معنی باقی مانده در دیکشنری فارسی چیست؟
در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق باقی مانده در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.
باقی مانده در دانشنامه آزاد فارسی:
باقی مانده. [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) تتمه. بازمانده. ( ناظم الاطباء ). نثیلة. ( منتهی الارب ). پس مانده. ( آنندراج ).مانده. ( لغات فرهنگستان ). حاصل. ( دهار ): ذمامة، عقبة؛ باقیمانده چیزی. عنشوش ؛ باقیمانده از مال. عبقول ، عبقولة؛ باقیمانده بیماری. قصملة؛ باقیمانده آب و امثال آن. قوس ؛ باقیمانده خرما در تک خنور. مظمعة؛ باقیمانده سخن ( منتهی الارب ). || حاصل کم کردن عددی کوچک از عددی بزرگتر. تفاضل. بازمانده. باقیمانده در تفریق که یکی از چهار عمل اصلی است ، عدد بزرگ که از آن چیزی کاسته میشود مفروق منه و عدد کوچکتر که از عدد بزرگ کم میشود مفروق نام دارد و رقمی که از تفاضل آن دو به دست آید باقیمانده خوانده میشود. || وارث. پس مانده. درعقب مانده. ( ناظم الاطباء ). فرزند که از پس مرگ کسی بماند. بازمانده.
- برچسب ها: