۱+۱۰ فیلم سرگرم‌ کننده برای تماشا در آخر هفته بارانی

  • توسط: admin



بهترین فیلم های پاپ کورنی پاییزی

در این فصل از سال، حس و حال پاییز و بلوز پاییزی با هم هماهنگ می‌شوند تا ما را در خانه تنها بگذارند؛ در این زمان گاهی اوقات هیچ راه حلی بهتر از اختصاص یک بعد از ظهر آخر هفته به تماشای تریلرهای غم انگیز و اکشن‌های هیجان‌انگیز وجود ندارد. این یک راه خوب برای ایجاد یک مانع غیرقابل نفوذ بین سکوت یک آپارتمان دنج و یک روزمرگی ناراحت کننده در فصل پاییز است. یکی از نکات مثبت یک روز بارانی و طوفانی این است که آب و هوا به عنوان یک محیط عالی برای فیلم‌های خاص عمل می‌کند. چه شخصیت‌های روی پرده از شرایط بارانی رنج ببرند یا نه، تماشای یک فیلم در یک روز بارانی با یک میان وعده مورد علاقه در دست می‌تواند تنها درمان تکرار روزمرگی در یک عصر بارانی باشد.

اکنون ما در این مطلب از ویجیاتو ۱+۱۰ فیلم سرگرم‌ کننده برای تماشا در آخر هفته بارانی را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

Prisoners

فیلم «زندانیان» ساخته دنیس ویلنوو از زمان اکران خود در میان غم انگیزترین تریلرهای پاییزی حرف اول را زده است. قهرمان این داستان یعنی هیو جکمن به دنبال دختران گمشده‌اش می‌گردد و شهری آرام در پنسیلوانیا آمریکا با بارش باران در راز یک جنایت پوشیده می‌شود. اما نکته تماشایی این فیلم آن است که با هر چرخش داستان، فضای قاب ظالم‌تر و غیردوستانه‌تر می‌شود. درختان خشک، خانه های یک طبقه و تاریکی غیرقابل نفوذ، نکاتی است که روی سینه مخاطب سنگینی ایجاد می‌کند. به نظر می‌رسد این فیلم تأکید می‌کند که وحشت تقریباً در همسایگی شما وجود دارد و این دلیلی است که قهرمانان داستان را از طریق هزارتوهای ناامیدی در جستجوی کودکان هدایت می‌کند.

Jurassic Park

اگر کسی بخواهد کمی ماجراجویی و تعلیق را به روزهای بارانی خود اضافه کند، جایگزین‌های بهتری از فیلم پارک ژوراسیک وجود ندارد. این اثر هیجان‌انگیز و اکشن معروف اسپیلبرگ از زمان اکرانش در سال 1993 مخاطبان را مجذوب خود کرده است و هر نسلی که می‌گذرد به این کار ادامه می‌دهد. داستان فیلم به شدت متکی بر طوفانی است که شخصیت‌ها را از ترک جزیره‌ای پر از دایناسور‌های گوشت‌خوار باز می‌دارد، به این معنی که نقشه‌های آن‌ها نیز در اثر باران خراب شده، و این باید برای تماشاگرانی که هوای بارانی را تجربه کرده‌اند آشنا باشد. نگاه کردن به بیرون از پنجره برای دیدن باران به اندازه کافی آزاردهنده است، اما بینندگان می‌توانند مطمئن باشند که در خانه حداقل لازم نیست همزمان نگران یک T-Rex باشند.

A Walk Among the Tombstones

ماجراجویی‌های نظامی و اکشن لیام نیسون هرگز پر از رنگ‌های روشن زندگی نبوده است. اما «راهپیمایی در میان سنگ قبرها» اثر اسکات فرانک بیننده را در زندگی روزمره خواب آلود نیویورک غرق می‌کند – اثری نوآر، پر از اندوه و پوشیده از سنگ قبر. این هنرمند بریتانیایی که به اجرای تصاویر افسران نظامی و پلیس بازنشسته عادت کرده، نقش کارآگاه اسکادر را بازی می‌کند که به دنبال قاتل همسر یک قاچاقچی با نفوذ مواد مخدر است. شاید نتوان طرح داستان را نقطه قوت فیلم نامید، اما اسکات فرانک بر آب و هوای سرد روی پرده تاکید ویژه‌ای دارد. این جنس از فضاسازی گاهی اوقات باعث می‌شود احساس ناراحتی کنید، اما در عین حال تقریباً غیرممکن است که خود را از تماشای این فیلم جدا کنید.

Se7en

این نئو نوآر دیوید فینچر دنیایی منحصر به فرد و دلگیر از یک شهر ناشناخته را خلق کرد. رنگ‌های باتلاقی کثیف، فضای داخلی کهنه و حس خواب آلودی همه‌جانبه در سراسر این فیلم موج می‌زند؛ این حال و هوای درام جنایی درباره دو کارآگاه شریک (برد پیت و مورگان فریمن) است که در حال بررسی یک سری قتل‌های مشخص بر پایه گناهان کبیره هستند. حداقل به لطف فیلم «هفت»، هویت نئو نوآر ناامید‌کننده دهه 90 میلادی شکل گرفت. بنابراین، شما می‌خواهید این فیلم فینچر را در حالی که پرده‌های خانه را در اوج هوای بد می‌بندید تماشا کنید.

Paddington

اگر به دنبال دلیلی برای فرو بردن خود در زیر یک پتوی گرم و افزایش سطح آرامش خود هستید، پس چه همراهی بهتر از یک خرس سخن‌گو؟ پدینگتون ممکن است تمام اعتبار لازم را داشته باشد تا بتواند خود را به عنوان یک فیلم اکشن هیجان‌انگیز کودکانه نشان دهد، اما انسانیت واقعی در آن خرس قهرمان فیلم به قدری موج می‌زند که هر مخاطبی را شیفته خود می‌کند. چیزی در مورد پدینگتون وجود دارد که شبیه یک آغوش گرم در یک روز سرد و بارانی است. پر از جذابیت بریتانیایی و پالت رنگی روشن، این یعنی پدینگتون فیلمی است که تابش مثبت دارد. ماجراجویی‌های پدینگتون در اطراف لندن، از یافتن خانه‌ای با خانواده براون تا خنثی کردن نقشه‌های شوم یک تاکسیدرمیست، همه در مورد یافتن عشق و مهربانی در مکان‌های غیرمنتظره است. یک بعد از ظهر بارانی پس‌زمینه‌ای عالی برای همراه شدن با این خرس عاشق مارمالاد است.

Road to Perdition

درام گانگستری سم مندس، رکود بزرگ آمریکا را به تصویر می‌کشد. تام هنکس نقش یک مرد خانواده و جنایتکار پاره وقت را در این فیلم بازی کرد که برای محافظت از پسرش علیه مافیا نهایت تلاش خود را می‌کند. «جاده‌ای به سوی تباهی» یک فیلم شیک و نسبتاً اغراق آمیز است؛ چرا این را می‌گویم؟ چون اکثر قاب‌ها در مه احاطه شده است و در صحنه‌های اوج داستان، یک باران پیوسته می‌بارد و حوادث تلخ ایجاد شده در قصه فیلم را روی چشم‌ها می‌شوید. از شدن باران درون فیلم شما پس از تماشای آن خشک نمی‌شوید. حتی به نظر من با نگاه کردن به مناظر طوفانی، نمی‌توانید فکر کنید که چگونه بعد از این فیلم سرما نخورید.

Identity

«هویت» یک فیلم هیجان‌انگیز روان‌شناختی است که سرنوشت ده غریبه را در یک مُتل متروک در نوادا در هم می‌پیچد. هر یک از شخصیت‌ها که به دلیل طیف وسیعی از شرایط شخصی به این مکان کشیده می‌شوند، به دلیل یک طوفان شدید و باران سرگردان می‌شوند. با گذر زمان طرح ضخیم‌تر می‌شود زیرا آنها متوجه می‌شوند که یکی یکی کشته می‌شوند و طوفان بیرون نشان دهنده هرج و مرج فزاینده است. در این بین داستان به طرز هوشمندانه‌ای آشکار می‌شود، پیچش‌ها و رازهای تاریک را فاش می‌کند، زیرا شخصیت‌ها با این درک دست و پنجه نرم می‌کنند که ارتباط آنها ممکن است چیزی بیش از اتفاق تصادفی باشد.

باران در «هویت» چیزی بیش از یک پس‌زمینه است. این یک کاتالیزور است که تعلیق و حس به دام افتادن را افزایش می‌دهد. همانطور که طوفان شخصیت‌ها را به فضای یک مُتل محدود می‌کند، تنش‌های کلاستروفوبیک و فوریت موقعیت آنها را تشدید می‌کند. باران بی امان به فضای ترسناک فیلم می‌افزاید و لحن اسرارآمیز و ناراحت کننده داستان را تکمیل می‌کند.

Hard Rain

وقتی شهری از آب و هوای بد رنج می‌برد و در باران غرق می‌شود، آخرین چیزی که می‌خواهید به آن فکر کنید سیل است. «باران سخت» ساخته میکائیل سالومون آمیزه‌ای از یک فیلم فاجعه‌آمیز و یک داستان جنایی هیجان‌انگیز است؛ در روند قصه این فیلم نگهبان امنیتی تام (کریستین اسلیتر) هم از عوامل طبیعی و هم از چنگ راهزنانی که تصمیم به سرقت یک وسیله نقلیه مملو از پول نقد دارند بیرون می‌آید. اما یک گرداب عاطفی و آب و هوایی زندگی شخصیت‌های فیلم را به هرج و مرج تبدیل می‌کند – و شاید لحظه‌ای خوشایندتر از تماشای این فیلم در آسایش خانه شما نباشد. سینما مانند درمان است و خوب است که تمام وحشت روی پرده در چنین آثاری برای شما اتفاق نیفتد. و چنین فیلم‌هایی این تجربه را به شما منتقل می‌کنند.

Black Rain

ریدلی اسکات نه تنها در بلید رانر، تاریکی شهرنشینی، نور نئون و زوال تمدن را به تصویر کشید، بلکه این کار را با فیلم باران سیاه نیز انجام داد. «باران سیاه» یک تریلر جنایی و دیدنی درباره یک تیم دونفره پلیسی (مایکل داگلاس و اندی گارسیا) است که در ژاپن در جستجوی یاکوزای فراری (یوساکو ماتسودا) گم می‌شوند. فیلمی با محیطی بسیار غیر دوستانه، بافتی گویا از زندگی شبانه و قهرمانانی که تاریکی سیاه شهر اطرافشان رفته رفته غلیظ‌تر می‌شود. در این فیلم مایکل داگلاس و اندی گارسیا نقش دو پلیس نیویورکی را بازی می‌کنند که وظیفه دارند یک قاتل را به سرزمین مادری‌اش ژاپن بیاورند. اما ناگهان قهرمانان داستان خود را در وسط یک جنگ وحشیانه باند یاکوزا می‌بینند.

Memories of Murder

همیشه وجود مجموعه‌ای از قتل‌هایی که سال هاست مقامات انتظامی نتوانسته‌اند حل کنند، خودش به تنهایی وضعیت دلگرم کننده‌ای نیست. اما وقتی داستان یک دیوانه ناشناخته و بی‌کفایتی پلیس در چشم‌اندازهای خشن یک حاشیه روستایی کره جنوبی رخ می‌دهد، این داستان بدتر و پیچیده‌تر می‌شود. در «خاطرات قتل»، یک تیرگی و پاشیدن رنگ خاکستری، هم شاهدان و هم بازپرسان را در غل و زنجیر قرار داده است و ناامیدانه به دنبال یک دیوانه زن ستیز می‌فرستد. صحنه‌های قتل، بازدید از صحنه جنایت و همچنین پایان خاص و درخشان فیلم، همگی توسط فیلتر نگاه پاییزی از باران و فضای تیره پوشانده شده است که به کلید خلق و خوی مهم فیلم نیز تبدیل می‌شود.

Case 39

فیلم هیجانی ترسناک «پروندهٔ ۳۹» را می‌توان نوعی نسخه زنانه از The Omen نامید. شخصیت اصلی، امیلی، مددکار اجتماعی (رنی زلوگر در یک اجرای غیرمعمول) است که مسئولیت رسیدگی به پرونده لیلیث سالیوان 10 ساله (جودل فرلند) را بر عهده دارد. اما داستان این گونه شروع می‌شود که مادر و پدر لیلیث می‌خواهند دخترشان را در اجاق گاز بسوزانند، اما مددکار مهربان سر می‌رسد و جلوی این کار را می‌گیرد. اما طولی نمی‌کشد که این مددکار متوجه می‌شود شاید ایده اجاق گاز چیز بدی نبوده است. به طور کلی، با توجه به فیلم‌شناسی شخصیت‌های اصلی به ویژه رنی زلوگر و بردلی کوپر، «پرونده 39» را می‌توان اینگونه توصیف کرد: «زلوگر بریجت جونز جذاب خود را در سایلنت هیل می‌بیند».

از اساس ساختار این اثر هیجان‌انگیز با فضایی پاییزی و بارانی بر شعار فیلم تأکید می‌کند: بعضی پرونده‌ها بهتر است باز نشوند. خود داستان با سرسختی ما را تا تیتراژ پایانی نگه می‌دارد و حتی یک دقیقه هم ما را رها نمی‌کند. در این مورد، نه تنها استعداد داستان‌نویس قابل‌توجه است، بلکه استفاده استادانه از فناوری‌هایی که از زمان مادربزرگ‌های ما تغییر نکرده است نیز به چشم می‌خورد. منظور من استفاده درست از دوربین، موسیقی و بازیگران خوب در جهت خلق تنش است.

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید