راهی مطمئن به موفقیت برای افراد با شجاعت!

  • توسط: admin


کسب‌وکارهای پرسود به شرکت‌هایی اطلاق می‌شود که به راحتی از ریسک‌ها و ترس‌های مربوط به استارتاپ‌ها عبور کرده و توانسته‌اند با استراتژی‌های خوب و کسب تجربه لازم، به موفقیت‌های چشمگیری دست یابند. برخلاف افرادی که به دلایلی مانند ترس از شکست از آغاز کسب‌وکار خود اجتناب می‌کنند، کسب‌وکارهای پرسود جرات و اعتماد به نفس بالایی دارند و آماده‌اند با مخاطرات موجود روبرو شوند. این افراد عموما از نقاط قوت خود آگاهی دارند و به خوبی با منابع و فرصت‌های موجود برخورد می‌کنند. به عنوان مثال، شرکت‌های فناوری، استارتاپ‌ها در حوزه فضای مجازی و نوآوران در حوزه‌های پیشرفته معمولا به عنوان کسب‌وکارهای پرسود شناخته می‌شوند و به دلیل داشتن مزیت‌های رقابتی و تفاوت‌های قابل توجه با بقیه از موفقیت‌های چشمگیری برخوردار هستند.

به گزارش اقتصاد آنلاین، همشهری آنلاین نوشت: هر دو، سه دقیقه یکبار شیرِ کپسول گاز پیک‌نیکی را می‌بندد و با کمی مکث، دوباره باز می‌کند. چند مرتبه این کار را تکرار می‌کند تا بالاخره، صدایِ شین‌دار تزریق گاز از مخزن به کپسول به سکوت تبدیل می‌شود و این یعنی به قدر کافی گاز مایع با ترکیباتِ پروپان، بوتان و چند عنصر دیگر، فضای کپسولِ پیک‌نیکِ ۱۰ کیلویی مشتری را که پسر جوانی‌ست، پُر کرده. درست در همین لحظه، با نشتِ اندکی از حجم آن گاز انتقالی به بیرون، هوای اطرافِ اصغر پیک‌نیکی (اهالی و کسبه، با این نام صدایش می‌کنند) آغشته می‌شود به بویی سنگین و نرم که بی‌شباهت با بوی گوگرد و کمی هم سرب نیست. آغشتگیِ بویناک به مشامِ پسر جوان نیز می‌رسد؛ پَس می‌رود و می‌گوید: «اصغرآقا، یه نگا به رِگلاتور کپسول می‌ندازی بی‌زحمت. یه وقتایی فشار گاز رو خوب تنظیم نمی‌کنه.» اصغر پیک‌نیکی هم به پشتوانه بیش از ۱۹ سال پخش و توزیع محلی گاز در جایی از گوشه و کنار یکی از مسیرهای خروجی جنوب شرقی پایتخت، نادیده عیبِ رگلاتور را فرسودگیِ شیرِ روپیچ آن می‌داند و خطاب به حسن (شاگرد جوان مغازه) فرمان به تعویض فوری آن می‌دهد. روزگارِ رونقِ کسب و کار اصغر پیک‌نیکی و همکارانش که تعدادشان چه به مجاز و چه به غیرمجاز کم نیست با گرم شدن هوا و افزایش تمایل افراد و خانواده‌ها به پهن کردن سور و سات گردش‌های دسته جمعی در گردشگاه‌ها، نزدیک و قریب است.

گاز پُرکنی برای گردش شاید هم برای قیرگونی

سویی از مغازه یا ایستگاه گازپُرکنی اصغر آقا، کپسول یا سیلندرهای گاز پیک‌نیکی در سایزهای مختلف از ۲ تا ۱۱ کیلویی ردیف شده‌اند و سوی نامتقارنِ دیگرش نیز مخازنِ بزرگ ذخیره گاز مایع قرار گرفته. کاغذنویس‌های بسیاری هم با این محتوا که «استعمال دخانیت، ممنوع» هر جای مناسب و نامناسبی از دیوارهای مغازه دیده می‌شود. حسن، طبق روال هر صبح، پیش از آمدن اصغرآقا، کرکره آفتاب و باران خورده مغازه را بالا می‌دهد و بعد از جاروکشی و آب‌پاشی داخل مغازه و سکوی تزریق گازِ مقابل آن، آتش به سر پیک‌نیکیِ خوراک‌پزِ مغازه می‌اندازد تا آب کتریِ لعابی روی آن، به جوش آید و چای تازه‌دَم و دورچین چند حبه قند و غنچه گل محمدی بشود صبحانه اوس‌اصغر. معمولا تا پیش از آمدن او، مشتری‌های عجول از راه می‌رسند؛ یکی کپسول پیک‌نیکی ۲ کیلویی می‌آورد برای شارژ و پرکردن تا با به حرارت کشاندنِ گازِ تزریقی‌اش، خوراکِ خوردنیِ گردشِ خانوادگی‌شان را در دشت و دَمن پخت و طبخ دهند، دیگری هم سیلندرِ فولادیِ ۲۲ کیلویی‌اش را به کول می‌آورد تا سوختِ دستگاه قدیمیِ جوشکاری‌اش تامین شود و یا حتی به شیوه سنتی قیرگونی پشت‌بامش را انجام دهد. برخی هم پی پرسیدن سوال‌هایی از این دست می‌آیند: چطور با گاز شهری، کپسول را پر کنم؟ ممکن است شعله سر پیک‌نیکی به داخل آن برگردد و منفجر شود؟ می‌شود توی کپسول گاز مایع، گاز دیگر پر کرد؟ و بسیاری از همین دست. بدین ترتیب، کارِ روزانه برای حسن که تجربه نانوایی و میوه‌فروشی دارد با ثبت سفارش‌ها آغاز می‌شود.

سرنترس، استاندارهای نیم‌بند و پیشنهاد نان و آب‌دار

کارِ اصلی روزانه (شارژ کپسول‌ها و سیلندرها) که در گروی رعایت بی‌چون و چرای ایمنی و ضرورتِ دارا بودن مهارت‌های اولیه این صنف است با آمدن اصغرآقا و نوشِ آن چای تازه‌دَم و دورچین‌های خوش طعم و عطر آغاز می‌شود. ایمنی و مهارتی که از بروز حوادثی مانند انفجار و آتش‌سوزی جلوگیری می‌کند. آن هم حوادثی که اخبارشان را هر چند وقت یک بار، یکی از همسایگان یا کسانی از اقوام به گوشِ مادر حسن می‌رسانند تا پیش از آنکه دیر شود و داغی بر دلش نشیند، مانع کار کردن تکِ پسر خود در مغازه پیک‌نیک پُرکنیِ اصغرآقا شود. از سر همین‌هاست که گاهی فکری می‌شود و با خود می‌گوید: «حادثه، بی‌رحم است، کاش بلای جان عزیزکم نشود.» مانند حادثه سال‌ها پیش که در مغازه اصغرآقا رخ داد و فقط قدرتیِ خدا بود که کسی از آن گزند ندید. گاهی هم اینترنت را می‌جورد تا شاید به گواهِ مطلبی، افروخته‌های دلش مهار شود اما خیالِ بی‌جهتی‌ست که چون طولی نمی‌کشد که درمی‌یابد اغلب استانداردهای موسوم به ۸۴۱ شورای عالی استاندارد (تاسیسات، تجهیزات، ذخیره‌سازی و توزیع گاز مایع) در مغازه اصغرپیک‌نیکی، نیم‌بند اجرا می‌شود! علی‌رغم همه این هشدارها و دلواپسی‌ها، حسن کارش را بسیار دوست دارد و هیچ نمی‌خواهد دکتر یا مهندس شود. حتی نمی‌خواهد که خلبان و اینفلوئنسر شود. او می‌خواهد متصدی گاز پیک‌نیک پُرکنی باشد. به ویژه از آن زمان که نَقلِ تحسین و تجمیدِ دوستانِ هم‌محله‌ایشدرباره شجاعت و سر نترسی که او در کارش دارد به گوشش خوش آمده بود. روز به نیمه می‌رسد و کپسول‌ها یکی پس دیگری پر می‌شوند از گازهایی که قیمت‌شان از ۵۰ هزار تومان برای سیلندرهای ۵ کیلویی‌ شروع می‌شود تا سیلندرهای ۵۰ کیلویی که باید حسابی سر کیسه را برایشان شُل کرد. علاوه بر این حسن، پیشنهادِ گاز پیک‌نیک پُرکنی در محل (مقابل منازل) را با اوستایش درمیان می‌گذارد تا هم خودی نشان دهد و هم رزقش را فراوانی بخشد.

  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید