اشعار مریم حیدرزاده / مجموعه اشعار زیبا و قشنگ از شاعر نابینا و معروف
اشعار مریم حیدرزاده را برای شما دوستان قرار دادهایم. مریم حیدرزاده (متولد ۲۹ آبان ۱۳۵۶) نویسنده، شاعر، ترانهسرا و نقاش ایرانی است.خوانندگانی مانند ابی، مهستی، لیلا فروهر، داریوش، هنگامه، شادمهر، فرزاد فرزین ، محسن چاوشی، محسن ابراهیمزاده، کامران و هومن، شهاب تیام ،حامد هاکان از اشعار حیدرزاده در آثار خود بهره بردهاند.
شعرهای کوتاه و زیبا از مریم حیدرزاده
یادمه اولین روز گونه هامو تر کردید
وقتی دیدید دیوونه ام حرفامو باور کردید
خیالتون راحت شد که بی شما میمیرم
محبتو از اون وقت کمتر و کمتر کردید
گفته بودید با منید ٬ حتی اگه نباشم
کلاغ خبر میاورد شبو با کی سر کردید
دلی که داده ای به من از یاد برده ای
گفتی ز باغ پنجره هجرت نمی کنی
بیمار عشق توست پرستوی روح من
از این مریض خسته عیادت نمی کنی
اجازه میدی که بگم حرف ترانه هام تویی ؟
دلیل زنده بودنم ٬ درد بهانه هام تویی ؟
اجازه میدی که شبا همش بیام تو خواب تو ؟
اون عکسی که با هم داریم جا بدمش تو قاب تو ؟
پاییز و عشق و عطر بارانی
در قلب من فرمانروایی کن
رد شو ازین تاریخ و جغرافی
راحت بیا کشورگشایی کن
تاریخ می سازد
جُغرافیای تو
اَشکت برای من
قلبم برای تو
عشقت مرا تسخیر خواهد کرد
هر ماه من را تیر خواهد کرد
وقتی بگویی عاشقم هستی
حال جهان تغییر خواهد کرد
تو قهوه ات را تلخ می نوشی
این زندگی با عشق شیرین ست
باید همیشه یک نفر باشد
دنیا بدون عشق غمگین ست
تازگیا ، دوری چقدر
ساکت و مغروری چقد
چه کم باهام حرف می زنی
راس راسی مجبوری چقدر
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
مطلب مشابه: اشعار پروین اعتصامی؛ مجموعه شعرهای زیبای عاشقانه و احساسی پروین اعتصامی
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
آرامش چشمان تو مانند ندارد
بی عشق، جهان، جرأت لبخند ندارد
آن قدر که دل میبری و جاذبه داری
این قرن، شبیه تو هنرمند ندارد
عشق تو کودتا، چشم تو روشنی ست
منهای تو، جهان، باورنکردنی ست
هر وقت می روی حال مرا نپرس
حالم بدون تو، دردی نگفتنی ست
چشم تو از کهکشان راه شیری هم سر است
پیش چشمان تو یاس و ناز و مریم پرپر است
من نمی دانم چه رازی بین عشق و اسم توست
اسم تو از هرچه زیبا دیده ام زیباتر است
شب مهتابه و چشمام بازم از یاد تو خیسه
دیگه عادت شده با بغض واسه ی تو مینویسه
کاش می فهمیدی که قلبم خونه آرزوهات بود
یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود
اگه تو از پیشم بری سر به بیابون می ذارم
هر چی گل شقایقه رو خاک مجنون می ذارم
اگه تو از پیشم بری پنجرمون بسته میشه
یه دل با صد تا آرزو از زندگی خسته میشه
وقتی کسی رو دوس داری ، حاضری جون فداش کنی
حاضری دنیا رو بدی ، فقط یه بار نیگاش کنی
قید تموم دنیا رو به خاطر اون می زنی
خیلی چیزا رو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی
غصه نخور مسافر اینجا ما هم غریبیم
از دیدن نور ماه یه عمره بی نصیبیم
فرقی نداره بی تو بهارمون با پاییز
نمی بینی که شعرام همه شدن غم انگیز ؟
شعرهای زیبای مریم حیدرزاده
از نبض درین قلب شکسته اثری نیست
می گردم و افسوس که از تو خبری نیست
خوشبختی و لبخند، فقط پاسخ صبرست
وقتی که صبوری، خبر از دردسری نیست
کاش بیایم برای بی پناها سایبون باشیم
با دلای شکسته کمی مهربون باشیم
کاش بیایم به باغبونا کمی حرمت بذاریم
احترام دلای شکسته رو نگه داریم
کاش به مهربون ترا دینمونو ادا کنیم
سهم خوشبختیمونو وقف بزرگترا کنیم
کاش یه کاری بکنیم که خستگی ها در بشه
مرهمی بشیم که زخم آدما بهتر بشه
کاش که شاخه ی درخت زندگی رو نشکنیم
هفته ای یه بار به باغبونامون سر بزنیم
کاش که پاک کنیم تموم اشکایی که جاریه
خوب نگه داریم چیزی که واسه یادگاریه
کاش دس پرنده های بی پناهو بگیریم
توی آسمون بریم دامن ماهو بگیریم
کاش با مهربونیمون غصه ها رو کم بکنیم
رشته های عشق رو تا همیشه محکم بکنیم
کاش بشینیم پای صحبت اونا که بی کسن
اگه درد دل کنن به آرزوشون می رسن
کاش تو عصری که همش سنگیه و آهنیه
بگیم از چیزایی که خوبه ولی رفتنیه
کاش هنوز دیر نشده قدر همو خوب بدونیم
نکنه دیر بشه تا ابد پشیمون بمونیم
کاش که این یه جمله هیچ موقع ز یادمون نره
آدمی چه بد باشه چه خوب باشه مسافره
غصه نخور مسافر اینجا ما هم غریبیم
از دیدن نور ماه یه عمره بی نصیبیم
فرقی نداره بی تو بهارمون با پاییز
نمی بینی که شعرام همه شدن غم انگیز ؟
غصه نخور مسافر اونجا هوا که بد نیست
اینجا ولی آسمون اشک ریختنم بلد نیست
غصه نخور مسافر فدای قلب تنگت
فدای برق ناز اون چشای قشنگت
غصه نخور مسافر تلخه هوای دوری
من که خودم می دونم که تو چقد صبوری
غصه نخور مسافر بازم میای به زودی
ما رو بگو چه کردیم از وقتی تو نبودی
غصه نخور مسافر غصه اثر نداره
از دل تو می دونم هیچکی خبر نداره
غصه نخور مسافر رفتیم تو ماه اسفند
اردیبهشت که بیاد تو برمیگردی ٬ لبخند
غصه نخور مسافر تولد دوباره
غصه نخور مسافر غصه نخور ستاره
غصه نخور مسافر غصه کار گلا نیس
سفر یه امتخانه به جون تو بلا نیس
غصه نخور مسافر تو خود آسمونی
در آرزوی روزی که بیای و بمونی
مطلب مشابه: اشعار فروغ فرخزاد با مجموعه اشعار احساسی عاشقانه (12 شعر زیبا)
ترانههای معروف مریم حیدرزاده
هوایی که تو توش نفس می کشی
عطر گلش به آسمون می رسه
کسی که دیوونه ی چشمات میشه
مثل من آخر به جنون می رسه
جاده ای که تو توش قدم میذاری
تا کهکشون راه شیری میره
به هر کی مثل من نگا بندازی
یه عمری قلبش به اسیری میره
اتاقی که خواباتو توش می بینی
بدون اینکه بدونی بهشته
زیبا نمی دونم چرا یه جوری
اسم تو رو خدا با من نوشته
شاخه گلی که تو می گیری دستت
تو هیچ خزونی دیگه خم نمی شه
زیبا بذار هرچی که خواستن بگن
نخونده مهمونت شدم
کلی پریشونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
قهوه ی فنجونت شدم
شمع تو شمعدونت شدم
خاک تو گلدونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
برف زمستونت شدم
رسوا و حیرونت شدم
چک چک ناودونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
آفتاب و بارونت شدم
اشکای غلتونت شدم
عطر گلابدونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
ماه تو ایوونت شدم
خراب و ویرونت شدم
گل گلستونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
سه ماه تابستونت شدم
الوند و کارونت شدم
دشت های ایرونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
دنا و هامونت شدم
نزدیک تر از جونت شدم
رگت شدم ٬ خونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
خادم و دربونت شدم
اسیر زندونت شدم
گلاب کاشونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
یه جوری مدیونت شدم
سنگ خیابونت شدم
راهی میدونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
تو سختی ٬ آسونت شدم
تو دردا درمونت شدم
ناجی پنهونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
لباس و سامونت شدم
سارق ایمونت شدم
چشمای گریونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
لبای خندونت شدم
گشنه شدی نونت شدم
آب فراوونت شدم
امـا بازم نیومدی . . .
همیشه ممنونت شدم
من نی چوپونت شدم
آب تو بیابونت شدم
اما بازم نیومـدی . . .
شعرای ارزونت شدم
عمری غزل خونت شدم
تسلیم قانونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
کشته ی مژگونت شدم
هلاک چشمونت شدم
رفتم و قربونت شدم
اما بازم نیومدی . . .
- برچسب ها: