معنی بازیافت در دیکشنری فارسی چیست؟
در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بازیافت در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.
بازیافت در دانشنامه آزاد فارسی:
بازیافت. [ بازْ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب )پیدا کردن. به دست آوردن : من در اثنای آن گیرودار و در ضمن آن پیکار و کارزار [ در ] اندیشه ٔبازیافت آن جوان میبودم. ( مقامات حمیدی ). || استدراک. || خریدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || اصطلاح مالی عهد صفوی بمعنی دریافت : مشاعل طلا و نقره و… به تأمینی مشعلدار باشی مقرر است که سال به سال از قرار تومارسان که بمهر ناظر و رقم اعتمادالدوله رسد مواجب بازیافت مینماید. ( تذکرةالملوک ص 32 چ دبیرسیاقی ). از خلعتی که به هرکس دهند ده یک قیمت واقعی بازیافت و برین موجب تقسیم میشود… ( تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 65 ).
- برچسب ها: