال آرامش ندادیم

گوش امن و دم آسوده و آرامش جان

جمع در بزم حکیمانه خاموشان است

آرامش از درون به بیرون تجلی خواهدیافت

هیچ‌کس نمی‌تواند آن را به تو یاد دهد

هیچ‌کس نمی‌تواند آن را به تو ببخشد

هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از تو بگیرد

آرامش را تنها در خودت جست‌وجو کن

نه در جهان اطرافت

هست در سرگشتگی آرامش صاحب‌دلان

نیست بی گردش وجودی شعله جواله را

روی در میخانه کن آرامش دل‌ها ببین

عالمی را فارغ از اندیشه فردا ببین

صدای موجت ای دریا!

برایم شعر زیبایی‌ست

پر از راز و پر از لذت

همانند معمایی‌ست

صدف می‌ریزی از خوبی

به روی ساحلت هر روز

و بوی تازه می‌گیرد

از این خوبی، دلت هر روز

در آغوش تو ماهی‌ها

تمام لحظه‌ها شادند

به زیر آب و روی آب

همیشه شاد و آزادند

پرستوهای دریایی

که خیلی عاشق موجند

نشسته گاه بر ساحل

و گاهی نیز در اوجند

تو ای دریا! برای ما

بخوان شعر قشنگت را

به روی ماسه جاری کن

صدای رنگ رنگت را

مثل ساحل آرام باش

تا مثل تلاطم بی‌قرارت باشند

مثل ساحل شوید

وقتی کسی روی دل‌تان را خط خطی می‌کند

و با چیزی حک می‌کند که ناراحت می‌شوید

موجی از خوبی بفرستید و همه چیز را پاک کنید

شما ساحل آرامش شوید

خدایا دانشی ده، غم نگیرم

بده آرامشی، ماتم نگیرم

خدایا از شهامت بی‌نصیبم

شهامت ده که آرامش بگیرم

خدایا این تفاوت بر من آموز

که در گمراهی مطلق نمیرم

چه زیباست

زندگی کردن با امید

نه امید به خود

که غرور است!

نه امید به دیگران

که تباهی است!

بلکه امید به خدا

که خوشبختی و آرامش است

برای خوشبختی و آرامش باید؛

توکل به خدا داشت

به وسعت عالم

تفکر مثبت داشت

به تعداد هر فکر

تدبیر مناسب داشت

به تعداد هر اقدام

صبر و تحمل داشت

در کل مسیر زندگی

من شوق قدم‌های رسیدن به تو هستم

یک شهر دلش رفت که من دل به تو بستم!

آرامش لبخند تو اعجاز تو این است…

زیبایی تو خانه براندازترین است!

آرامش را ارزانی جسم خسته من کن

که من سخت محتاج آرامش هستم

آرامشی که از دستان تو متبلور می‌شود

همان آرامشی است که ماه در شب‌های تاریک

ارزانی آب آبی برکه می‌کند

و چشمان تو برق آرام آن را می‌دزدد

و ماهیان قرمز را به خوابی عمیق فرو می‌برد

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید