واقعیت تلخ: خطرناکترین آفت تاریخ چی بود؟
یکی از ویرانگرترین بیماریهای همهگیر در تاریخ، طاعون سیاه یا مرگ سیاه بود. این بیماری از دهه ی ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۷ میلادی در اروپا و آسیا گسترش یافت و به طور تقریبی ۷۵ تا ۲۰۰ میلیون نفر را کشت. طاعون سیاه از طریق گزنهها و گنده پردههای جانوران به انسان منتقل شد و با گسترش سریع خود، باعث فوت یک سوم جمعیت آسیا و اروپا شد. علایم این بیماری شامل تب بالا، تورم گردنی و ظهور قرون سیاه رنگ پوست بود. عوارض این بیماری بسیار وحشتناک و ویرانگر بود و چگونگی انتقال و درمان آن برای اطباء آن زمان چالش بزرگی بود. این واقعه تاریخی نشانگر قدرت و ویرانگری بیماریهای همه گیر و اهمیت نقش بهوقوع پیوستن اپیدمیها در تاریخ بشریت است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، «مرگ سیاه» یا طاعون سیاه که با نام علمی «طاعون خیارکی» شناخته میشود، بیماری همهگیر ویرانگری بود که توسط یک باکتری به نام «یـِرسینیا پستیس» بروز کرد. این موجود میکروسکوپی آن چنان تاثیر هولناکی از خود به جا گذاشت که منجر به مرگبارترین بیماری همه گیر تاریخ بشر شد.
مرگ سیاه یکی از مهلکترین همهگیریهای تاریخ، علائم شدید و میزان مرگ و میر بالا از خود به جا گذاشت. بروز این بیماری حاکی از چگونگی تاثیر بیماریها بر جوامع بشری و اهمیت علم پزشکی است. علاوه بر اینکه طاعون فصل تلخی در تاریخ بشر است، درسی برای تابآوری و تلاش مداوم به منظور درک و مبارزه با تهدیدات ناشی از بیماریهای عفونی به شمار میرود.
منشأ مرگ سیاه
طاعون با منشأ جوندگان آسیایی، از طریق کَک به انسان سرایت کرد. احتمالا این کَکها، موشهای آلوده را گاز گرفته و سپس بیماری را به انسان منتقل کردند. با توسعه راههای تجاری، طاعون نیز گسترش یافت، به اروپا رسید و منجر به فاجعه شد. این بیماری در طول مسیرهای تجاری قرن چهاردهم گسترش یافت و از طریق بازرگانان و ملوانان به اروپا رسید. شلوغی و غیربهداشتی بودن شهرهای قرون وسطی، شیوع سریع این بیماری را تسهیل میکرد و در این بین، موشها نیز ککهای آلوده را به مناطق پرجمعیت حمل میکردند.
نشانهها و مرگ و میر
قربانیان مرگ سیاه دچار علائم شدیدی مانند تب و لرز که تورمهای دردناکی داشت، میشدند. اسم طاعون بوبونیک یا خیارکی به دلیل بروز همین آماس و تورمها به این بیماری داده شد.
از جمله علائم دیگر این بیماری میتوان به خونریزی، بروز لکههای سیاه روی پوست و درد شدید اشاره کرد که در عرض چند روز منجر به مرگ قربانی میشد. طاعون بیش از ۶۰ درصد از جمعیت اروپا را به کام مرگ کشاند و آشفتگی شدید اجتماعی را در پی داشت.
افراد مبتلا به این بیماری، نخست دچار تب و احساس ضعف شدید میشدند. سپس چنان لرزی میکردند که فارغ از تعداد پتوهایی که رویشان بود، اصلا گرم نمیشدند.
در مرحله بعد، خیارکها بروز میکردند که مانند تودههای بزرگ و دردناک زیر پوست قرار داشتند. این تودهها معمولا در زیر بغل، گردن یا کشاله ران ظاهر میشدند. تصور کنید یک توده دردناک و متورم به اندازه سیب زیر پوست خود دارید! این چیزی است که افراد مبتلا به مرگ سیاه با آن مواجه شدند.
داستان به همین جا ختم نمیشد. قربانیان دچار استفراغ، سردرد شدید و درد عضلات و مفاصل میشدند. روی پوست برخی از افراد لکههای سیاهی بروز کرد به همین دلیل است که یکی از نامهای مستعار طاعون «مرگ سیاه» است.
تحولات اجتماعی
تعداد زیاد کشتهها عملاً جامعه اروپا را متحول کرد. کمبود نیروی کار منجر به تحولات اقتصادی و اجتماعی شد؛ دهقانان خواستار دستمزدهای بالاتر شدند و سیستم فئودالی در مسیر انحطاط قرار گرفت. تغییرات در کاربری زمین و کشاورزی، چشمانداز اروپا را تغییر داد و تغییر چشمگیری در تاریخ این قاره رقم زد.
شهرهایی را تصور کنید که نیمی از جمعیت آن تنها در چند ماه، از بین رفت. این چیزی است که در خیلی جاها اتفاق افتاد. خانوادهها، عزیزان خود را از دست دادند و کل جوامع ویران شدند. این حادثه آنقدر هولناک بود که جوامع، اقتصادها و حتی مسیر تاریخ را تغییر داد.
پیشرفتهای اجتماعی و پوشش پزشکی
یکی از دلایل مرگبار شدن طاعون، فقدان دانش پزشکی و درمان بود. مردم در مورد چگونگی شیوع بیماریها و نحوه درمان آنها دانش و اطلاعی نداشتند. همچنین، شرایط زندگی در آن زمان، شیوع بیماری را آسان و کنترلش را دشوار میکرد.
مرگ سیاه باعث پیشرفت در علم پزشکی و بهداشت عمومی شد. اگرچه ارتباط بین این بیماری و ناقلان آن تا مدتها بعد به طور کامل شناسایی نشد؛ اما این بیماری همهگیر، لزوم بهبود بهداشت و راهبردهای بهداشت عمومی را برجسته ساخت. این دوره آغاز رویکردهای نظاممندتر برای کنترل بیماری بود و زمینه واگیرشناسی مدرن را پیریزی کرد.
پزشکان متخصص طاعون، با ماسک منقاری و لباسی مانند لباس جادوگران ظاهر میشدند. این لباس متشکل از یک کلاه با روزنهای برای بینایی و یک منقار پر از ترکیباتی از گیاهان دارویی (مانند دارچین، تربانتین، فلفل، گداز مس و…) بود که تصور میشد هوای آلوده را دفع میکند. روپوش چرمی روغنی، چکمهها و دستکش نیز وجود داشت تا بیماری از منافذ پوست وارد نشود.
مرگ سیاه تاثیر عمیقی بر تاریخ بشر، تغییر شکل جوامع و پیشرفت دانش پزشکی و علمی داشت. شیوع این بیماری گواهی بر تابآوری بشریت و نقش حیاتی علم در درک و مبارزه با این گونه بیماریهای مهلک است. شناخت و درک مرگ سیاه چشمانداز ارزشمندی در مورد تاثیر بیماریهای همهگیر در شکلدهی جوامع و همچنین اهمیت تحقیقات علمی در حفاظت از آیندهمان، ارائه میدهد.
- برچسب ها: