معرفی و بررسی مینی‌سریال سلب مسئولیت (Disclaimer)

  • توسط: admin


داستان‌ها همچون تیغ دو لبه‌اند؛ آن‌ها می‌توانند ما را به اعماق حقیقت ببرند یا در پیچ و خم‌های دروغ گم کنند. سریال «Disclaimer» با روایتی آرام و تدریجی، به بررسی این دو سوی سکه‌ داستان‌سرایی می‌پردازد.

با ما همراه باشید تا در این مقاله از مجله اکالا، به معرفی و بررسی این مینی‌سریال بپردازیم و به شما توضیح دهیم که چرا باید مینی‌سریال سلب مسئولیت (Disclaimer) را تماشا کنید.

معرفی مینی‌سریال سلب مسئولیت (Disclaimer)

تاریخ تولید: ۲۰۲۴بازیگران: کیت بلانشت، کوین کلاین، ساشا بارون کوهنژانر: درام، رازآلود، هیجان انگیزامتیاز (IMDB): ۷.۳تعداد قسمت‌ها: ۷ قسمت

«حواستان به داستان‌ها و چگونگی روایت آن‌ها باشد. قدرت آن‌ها می‌تواند ما را به حقیقت برساند، اما در عین حال می‌تواند ابزاری برای گمراه کردن ما هم باشند.»

این عبارت در اوایل قسمت اول سریال «سلب مسئولیت» بیان می‌شود، جایی که کاترین راونسکرافت (کیت بلانشت)، روزنامه‌نگار و مستندساز، به دلیل توانایی‌اش در شکستن روایت‌های گمراه‌کننده و رسیدن به حقیقت، جایزه‌ای دریافت می‌کند.

این هشدار نه تنها پیش‌بینی‌کننده تحولات دراماتیک زندگی کاترین است، بلکه به مخاطب یادآوری می‌کند که باید در مواجهه با هر داستانی، به نحوه روایت آن مشکوک باشد. آلفونسو کوارون، خالق این مینی‌سریال، با این جمله به ما می‌گوید که روایت‌ها می‌توانند ابزاری قدرتمند برای شکل‌دهی به واقعیت باشند و باید با هوشیاری به آن‌ها نگاه کنیم.

«Disclaimer» یک مینی‌سریال هفت قسمتی است که از طریق تریلری تدریجی و آرام، قدرت روایت در فریب دادن و گمراه کردن مخاطب را بررسی می‌کند.

بیشتر بخوانید: معرفی سریال فنجان چای (Teacup)؛ یک تریلر تاریک و معتاد کننده

روایت چندوجهی مینی‌سریال سلب مسئولیت (Disclaimer)

روایت چندوجهی «سلب مسئولیت» چالشی مهم برای این سریال به حساب می‌آید، به‌ویژه که در آن از نریشن نه به‌عنوان ابزاری صرفاً توصیفی، بلکه به‌عنوان عنصری تاثیرگذار در شکل‌گیری داستان استفاده شده است.

«سلب مسئولیت» ساختاری بسیار متمایز دارد که با کاترین به عنوان معما در مرکز آن طراحی شده است. در شب مراسم اهدای جوایز، او کتابی مرموز با عنوان The Perfect Stranger دریافت می‌کند که به صورت ناشناس برایش فرستاده شده است.

این کتاب با سلب مسئولیتی تهدیدآمیز همراه است که الهام‌بخش عنوان مینی‌سریال نیز بوده: «هرگونه شباهت به اشخاص زنده یا مرده تصادفی نیست». خواندن این کتاب، اثری عمیق بر کاترین می‌گذارد؛ او با این باور که کتاب درباره‌ خودش نوشته شده، آن را در سینک آشپزخانه به آتش می‌کشد.

با این که کاترین در مرکز داستان قرار دارد، قصه‌ او تنها یکی از رشته‌های این روایت پیچیده است. صدای یک نریتور ناشناس (با صدای ایندیرا وارما) به شکلی گیرا و صمیمی، انگار که حقایق را برای کاترین بازگو می‌کند، داستان او را در طول سریال همراهی می‌کند.

بیشتر بخوانید: ۵ دقیقه اول فصل دوم Silo گذشته‌ای هولناک را نشان می‌دهد

ما با رابرت، همسر کاترین، و نیکلاس، پسرشان، آشنا می‌شویم که هر دو درگیر توطئه‌ای شده‌اند که به نظر می‌رسد هدف اصلی آن بلانشت است. همین نریتور ناشناس، قصه این دو را نیز با زاویه دید سوم‌ شخص روایت می‌کند.

همچنین با استیون بریگستاک (با بازی کوین کلاین) در روزی که از تدریس در یک مدرسه‌ معتبر بازنشسته می‌شود، آشنا می‌شویم؛ او که همسرش، نانسی، را حدود نه سال پیش از دست داده و تنها زندگی می‌کند، همچنان از مرگ غم‌انگیز پسرشان جاناتان در نوزده‌سالگی داغ‌دار است.

این غم عمیق، که استیون سال‌ها سعی کرده با پنهان کردن آن پشت پرده‌ای از انضباط، آن را مهار کند، اکنون به شکلی آشکار بر زندگی‌اش سایه افکنده و در حال فروپاشی است. این غم دفن شده با خشم همراه است. در ادامه درمی‌یابیم که او کاترین را مسئول مرگ جاناتان می‌داند و اکنون که شغلش (که تنها دلیل حفظ نظم زندگی‌اش بوده) را از دست داده، دیگر نمی‌خواهد آرامش خود را حفظ کند.

او تشنه انتقام است؛ انتقامی ویرانگر که حاضر است تمام وجودش را برای رسیدن به آن صرف کند. کلاین این بخش از داستان را به صورت اول‌شخص روایت می‌کند و مستقیماً با ما سخن می‌گوید.

همچنین در صحنه‌های آغازین «سلب مسئولیت»، جاناتان را در سفرش به ایتالیا می‌بینیم. این صحنه‌ها از لحاظ بصری و لحن، و حتی در عدم وجود هرگونه نریشن، با سایر بخش‌ها تفاوت دارند، اما همچنان بدون روایتگر نیستند.

در سینما، نریشن مفهومی پیچیده است. یک اثر سینمایی حتی بدون نریشن هم داستان خود را به مخاطب منتقل می‌کند، و همیشه از زاویه‌ای خاص ماجرا را به تصویر می‌کشد. تصاویری که به نمایش درمی‌آیند یا آن‌هایی که پنهان می‌مانند، و شیوه‌ی تجربه‌ی رویدادها، همه روی احساس و ادراک ما اثر می‌گذارند. در واقع، خود تصاویر و نحوه‌ی تدوین‌شان به گونه‌ای دیگر نقش روایتگر را بر عهده دارند.

«سلب مسئولیت» با غرق کردن ما در شک و تردید، هیجان را برای ما به ارمغان می‌آورد.

در هر روایتی، واسطه‌ای بین ما و “حقیقت” وجود دارد. «سلب مسئولیت» ما را ناگزیر به آگاهی از وجود این واسطه می‌کند و با معرفی نریشن‌های مختلف، به ما اجازه می‌دهد تا تأثیر آن‌ها بر احساساتمان را بررسی کنیم. هیجان این مینی‌سریال نه تنها از کنجکاوی ما برای دانستن گذشته و آینده نشأت می‌گیرد، بلکه از تردید مداوم ما در مورد صحت منابع اطلاعات نیز ناشی می‌شود.

رابرت و نیکلاس، بر خلاف استیون، چندان کنشگر نیستند؛ آن‌ها بیشتر بازیچه‌ روایت هستند. گفته‌های راوی سوم شخص، حقیقت محض به نظر می‌رسند و شخصیت‌های داستان در برابر آن‌ها درمانده‌اند. خودبزرگ‌بینی استیون آنقدر مسری است که ما نیز به راحتی در احساسات او شریک می‌شویم، خواه خشم از بی‌عدالتی باشد یا خوشحالی از به ثمر نشستن نقشه.

پس چقدر می‌توانیم به او اعتماد کنیم؟ آیا “تو” هایی که راوی کاترین به کار می‌برد، بازتاب واقعیت‌اند یا دیدگاهی تحمیل‌شده؟ صحنه‌های مربوط به جاناتان چطور؟ آن‌ها از چه زاویه‌ای روایت می‌شوند؟

«سلب مسئولیت» تجربه‌ای سینمایی استثنایی را برای بیننده رقم می‌زند. کارگردانی هنرمندانه این سریال، بر بازی ماهرانه با زمان و ایجاد تعلیق‌های طولانی‌مدت متمرکز است. بعضی‌ از صحنه‌های طولانی این سریال آن‌قدر گیرا هستند که با پایان یافتن آن‌ها، مخاطب احساس می‌کند که از یک تجربه فشرده خارج شده است. فیلمبرداری خیره‌کننده نیز بر عمق این تجربه می‌افزاید.

بازیگران این سریال، به ویژه کلاین و بلانشت، با اجرایی درخشان، مخاطب را به عمق داستان می‌کشانند. بازی ظریف و چندلایه بلانشت، در نقش یک شخصیت پیچیده و رازآلود، به ویژه درخشان است. او با مهارت تمام، مخاطب را همزمان با شخصیت اصلی درگیر کشف حقیقت می‌کند. این سریال با روایتی لایه لایه و بازی‌های قدرتمند، تجربه‌ای فراموش‌نشدنی را برای علاقه‌مندان سینما به ارمغان می‌آورد.

مانند فیلم‌های آلفونسو کوارون، اپیزودهای این سریال با تسلط و دقت بالایی ساخته شده‌اند که بر بازی ماهرانه با زمان و ایجاد تعلیق‌های طولانی‌مدت متمرکز هستند. برخی از صحنه‌های طولانی به‌قدری گیرا و پرتنش هستند که پس از پایان آن‌ها، متوجه می‌شویم چقدر درگیر شده‌ایم و نیاز داریم که به‌طور آگاهانه تنش را از بدن خود رها کنیم.

درخشش بازیگران در این فیلم تحسین‌برانگیز است، اما کاترین بلانشت و نیکلاس کلاین جور دیگری درخشیده‌اند. با پیشروی داستان، عمق و ظرافت بازی آن‌ها بیشتر آشکار می‌شود. هر دوی آن‌ها ما را وادار می‌کنند که به کوچک‌ترین حرکت و نگاه‌شان آویزان شویم؛ که این دقیقاً همان چیزی است که این نوع فیلم‌های هیجان‌انگیز به آن نیاز دارند.

یکی از جذابیت‌های اصلی داستان این است که بیننده مانند کاترین، در جستجوی کشف حقایق پنهان است. در چنین فضایی، بازیگری به پیچیدگی و عمق بلانشت، که می‌تواند لایه‌های پیچیده شخصیت را به خوبی به تصویر بکشد، ضروری و بی‌نظیر است.

اگر بعد از قسمت اول هنوز مطمئن نیستید که این مینی‌سریال را دنبال کنید، به تماشای آن ادامه دهید. به محض اینکه هیجان داستان اوج بگیرد، متوجه می‌شوید که «سلب مسئولیت» چطور شما را درگیر خود می‌کند و نمی‌توانید از آن دل بکنید.

 

در این مقاله از مجله فرهنگ و هنر اکالا، به معرفی و بررسی مینی‌سریال سلب مسئولیت (Disclaimer) با بازی کیت بلانشت پرداختیم. آخرین قسمت مینی‌سریال، جمعه (۱۸ آبان) پخش می‌شود، پس فرصت عالی است تا از قسمت اول شروع کنید و بدون وقفه، کل فصل را یک‌نفس ببینید.

منبع: ScreenRant

من سورین صیادی هستم و از بچگی تقریباً تمام وقت آزادم را صرف دیدن فیلم و سریال (و گاهاً انیمه) کردم! بیشتر به ژانرهای اکشن، جنایی و هیجان‌انگیز علاقه دارم، اما ژانرهای دیگر را هم دنبال می‌کنم.
خیلی خوشحالم که می‌توانم این لذت بزرگ از زندگی را با دیگران به اشتراک بگذارم و فیلم‌ و سریال‌های مورد علاقه‌ام را به شما معرفی کنم.

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید