50 شعر بوسه عاشقانه؛ اشعار زیبای رمانتیک احساسی بوسیدن معشوق
بوسه عشق چنان زیباست که شاعران نیز در طی سالهای متعددی درباره عشق و بوسه عشق نوشتهاند. ما نیز در این بخش از سایت ادبی متنها چندین شعر بوسه را برای شما دوستان قرار خواهیم داد. با ما باشید.
اشعار زیبا با موضوع بوسه
چه دلها بردی ای ساقی به ساق فتنهانگیزت
دریغا بوسه چندی بر زنخدان دلاویزت
خدنگ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کی
سپر انداخت عقل از دست ناوکهای خونریزت
هر صبحدم نسیم گل از بوستان توست
الحان بلبل از نفس دوستان توست
چون خضر دید آن لب جان بخش دلفریب
گفتا که آب چشمهٔ حیوان دهان توست
صد پیرهن قبا کنم از خرمی اگر
بینم که دست من چو کمر در میان توست
گفتند میهمانی عشاق میکنی
سعدی به بوسهای ز لبت میهمان توست
گر کند میل به خوبان دل من عیب مکن
کاین گناهیست که در شهر شما نیز کنند
بوسهای زان دهن تنگ بده یا بفروش
کاین متاعیست که بخشند و بها نیز کنند
رها نمیکند ایام در کنار منش
که داد خود بستانم به بوسه از دهنش
همان کمند بگیرم که صید خاطر خلق
بدان همیکند و درکشم به خویشتنش
چون میکشد آن طیرهٔ خورشید و مهم
من نیز به ذل و حیف تن در ندهم
باری دو سه بوسه بر دهانش بدهم
وانگه بکشد چو میکشد بر گنهم
تو مرده زنده کنی گر به عهد بازآیی
که عود یار گرامی به عود جان ماند
لبی که بوسه گرفتم به وقت خنده ازو
به بر گرفتن مهر گلابدان ماند
قند آمیخته با گل نه علاج دل ما است
بوسهای چند برآمیز به دشنامی چند
بوسیدن لب یار ، اوّل ز دست مگذار
کاخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
سه بوسه کز دولبت کردهای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی
مطلب مشابه: شعر آغوش {اشعار فوق احساسی درباره آغوش یار}
اشعار رمانتیک بوسیدن معشوق
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم دست چرا گوش به نادان کردم
مبوس جز لب معشوق و جام میحافظ
که دست زهد فروشان خطااست بوسیدن
جان من بوسه بده عذر میار
دیدن روی تو عید است مرا
“دکتر خانلری”
اشکش به گونه بود که آورد سوی من
بار دگر لبان خود از بهر بوسه پیش
“نورانی وصال”
دارد لب من تشنگی بوسة بسیار
چون مزرعه خشک که دارد غم باران
“مهدی سهیلی”
شستم به اشک، پای وی و چاره ساختم
آن داغ را به بوسه لبهای گرم خویش
این گوهری که در نظرت سنگ ساده است
برپای آن پری چو رهی بوسه داده است
“رهی معیّری”
بوسه کی گردد از آن لبهای جان پرور جدا؟
کی به افسون میشود شیرینی از شکر جدا؟
“عبدالعال نجات”
بوسهای کردم ز رخسارش تمنّا دوش گفت
دیدن این گلستان خوب است و گل چیدن خطاست
“هادی رنجی”
چه آیتی تو مگر ساحری که شاه و گدا
هر آنکه دید لبت بوسهای گدائی کرد
“محسن ملک آرا”
مطلب مشابه: تک بیتی های احساسی قشنگ + 120 شعر تک بیتی عاشقانه از شاعران معروف
مطلب مشابه: شعر تک بیتی ( 100 اشعار تک بیتی بی نظیر ناب و عاشقانه )
هرچند شکسته پر به کنج قفسم
یک بوسه بود از لب لعلت هوسم
و آن بوسه چنان است که لب بر لب تو
آن قدر بماند که نماند نفسم
“فریدون مشیری”
یک بار بوسهای ز لب تو ربودهام
یک بار دیگر آن شکر ستانم آرزو است
“عراقی”
بعد از عمری ز تو یک بوسه طلب کردم لیک
لب گزیدی و مرا غرق خجالت کردی
“عندلیب”
خواستم از لعل او دو بوسه و گفتم
تربیتی کن به آب لطف خسی را
گفت یکی بس بود که گر دوستانی
فتنه شود آزمودهایم بسی را
عمر دوباره است بوسه من و هرگز
عمر دوباره ندادهاند کسی را
“فرخی سیستانی”
خرم آن روز که مستم ز در حجره در آئی
و ز لبت بوسه شمارم به شماری که تو دانی
“خواجوی کرمانی”
آرزوی بوسه ازساقینه حدچون مناست
مستم و با ترس میبوسم لب پیمانه را
“کلیم کاشانی”
نه تنها بوسه از لعل لبتای دلربا خواهم
که ازجان بهربوسیدن ترا سرتا به پاخواهم
“هادی رنجی”
یک بوسه از رخت ده و یک بوسه از لبت
تا هر دو را چشیده بگویم کدام به
“میرفندرسکی”
مطلب مشابه: بیو عاشقانه شعر؛ متن 100 اشعار کوتاه بیو احساسی و عاشقانه زیبا
مطلب مشابه: شعر کوتاه عاشقانه خواندنی [ 40 اشعار جذاب رمانتیک و احساسی ]
شعر احساسی و زیبای بوسه یار و معشوق
ببوس از سر آن سر و سیمتن تا پای
به پای او چو رسی این رویّه از سرگیر
“رهی معیّری”
از شوق دوصد بوسه زنم بردهن خویش
هر گاه که نام تو بر آید به زبانم
“جلال عضد”
روزگاری دل رمیده من
از دو گلچهره بوسهای میخواست
آن یکی سرکشید و ناز افزود
وین یکی بوسه داد و بزم آراست
“هوشنگ ابتهاج”
میزنم در رخ درخشانت
بوسه بر سایههای مژگانت
بر لبت چون یکی حباب شوم
بوسم آن را ز شوق و آب شوم
“ابوالحسن ورزی”
← شعر عاشقانه بوسه و بوسیدن →
وه که میسوزم و پوزش به لب از رنج گناه
بوسهها میزنم از دور به پیشانی تو
“فریدون توللی”
جان من بستان وجانی ده مراازبوسهای
تا دهم باز از برای بوسه دیگر ترا
“مختاری غزنوی”
مطلب مشابه: شعر عاشقانه بلند { 50 اشعار رمانتیک برای عشق از شاعران خوش سخن }
به بوسهای ز لبش دل نمیشود سیراب
چگونه تشنه تواند ز گوهر آب گرفت
“ظهیر فاریابی”
چنداست نرخ بوسه به شهرشما که من
عمری است کزدودیده گهر میشمارمت
“شهریار”
گر زنی تیغ زنم بوسه به دستت که بزن
نیست مردره عشق آن که مزن میگوید
“شوریده شیرازی”
بوسه های تو
گنجشککان پر گوی باغند
و پستان هایت کندوی کوهستان هاست
و تنت
رازی ست جاودانه
که در خلوتی عظیم
با منش در میان می گذارند
تن تو آهنگی ست
و تن من کلمه ئی ست که در آن می نشیند
تا نغمه ئی در وجود اید :
سرودی که تداوم را می تپد
در نگاهت همه مهربانی هاست :
قاصدی که زندگی را خبر می دهد
و در سکوتت همه صداها :
فریادی که بودن را تجربه می کند
احمد شاملو
مطلب مشابه: شعر جذب کننده عاشقانه احساسی { اشعار جذب کننده عشق از شاعران معروف }
در دو چشمش گناه می خندید
بر رخش نور ماه می خندید
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله یی بی پناه می خندید
شرمناک و پر از نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت
باید از عشق حاصلی برداشت
سایه یی روی سایه یی خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه یی لغزید
بوسه یی شعله زد میان دو لب فروغ فرخزاد
- برچسب ها: