متن عاشقانه حسودی (جملات و اشعار عاشقانه حسودی)
گاهی عشق به مرحلهای میرسد که حسادت بخش عمدهای از آن را شکل میدهد. حال شاید این حسادت از روی عشق و یا حتی نفرت باشد. به هر حال هرچه باشد میتوانید در ادامه همراه ما شده و از متون زیر استفاده کنید. چرا که ما در این بخش از متنها چندین متن عاشقانه حسودی را برای شما دوستان قرار دادهایم.
جملات عاشقانه حسادت
حسادت در دل من آتش میزند
چشمانت با دیگری، زخم میزند
عشق تو برایم یک خواب شیرین است
ولی سایهات با دیگری، دلم را میزند
در دل من، طوفان حسادت میکوشد
چرا در آغوش دیگری، عشق مینوشد؟
چشمم به توست، ولی دل در آتش است
حسرت دیدن تو با او، جانم را میکوشد
حسادت مثل سایهای بر دل نشسته
عشق من به تو، در غم خود خفته
چرا باید دیگران، لبخندت را ببینند؟
دل من تنها برای تو، همیشه شکسته
حسادت میرقصد در قلب عاشقانهام
چرا باید عشق تو، با دیگری بماند؟
خوابهای شیرینم، به کابوس بدل شدند
چون عشق تو، در آغوش دیگری جان داد
شعر حسادت عاشقانه
تقصیرِمن نبود…
لبخند زدی،
دلم به تو پیله کرد؛
بال درآوردم
پروانه شدم!
تماشایی میشود!
رقصِ بی ملاحظه ی ِ
گیسوانت درآغوش ِ
بی سرزمینِ باد…
به چشمِ پُر از خواهش و
حسادتِ عاشقانه ام!
هنوز هم دلبری بانو!
وقتی تمام خیابان های قلبش؛
میرسد به بن بست …
سنگ فرش شده ی قلب تو!
حسادت عاشقانه ام محال نیست
تمام بهانه هایم شوخی زمانه نیست
تورا در نفسهایم تپیدن دورنیست
رد پای پرشورمهتاب شوخی نیست
تعهد بوسه های بهاری خیال نیست
آغوش گرم ستاره ها خواب نیست
نگاه بیقرارماه را مجال اسودگی نیست
اشکهایم نشانه ی خوشی های ناب نیست
بی تو لحظه هایم در هستیهایم نیست
حال من از رگبار بغض صدایت شاعرانه نیست
مطلب مشابه: متن درباره حسادت در عشق و رفاقت (40 متن سنگین آدم حسود)
من حسادت میکنم بر آینه – چون تو را در بر گرفته بسیار
چون تو را (……..) بدیده بسیار
آن زمانی که خودت را بوسه دادی در تنش
او لبت را نوش کرده بسیار…..!
من حسادت میکنم بر آینه – در حضورش بارها رقصیده ای
با وجودش راز خود را گفته ای…..!
من نمیگویم که همچون آینه در برت گیرم و یا بوسم لبت
لیک میخواهم بدانم نازنین
نزد تو از آینه هم پسترم؟ که دریغ از من نمودی یک نگاه…!
ظلم کم کن بر من عاشق که من
عاشقانه دوست میدارم تو را…!
تو را باید همچون گل… به زیبایی بوئید
به آغوشت کشم هر دم،به آرامی بوسید
به گیسوی کمند تو کمی دیوانه بازی کرد
برای بودن با تو … به هر کاری کوشید
تو را باید همچون شعر،،به عاشقانه ها برد
از آن لبهای سرخ تو،مثل جام شراب نوشید
تو آنقدر مهربانی که،گل زنبق حسادت میکند
گمانم بذر هر خوبیست … از درون تو روئید
تو دریای احساسی … پر از ابراز یک رازی
که با دیدن هر اشکت؛؛خون در رگم جوشید
بار سنگین است …
و من کم طاقت
و دنیا حسود…
خم شدن را عارمیدانم
دعاکن بشکنم!
متن غمگین حسادت به عشق
با هزار نفر نپر
که حسادت یه نفرو در بیاری
با یه نفر یجوری بپر
که هزار نفر بهتون حسودی کنن
حسد آرزوی از بین رفتن نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است در حالی که غبطه آرزوی داشتن امکانات و نعمتهای خدادادی است بدون آن که آرزوی از بین رفتن نعمت را از افراد دیگر داشته باشد.
ریشه های قالی را تا می کنیم..
تا سالم بماند
ولی ریشه ی زندگی یکدیگر را..
با تبر نامهربانی قطع می کنیم
و اسمش را می گذاریم
برخورد منطقی!
بوی صبح میدهی و گنجشک ها
در خنده هایت پرواز می کنند
حسودی ام می شود به خیابان ها و درخت هایی
که هر صبح بدرقه ات می کنند
حسودی ام می شود به شعرها و ترانه هایی که می خوانی
خوشا به حال کلماتی
که در ذهنِ تو زیست میکنند!
به کسایی
که بهتون حسودی میکنن
احترام بزارین
اونا تنها کسایی هستن
ک قبول دارن
این دو همسایه
برای دیدنت روز و شب
با هم رقابت میکنند…
“چشمهای من”
به یکدیگر حسادت می کنند!…
بعضی ها وقتی خوشحالی ، کنارت نیستند،
چون حسودند.
وقتی غمگینی در آغوشت نمیگیرند،
چون خوشحالند.
مشکلِ چشمامون چیه
که خوشبختی هایِ خودش رو نمیبینه
و به خوشبختیِ های دیگران
حسودی میکنه
متن درباره حسادت
یونانیها میگویند دوست داشتنِ مفرط و بی منطقِ هر چیزی، گناهی است علیه خدایان؛ آنها معتقدند اگر کسی را زیاد دوست بدارند، حسادت خدایان برانگیخته میشود و وقتی به اوج شکوفایی برسد آن را در هم میشکنند.
این برای ما درسی بزرگ است،
عشقِ بیش از حد، بی حرمتی به خدایان است.
کمال در هر چیزی بهطرزِ غیر قابل تحملی ملال آور است.
من خود با کمی نقص موافقم.
حسادت ِ زنانه ام!
غیر ِعادی نیست،
من به هر چیزی که؛
چشم تو را بگیرد حسودم!
از حسادتم که نه
از بی تفاوتی ام بترس!
#مژگان_بختیاری (پرتو)
بهشت من!
ملاقات خصوصی …
آغوش؛
و میوه ی ممنوعه ی،
لب های توست!
#مژگان_بختیاری (پرتو)
جانانم ؛
تمام کوچه ها ،
دلبر است
وقتی پای عشق و دلبری تو ،
در میان باشد !
اُتراق می کنم ؛
هرشب …
در مسافرخانه ی چشمان زیبایت !
هرشب؛
دلتنگی من کوک می شود،
به وقتِ شیرینِ
نوشتنت!
جهانم خالیست …
بدونِ حسِ نبضِ انگشتانت !
باران بودی
اما هی آمدی
هی باریدی
بر زخم دلم
تازه نشد زخم دلم
زخمش شکافت
عمیق شد
عفونت کرد
غم و نفرت در رگ رگ بدنم نفوذ کرد
دکترها که هیچ
خودم خودم را جواب کردم
آلوده شده بودم
کار از کار گذشته بود
غم تمام وجودم را گرفته بود
لب هایم کبود شده بود
به کما رفتم
تنها نفس می کشیدم
نفس مصنوعی
بااسمش
اورا از من گرفتی
حتی اسمش را
نفسم قطع شد
دلم را به تو بخشیدم
که گرم است
می تپد هنوز
بجای قلبت پیوند بزن
شاید با ضربان های عاشقانه قلبم
جان مرده ات جان گرفت
و فهمیدی عشق را …
بعضی ها وقتی خوشحالی ، کنارت نیستند،
چون حسودند.
وقتی غمگینی در آغوشت نمیگیرند،
چون خوشحالند.
وقتی مشکل داری به ظاهر همدردند،
در واقع بی خیال تو هستند.
اما وقتی مشکل دارند،
با تو خیلی مهربانند.
مطلب مشابه: شعر عاشقانه برای عشقم (اشعار عاشقانه بلند و کوتاه)
من کیستم از خویش به تنگ آمدهای
دیوانه با خرد به جنگ آمدهای
دوشینه به کوی دوست از رشکم سوخت
نالیدن پای دل به سنگ آمدهای
جمله های عاشقانه حسادت کردن
I get jealous because i’m afraid
someone is going to make you happier than i do
حسودی میکنم
چون میترسم یکی بخواد بیشتر از من تو رو خوشحال کنه
لبخند تو
مرا حسود ترین مرد دنیا می کند
بیمار خنده های توام
اما
اینبار کمتر بخند
لطفاً…
علی قاضی نظام
حسود نباش حسادت
مثل آتیش می مونه
تمام خوبیات رو
حسادت می سوزونه
حسود همیشه غمگینه
حسود همیشه تنهاست
ولی یه بچه ی خوب بیزاره از حسادت
با هرکی مهربونه اون می کنه رفاقت
- برچسب ها: