شعر درباره برادر و داداش عزیز (40 اشعار برادر در وصف این عزیز)

  • توسط: admin


در این بخش مجموعه شعر درباره برادر و داداش عزیز را با تعدادی عکس نوشته گردآوری کرده ایم. در ادامه بیش از 40 اشعار زیبای دلنشین در وصف برادر را در سایت آدرینبخوانید.

اشعار برادر

پشت حرف های‌ یک برادر
پشت نوازش ها
سر زنش ها
پشت تمام نگاه های‌ معنی دارش
پشت سکوتش
پشت لبخند های‌ پراز رازش
عشقی است پنهان تر از تمام محبت های‌ دنیا

***

برادرم پدرم اصل و فصل من عشقست

که خویش عشق بماند نه خویشی نسب

“مولانا”

***

یک برادر دارم از جان خوب تر
هر چه محبوب است از ان محبوب تر
فریدون مشیری

***

ای برادر تو همان اندیشه ای / مابقی خود استخوان و ریشه ای

گر گل است اندیشه تو گلشنی / ور بود خاری تو هیمه گلخنی

گر گلابی بر سر و جَیبت زنند / ور تو چون بولی برونت افکنند

(مولانا)

***

نباید یه مو از سرت کم بشه
حق نداری اخم کنی
همیشه باید بخندی
اجازه ناراحت شدن نداری
باید خیلی مواظب خودت باشی فهمیدی؟
حق مریض شدن نداری
باشه؟
چون من دوستت دارم داداش خوبم

***

بدون تو چیا کشیدم من

خوشی ولی خوشی ندیدم من

تو اول مسیر خوشبختی

تهِ دنیا رسیدم من

بدون من سرت چقد گرمه

کی حال این روزامو می‌فهمه

قبول دارم گناه نکردی تو

کار دنیای بی رحمه

زمونه عمر ما رو می‌گیره

برادر از برادرش سیره

تو دیر رسیدی خیلی دیره

به خاطر تو هر کاری کردم

تو رفتی من چه جوری برگردم

خودت بیا دورت بگردم صدام کن

صدای تو لالایی بچگیمه صدام کن

دیگه خستم از عشقای نصف نیمه نگام کن

به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم نمیشه

مگه می‌گذره آدم از اونی که زندگیشه

مگه ریشه از زردی ساقه‌هاش خسته میشه

به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم نمیشه

ترانه‌سرا: مهرزاد امیرخانی

***

برادر خوب و مهربانم دوست داشتن تو
اندازه ندارد
حجم نمی‌خواهد
وقتی تمام کشور وجودم
سرزمین حکمرانی توست . . .

***

مطلب مشابه: تبریک تولد برادر؛ جملات کوتاه عاشقانه تولدت مبارک داداش

شعر زیبا درباره برادر

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود

بوسه است !

و هر انسان

برای هر انسان

برادری‌ست…

احمد شاملو

***

مادر تو بگو برادرم کو ، کجاست ؟

او با تو نیامده ، چرا ناپیداست

امروز به سفر رفته و یا بیمار ست

شادم کن و گو کنار یک دلدار ست

***

بعضی ها را هر چقدر هم که بخواهی تمام نمیشوند
حضورشان گرم است
سکوتشان خالی می‌کند دل آدم را
آرامش صدایشان را کم می آوری
هر دم… هر لحظه… کم می آوریشان
و این جا من چقدر کم دارمت بهترین برادر دنیا …

***

خاطرات کودکی ام را برای همیشه جایی نزدیک قلبم حفظ خواهم کرد
زیرا برادری داشتم که از ابتدا من را حمایت کرد
ممنونم برادر!

***

این یکی یاری بخواهد آن یکی سر می رسد

جز برادر کی به فریاد برادر می رسد؟

***

اگر خاطرات کودکی ام روی آسمان شب پخش می شد
تو ستاره درخشان ان بودی
برای همه ی چیز ممنونم برادر عزیزم

***

برادر با برادر دست در دست

همیشه مثل کوهی پُشت هم هست

خلیل خادمی

***

برادرت چندان برادر بود

کجا مر ترا بر سر افسر بود

فردوسی

***

مطلب مشابه: تبریک نوروز به برادر؛ جملات کوتاه عیدت مبارک داداش و برادر عزیز

این بوی غربت است

که می آید

بوی برادران غریبم

شاید

بوی غریب پیرهنی پاره

در باد

نه !

این بوی زخم گرگ نباید باشد

من بوی بی پناهی را

از دور می‌شناسم :

بوی پلنگ مجروح را

در متن مه گرفته جنگل

بوی طنین شیهه اسبان را

در صخره‌های‌ ساکت کوهستان

بوی کتان سوخته را

در مشام ماه

بوی پر کبود کبوتر را

در چاه

این باد بی قراری

وقتی که می‌وزد

دل‌های‌ سر نهاده ما

بوی بهانه‌های‌ قدیمی

میگیرد

و زخم‌های‌ کهنه ما باز

در انتظار حادثه‌ای تازه

خمیازه می کشند

انگار

بوی رفتن

می آید

قیصر امین پور

***

در سر من ٫ در سکوت سیاه
ناله شب زنده دارانیست
که به آه احتضار مرگ می گریند
ای نابرادر برای رستم به چاه افتاده دلم
و ای برادر یوسف تنم!!!!
چاه تاریک است
دلم را فراری نیست اما
تنم چشم به راه سواریست که در بیابان غم
به حکم احساس عطشانی
نظر سوی چاه آورد

مهدی توکلی

***

این یکی یاری بخواهد ان یکی سر میرسد
جز برادر کی به فریاد برادر میرسد؟
علی فردوسی

***

گلچین شعر در مورد برادر

تو همیشه برای من این جا بوده ای
اما اکنون من را ترک می‌کنی
می دانم باهم بحث هایی داشته ایم
اما با تمام وجودم دوستت دارم

***

نتوان به دستگیری اخوان ز راه رفت

یوسف به ریسمان برادر به چاه رفت

صائب تبریزی

***

آری این چنین بود برادر

بی تو من فرسودم از:

اندیشه های پیر و مرتد گونه و منحوس

برادر در کدامین روزهای پرسه پژمردی

کدامین لحظه ی تنهایی سنگین و درد آلود

هجوم آتش شوم کدامین فکر بی بنیاد

ترا تا قتلگاهت بی امان با خویش می آورد

برادر!

در کدامین خاکریز ذهن پر هذیان خود مردی

کدامین حمله تاتار اندیشه

کدامین ورد افسونگر

ترا راضی به قتل خویشتن می کرد

نمی دانم نمی دانم

که بعد از تو چه باید کرد با یک دستمال مندرس

با نقش شطرنجی

و یا یک قطعه سرد فلز یک کد

نمی دانم نمیدانم برادر های من مردند و من حتی

نمیدانم

چگونه خونشان را پاس باید داشت

من این خون را چگونه پاس دارم

چون به زیر ناخن بد بوی شیخ کوچه خشکید است.

سارا ساعتچی

***

برادر عزیزم
در زندگی ام آدم های‌ زیادی آمدند و رفتند اما
تو همیشه همه ی جا بودی
در بین همه ی جاده های‌ انحرافی زندگی ام
آغوش تو پناهگاه آسمانی من بوده
دوستت دارم

***

نیمه نانی را

با هم

دو نیمه کردیم

بی آنکه

سخن از برادری گفته باشیم

تا

تعبیر رقص گندمزار باشد

در فضیلت خواب‌ها

و نگاه خود را

پرواز دادیم

به دنبال هر پرنده‌ای

تا در مسیر آن

زندگی را سرابی نبینیم

“ناهید عباسی”

***

دوست داشتن و دوست نداشتن
اما اغلب دوست داشتن چیره می شد

عشق و کینه
اما اغلب عشق غالب بود

من اینگونه رابطه خواهر برادری مان را توصیف می کنم
عاشقتم داداش گلم

***

هر صبح که از خواب بیدار میشوم به تو فکر می کنم
بعنوان قهرمانی که به زندگی ام وارد شد
هنگامیکه در نزاع و کشمکش بودم بیشتر و بیشتر برایم ظاهر شدی
می‌ترسم از این که نتوانم بدون تو زندگی کنم …

***

برادرم

چرا نمی‌شناسی‌ام؟

در حیرتم

می دانم فرزند مادرمی

برادر برادرم

و خواهر خواهرم

اما

نمی‌شناسی‌ام و نمی‌شناسم‌ات

و در حیرتم

جانوری گرفتار دور از مأمن

در قفسی بسیار بزرگ به گذرگاهی

میان صداها و چشم‌های‌ بی عاطفه

میان هوس‌های‌ خام

و کودکانی معصوم و ترسان

که درس فردای خودرا می‌آموزند

رنجاندن و به بند کشاندن را

یکی نانی می دهد یکی آتش سیگاری

یکی استخوانی و دیگری لقمه زهرآگینی

و شلاق

که بیرق در اهتزاز این جشن بی امان است

تا بیاموزم خویگری را

و رقصی را

که طبیعتم نیاموخته بود اینگونه

چه میکنم این جا دراین گذرگاه دیوانه

کنار برادران دیروزم

هم زنجیران امروز

و شلاق‌زنان همیشه‌ام؟…

منوچهر آتشی

***

بر چرخ همیشه هم‌عنان رانده‌ای

بر ماه غبار موکب افشانده‌ای

آدم پدر منست و زو فخرم نیست

از تست که تو برادرم خوانده‌ای

“انوری”

***

ای برادر ای تمام هستی ام

ای برادر ای نگارمستی‌ام

ای برادر ای که هم مادر بدی و هم پدر

ای که در عمرت بدی خونین جگر

از چه گویم از دلت یا از سرت

یا که از درد تمام پیکرت

پیکرت ریش ریش شد ریش ریش شد

جان مولا جان من آتیش شد

ای برادر با رفتنت پشتم شکست

روح از تنت رفت و جانم ز تن برفت

ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را

جان مولا این چه کاری بود ما را

این چه رسمی بود کرد با ما روزگار

پدر رفت و برادر هم برفت

پدر گر رفت برادر بود جایش

برادر رفت ولی هیچکس نیست جایش

“محمد احمدپور دارنجانی”

***

برادر عزیزتر از جانم! تو تکرار نشدنى ترین اتفاق روزگارى،
که شاید تا سالیان سال براى کسى رخ ندهد…
و من روزى هزاران بار خدا را شاکرم که در این بُرهه از تاریخ،
بودنت را لمس میکنم…

***

دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست
مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکند
حتی این روزها گاهی پرواز میکنم
من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …

مطلب مشابه: متن در مورد پسر (70 جمله عاشقانه برای فرزند پسر)

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید