آمریکا غایب بزرگ نظم اوراسیا؟
واشنگتن متحدان آسیایی و اروپایی خود را تشویق میکند که در برابر تعهداتشان به همسایگان خود پایبند باشند؛ سیاست خارجی قدیمی که با شرایط فعلی سازگار نیست. این در حالی است که چین و روسیه در مسیر به اشتراک گذاشتن سلاحها و دانش فنی قرار دارند.
به گزارش تجارت نیوز، 28 اکتبر ۲۰۲۴، گروهی از مقامات اطلاعاتی کرهجنوبی، اعضای ناتو و سه شریک دیگر این ائتلاف در حوزه هند و اقیانوس آرام – استرالیا، ژاپن و نیوزیلند – را در جریان یک تحول تکاندهنده در جنگ اوکراین قرار دادند: استقرار هزاران سرباز کرهشمالی در منطقه کورسک روسیه. این واقعیت که سئول تحلیلگران ارشد اطلاعاتی خود را برای این جلسه توجیهی به بروکسل فرستاد، تقریبا به اندازه تصمیم کرهشمالی برای ورود به جنگ در اوکراین، خیرهکننده بود.
هر دو تحول، واقعیت جدیدی را منعکس کردند. دشمنان ایالات متحده به شیوههای بیسابقهای با یکدیگر هماهنگ میشوند و صحنه رقابت متحدتری در اوراسیا را ترسیم میکنند. در پاسخ، متحدان ایالات متحده نیز متحد شدند؛ متحدانی که ایالات متحده برای چند سال رهبری هماهنگیشان را بر عهده داشت.
با این حال، امروزه به نظر میرسد ایالات متحده رویکرد فرامنطقهایاش در برابر رقابت قدرتهای بزرگ را کنار گذاشته است. در ماه مه، البریج کولبی، معاون وزیر دفاع در امور سیاسی، مقامات بریتانیایی را از اعزام برنامهریزیشده یک ناو هواپیمابر به منطقه هند و اقیانوس آرام منصرف کرد. به گفته یک منبع ناشناس خلاصه موضع کولبی ساده بود: «ما نمیخواهیم شما آنجا باشید.» او از آنها خواست که در عوض بر تهدیدات نزدیکتر به خانه – یعنی روسیه – تمرکز کنند.
اوراسیا؛ کلیدحل چالشها؟
واشنگتن متحدان آسیایی و اروپایی خود را تشویق میکند که در برابر تعهداتشان به همسایگان خود پایبند باشند؛ سیاست خارجی قدیمی که با شرایط فعلی سازگار نیست. این در حالی است که چین و روسیه در مسیر به اشتراک گذاشتن سلاحها و دانش فنی قرار دارند. آنها با هم تهدیدی هولناکتر از هر تهدیدی که ایالات متحده در دهههای گذشته با آن مواجه بوده، ایجاد میکنند.
مرزهای بین آسیا و اروپا در حال محو شدن است و بحرانهای یک قاره، اثرات سرریزکنندهای بر قاره دیگر دارد. ایالات متحده باید سعی کند بر شبکههای جدیدی که متحدانش در حال ایجاد آنها هستند، تاثیر بگذارد، نه اینکه در برابر آنها مقاومت کند. در غیر این صورت، واشنگتن ممکن است خود را در حاشیه یک نظم جهانی جدید بیابد.
به نوشته فارن افرز، برتری آمریکا به امنیت آسیا و اروپا منوط است. در دهه ۱۹۴۰، نیکلاس اسپایکمن، دانشمند علوم سیاسی، اهمیت تسلط بر لبههای ساحلی یا مناطق حاشیهای اوراسیا را مطرح کرد. او نوشت: «هر کسی که مناطق حاشیهای را کنترل کند، بر اوراسیا حکومت میکند. هر کسی که بر اوراسیا حکومت کند، سرنوشت جهان را در اختیار دارد.»
از آن زمان، هر کدام از روسای جمهوری آمریکا – به استثنای دونالد ترامپ – با اسپایکمن هم عقیده بودند و تاکید داشتند که ایالات متحده هرگز نباید اجازه دهد بولکی قدرتمند در اوراسیا ظهور کند. در همین راستا واشنگتن از سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» بهره برد.
ائتلاف نوظهور و چالشهای آمریکا
امروز استراتژی آمریکا نتیجهبخش نخواهد بود. ایالات متحده اکنون با چشمانداز شکلگیری بلوک نظامی-صنعتی نوظهور در اوراسیا روبهرو است. چین، بزرگترین اقتصاد جهان از نظر برابری قدرت خرید، با روسیه هم صدا شده است. هر دو کشور دارای ارتشهای قدرتمند هستند و سالها در انجام عملیات ترکیبی، مانند حملات سایبری، اختلالات دریایی و کمپینهای اطلاعات نادرست تجربه دارند. سال گذشته، روسیه یک پیمان دفاعی متقابل با کره شمالی امضا کرد. چین رزمایشهای نظامی مشترکی با بلاروس و صربستان انجام داده است. در همین حال، چین و روسیه از نهادهایی مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس، برای ایجاد پوششی جهت مشروعیت به برنامههای خود استفاده میکنند.
اگر چه اتحاد سست دشمنان بیشتر ناشی از نارضایتیهای مشترک است تا منافع مشترک، اما ایالات متحده نمیتواند آن را نادیده بگیرد. با توجه به فناوریهای چینی و کمک نیروهای کره شمالی به تلاشهای جنگی روسیه در اوکراین، شرکای اروپایی میدانند که نمیتوانند در حاشیه ژئوپلیتیک آسیا بنشینند و متحدان هند و اقیانوسیه آگاه هستند که آنچه امروز در اوکراین اتفاق میافتد میتواند بر نحوه برخورد چین با تایوان در فردا تاثیر بگذارد. همانطور که یوشیماسا هایاشی، وزیر امور خارجه سابق ژاپن، گفته است، امنیت در اروپا و اقیانوس آرام «از هم جدا نیستند».
سنتشکنی ترامپ
در طول هفت سال گذشته اتحادیه اروپا استراتژیهای جدیدی را برای هند و اقیانوسیه تدوین کردهاند که بر اهمیت همکاری با دموکراسیهای آسیایی جهت ایجاد زنجیرههای تامین انعطافپذیر و محافظت از آزادی ناوبری تاکید دارد. با این حال از ژانویه، ایالات متحده در برابر روابط رو به رشد بین شرکای آسیایی و اروپایی خود مقاومت کرده است.
در ماه سپتامبر، ترامپ گفت که «اصلا نگران» شکلگیری محور چین و روسیه علیه ایالات متحده نیست. در «گفتوگوی شانگری-لا ۲۰۲۵»، بزرگترین کنفرانس دفاعی سالانه آسیا، پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده، از متحدان اروپایی ایالات متحده خواست تا «مزیت نسبی خود را در قاره خود به حداکثر برسانند» و به آنها یادآوری کرد که «حرف N در ناتو به معنای «آتلانتیک شمالی» است.» در ماه ژوئن نیز برای اولین بار در سه سال گذشته، رهبران هند و اقیانوسیه، با وجود سهم قابل توجه کشورهایشان در دفاع از اروپا، در اجلاس ناتو غایب بودند.
ظاهرا دولت ترامپ میخواهد متحدانش، به ویژه متحدان اروپایی، به حیاط خلوت خود بچسبند تا بتوانند مسئولیت بیشتری برای امنیت خود بر عهده بگیرند. ایالات متحده بر حفظ نظم در نیمکره غربی، دفاع از میهن و محدود کردن تعهدات ایالات متحده در خارج از کشور متمرکز است. با این حال، دشمنان ایالات متحده منابع فناوری و نظامی خود را به روشهایی به اشتراک میگذارند که میتواند متحدان منفرد واشنگتن را فرسوده و درگیریهای منطقهای را طولانیتر کند.
مشکل مضاعف
چین و روسیه به روشهایی با هم همکاری میکنند که ایالات متحده برای رویارویی با آن آماده نیست. این دو کشور از روابط و همچنین مشارکتهایشان برای ایجاد مشکل استفاده میکنند. در آسیا و اروپا، پکن و مسکو از عملیاتهای «منطقه خاکستری» برای قلدری علیه متحدان ایالات متحده، تضعیف ارتشهای آنها و زیر سوال بردن وحدت و توانایی گروههای دموکراتیک مانند اتحادیه اروپا، گروه ۷ و ناتو استفاده میکنند.
از همینرو طبق گزارش مرکز سیاست اروپا، کمپینهای اطلاعات نادرست آنلاین چینی و روسی اکنون «به طور فزایندهای در تاکتیکها و اهداف همگرا شدهاند». به عنوان مثال، رسانههای دولتی چین و روسیه روایتهای یکدیگر را تقویت کردهاند، از جمله با سرزنش ناتو برای جنگ در اوکراین و انتشار نظریههای توطئه در مورد بیماری همهگیر کووید-۱۹.
چین و روسیه همچنین در حال ادغام قابلیتهای خود به روشهایی هستند که جنگهای آینده را شکل میدهند. جدیدترین ارزیابی جامعه اطلاعاتی ایالات متحده هشدار میدهد که اتحاد بیشتر دشمنان «احتمال تنش یا درگیری ایالات متحده با هر یک از این دشمنان را افزایش میدهد و باعث درگیری دیگری میشود.»
جای خالی که موقتا پر شد!
چین و روسیه خود را برای ادامه درگیریهای منطقهای برای مدت طولانیتری توانمندتر میکنند. ایالات متحده و متحدانش آماده مدیریت این چالش نخواهند بود، مگر اینکه خودشان نیز از نظر نظامی همکاری کنند. خوشبختانه، دوستان واشنگتن در حال حاضر این کار را انجام میدهند. همانطور که روسیه برای ادامه حمله به اوکراین به کمک چین و کره شمالی متکی بوده است، ناتو توانسته از پدافند دفاعی اوکراین حمایت کند، زیرا استرالیا، ژاپن و کره جنوبی بیسروصدا ذخایر توپخانه ۱۵۵ میلیمتری و موشکهای پاتریوت ایالات متحده را دوباره پر کردهاند. به همین ترتیب، استقرار نیروهای اروپایی در صحنه هند و اقیانوس آرام، اگرچه محدود بوده، اما به حفظ حضور متحدان در اطراف دریای چین جنوبی و تنگه تایوان کمک کرده، به ویژه با توجه به اینکه کشتیهای آمریکایی به خاورمیانه و جاهای دیگر منتقل شدهاند.
در ماه ژوئیه، مارک روته، دبیرکل ناتو، هشدار داد که در صورت بروز بحران بر سر تایوان، چین میتواند از روسیه بخواهد که واشنگتن و شرکایش را «با حمله به خاک ناتو در اروپا مشغول نگه دارد». مسکو همچنین میتواند از طریق روشهایی چون حمله سایبری به شبکههای برق اروپا، کشورها را از کمک به تایوان منحرف یا منصرف کند.
غایب بزرگ
متحدان ایالات متحده نیاز به همکاری نزدیکتر را درک کردهاند. در واقع، شرکای آسیایی و اروپایی مدتهاست که به عنوان راهی برای مقابله با ایالات متحده به یکدیگر روی آوردهاند. وقتی واشنگتن غیرقابل اعتماد یا غیرقابل پیشبینی است، روابط بین آسیا و اروپا تقویت خواهد شد. عقبنشینی دولت اول ترامپ از تجارت آزاد، اتحادیه اروپا را بر آن داشت تا با ژاپن و ویتنام قراردادهای تجاری جامعی امضا کند. در دولت دوم ترامپ، اتحادیه اروپا در حال نهایی کردن قراردادهای تجاری جدید با هند و اندونزی است. اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، در ماه ژوئیه در کنار پرابو سوبیانتو، رئیس جمهور اندونزی، ایستاد و گفت: «وقتی عدم قطعیت اقتصادی با نوسانات ژئوپلیتیکی روبرو میشود، شرکایی مانند ما باید به هم نزدیکتر شوند.»
به دلیل همکاری چین و روسیه و سیاست خارجی نامنظم ایالات متحده، کشورهای اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام در مورد مسائل امنیتی در مقیاسی که قبلا دیده نشده، همسو میشوند. بلوک یکپارچهتر از کشورهای دوست برای واشنگتن یک مزیت است. حال اگر ایالات متحده از مشارکت در گروهها یا نهادهای جدیدی که توسط متحدانش تشکیل شدهاند، خودداری کند، شانس خود را برای تعیین شرایط تجارت و امنیت بینالمللی از دست خواهد داد. با اینحال اگر واشنگتن جایگاه خود را در میز مذاکره حفظ کند، ظرفیت جلوگیری از برخی از این پیامدهای نگرانکنندهتر را دارد.
رویارویی ائتلافها
تجدید صفبندی متحدان و دشمنان ایالات متحده میتواند نهادهایی را که برتری آمریکا را ممکن ساختهاند، تضعیف کند. اگرچه قلب صنعتی ایالات متحده نیروی لازم برای پیروزی در جنگ جهانی دوم را فراهم کرد، اما توانایی واشنگتن در تعیین شرایط قوانین بینالمللی بود که تسلط ایالات متحده را در طول جنگ سرد تقویت کرد. چین و روسیه این قدرت را درک میکنند و خود به دنبال آن هستند. نهادهای فرامنطقهای مانند سازمان همکاری شانگهای (SCO) و بریکس، به عنوان نهادهایی برای همکاری چندجانبه، جایگزین نهادهای بینالمللی، از جمله سازمان ملل، شدهاند. چین و روسیه از طریق این نهادها، ابزارهای مالی جدید و مدلهای امنیت سایبری تحت رهبری دولت را میسازند.
نشست تیانجین SCO در ماه سپتامبر، آنچه را که برای ایالات متحده در معرض خطر است، آشکار کرد. در این نشست رهبر چین، به روشنی اعلام کرد که دولتش حاضر نیست اجازه دهد «قوانین داخلی چند کشور» بر امور جهانی تسلط یابد. کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای از تشکیل یک بانک توسعه جدید خبر دادند که به جمع نهادهای مشابه به رهبری بریکس و همچنین بانک سرمایهگذاری زیرساختهای آسیایی چین و همچنین مراکز منطقهای جدید برای هماهنگی اجرای قانون، مبارزه با تروریسم و مبارزه با مواد مخدر خواهد پیوست.
واشنگتن زیر تیغ آزمون رقبا
پکن و مسکو از نهادهای اوراسیا محور به عنوان آزمایشگاههایی برای اصلاح ابتکارات جدید ضد غربی و ترسیم جلوهای برای مشروعیت جهانی به ایدههای خود استفاده میکنند. هم سازمان همکاری شانگهای و هم بریکس در سالهای اخیر شرکای گفتگوی جدیدی را تعریف کردهاند که بدانها اجازه میدهد نه تنها در سراسر اوراسیا، بلکه در سراسر به اصطلاح جنوب جهانی نیز ادعای رهبری و نفوذ داشته باشند.
اثرات عملی این نهادها گاهی اوقات به سختی قابل مشاهده است. اما استقامت و رشدشان نشان دهنده این واقعیت است که پکن و مسکو به طور پیوسته در حال مهار نارضایتی از استانداردها و شیوههای تجاری غربی هستند. پکن با هدایت هزینههای توسعه در سراسر آفریقا، آسیا و اروپا نفوذ فوقالعادهای به دست آورده است. اگرچه جهان فاصله زیادی با کنار گذاشتن دلار آمریکا دارد، سازمان همکاری شانگهای و بریکس در تلاشند تا دلارزدایی را تسریع کنند. اعضای آنها در حال مبادله ارزها و امضای توافقنامههای پرداخت فرامرزی هستند.
تلاشهای چین و روسیه برای بازسازی نظم جهانی، متحدان آمریکا را نگران کرده و آنها را به اتحاد به روشهای جدید و قدرتمند سوق داده است. پس از حمله تمامعیار روسیه به اوکراین، ناتو روابط خود را با استرالیا، ژاپن، نیوزیلند و کره جنوبی تعمیق بخشید. اتحاد اطلاعاتی پنج چشم – متشکل از استرالیا، کانادا، نیوزیلند، بریتانیا و ایالات متحده – گامهایی را برای افزایش اشتراکگذاری اطلاعات و تقویت امنیت زنجیرههای تامین برداشته است.
- برچسب ها:











