گزینههای هند و چین برای پاره کردن زنجیره بیاعتمادی
شاید زمان آن رسیده باشد که هند و چین اساسا در مورد نحوه مذاکرات خود تجدید نظر کنند. پس از دههها گفتوگوی تکراری که چیزی بیش از آرامش موقت به دنبال نداشت، این فرآیند به بخشی از یک حلقه تکراری تبدیل شده است. از همین رو تغییر اساسی مورد نیاز است، شاید حتی ورود یک بازیگر یا شخص ثالث به بحثها.
به گزارش تجارت نیوز، سفر نارندرا مودی، نخستوزیر هند، به چین در ماه اوت، و به دنبال آن تصمیم دهلینو جهت صدور ویزا برای شهروندان چینی و از سرگیری تدریجی پروازهای مستقیم بین دو کشور، حلقه دیگری در روابط هند و چین تعریف کرده است. این الگوی تکرار شده – که بین خوشبینی و رویارویی در نوسان است – برای دههها تکرار شده است. آخرین حلقه ممکن است مسیر پیشین را دنبال کرده و بار دیگر به درگیریهای مرزی یا اصطکاک دیپلماتیک ختم شود. مگر اینکه هر دو بازیگر مکانیسم معتبری برای رسیدگی به اختلاف مرزی و مدیریت بیاعتمادی عمیق استراتژیک خود تعریف کنند، این پویایی همچنان روابط این دو کشور را تعریف کرده و موجب خواهد شد تا دو غول آسیا در چرخههای پیچیده گرفتار شوند.
وقتی سایه بیاعتمادی سنگین میشود
اختلاف مرزی حلنشده که سه بخش مورد مناقشه در هیمالیا را در بر میگیرد، همچنان در قلب تنشهای حلقهای هند و چین قرار دارد. تبت – به ویژه سوالات مربوط به نقش و جانشینی دالایی لاما – لایه دیگری از تنش را ایجاد میکند. رابطه مثلثی بین هند، پاکستان و چین، بیاعتمادی را که پیش از این با افزایش ناسیونالیسم چینی و هندی تقویت شده، عمیقتر خواهد کرد. این متغیرها در کنار هم، زمینه را برای توافق پانچشیل که پنج اصل همزیستی مسالمتآمیز بین هند و چین که بیش از 70 سال پیش تعریف شده بود را دشوارتر خواهد کرد. از زمانی که جنگ مرزی چین و هند در سال ۱۹۶۲ عملا تنش میان دو بازیگر را به اوج رساند، دو بازیگر برای بازسازی اعتماد میان خود تلاش کردهاند. هر پیشرفت ظاهری، خواه در مذاکرات اعتمادسازی، گسترش تجارت یا عکسهای برنامهریزیشده بین رهبران، دیر یا زود به رویارویی مجدد تبدیل شده است.
پیش از درگیریهای مرگبار دره گالوان در سال ۲۰۲۰، بنبست لفظی میان رهبران دو بازیگر در سال ۲۰۱۷ رخ داد. امروز نیز هزینههای مالی و انسانی حفظ هوشیاری در امتداد مرز مورد مناقشه همچنان رو به افزایش است و علیرغم کاهش تنشهای دوجانبه، این چالش ادامه خواهد یافت. پس از رویاروییهای دره گالوان، نوعی فلج دیپلماتیک در روابط دو کشور ایجاد شد، این گزاره یادآوری حقیقتی است که نشان میدهد بدون تعهد واقعی به گفتوگو و سازش، حلقه رویارویی و آشتی شکننده، تنها تنگتر خواهد شد. این چرخه تا زمانی که هر دو کشور از مدیریت تاکتیکی تنشهای مرزی فراتر روند و به توافقی مورد قبول در مورد تعیین مرز دست یابند، ادامه خواهد یافت؛ توافقی که در نهایت حلقه را میبندد، نه اینکه آن را از نو کلید بزند.
راهی میانبر برای سازش!
شاید زمان آن رسیده باشد که هند و چین اساسا در مورد نحوه مذاکرات خود تجدید نظر کنند. پس از دههها گفتوگوی تکراری که چیزی بیش از آرامش موقت به دنبال نداشت، این فرآیند به بخشی از یک حلقه تکراری تبدیل شده است. از همین رو تغییر اساسی مورد نیاز است؛ شاید حتی ورود یک بازیگر یا شخص ثالث به بحثها. در حالی که احتمالا هر دو طرف در برابر میانجیگری خارجی مقاومت میکنند، چنین اقدامی ممکن است ضروری باشد، زیرا هیچ یک از دولتها نمیتوانند واکنش شدید داخلی را که با سازش معنادار همراه است – به عنوان تنها راه واقعی برای حل و فصل – تحمل کنند. در پی جنگ ۱۹۶۲، بنیاد صلح فیلسوف بریتانیایی «برتراند راسل» تلاش کرد تا بین «جواهر لعل نهرو» از هند و «ژو انلای» از چین میانجیگری کند. این تلاش، عمدتا به دلیل بیتجربگی میانجیگران، شکست خورد.
آنچه اکنون مورد نیاز است، یک کشور بیطرف، عاری از جاهطلبیهای نظامی و مورد قبول مردم هند و چین است. سنگاپور در موقعیت مناسبی برای ایفای این نقش قرار دارد: یک بازیگر کوچک اما قابل اعتماد در چشمانداز پیچیده آسیا، چشماندازی که با عدم قطعیتهای جهانی ناشی از جهتگیریهای سیاسی فعلی ایالات متحده، پیچیدهتر نیز شده است.
با این حال قبل از اینکه هرگونه پیشنهادی برای میانجیگری شخص ثالث به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد، هند و چین ابتدا باید اقدامات معناداری برای (بازسازی) اعتماد و اطمینان متقابل انجام دهند. بار اولیه بر دوش چین است. زخم روانی جنگ ۱۹۶۲ – که به طور گسترده در هند به عنوان خیانت تلقی میشود – عمیق باقی مانده و نسل به نسل منتقل شده است.
حال هر بنبست مرزی جدید فقط این زخم را عمیقتر میکند و آشتی را دشوارتر میسازد. پکن میتواند با حمایت از تلاش دیرینه هند برای کسب کرسی دائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد، اولین قدم را برای التیام این زخم بردارد. این امر یادآور تصمیم خود نهرو، حتی پس از درگیری ۱۹۶۲، برای حمایت از ادعای جمهوری خلق چین برای همان شورا خواهد بود. اقدامی با این عظمت نه تنها به آن تاریخ احترام میگذارد، بلکه به عنوان یک کنشی قدرتمند با حسننیت قلمداد میشود – کنشی که قادر است سوءظن را به اعتماد تبدیل کند.
گزینههای پیش رو
هند نیز به نوبه خود باید برای کاهش بیاعتمادی گامهای ملموسی بردارد. باید درهای خود را به روی گردشگران، محققان و مشاغل چینی باز کند. سالهاست که اتباع چینی با موانع قابل توجهی در اخذ ویزا مواجهاند و شرکتهای چینی همچنان با سوءظن دیده میشوند. لفاظیهای دیپلماتیک اغلب به «روابط تمدنی باستانی» بین دو ملت اشاره دارند، اما سیاستهای محدودکننده در قیاس با بازدیدکنندگان و سرمایهگذاران چینی داستان متفاوتی را روایت میکنند.
اعتمادسازی واقعی یا پیشرفت در مساله مرزی در فضایی که چنین سوءظنی بر آن سایه افکنده، غیرممکن است. اگر هر دو کشور بخواهند از حلقه بیاعتمادی پایدار رهایی یابند، تعامل مجدد در سطح مردم، تعامل ایدهها و تجارت ضروری است. در عین حال، تغییر پویاییهای جهانی – به ویژه عدم قطعیت پیرامون تجارت و سیاست خارجی ایالات متحده در دولت ترامپ – ممکن است فرصتی غیرمنتظره برای هند و چین برای احیای روابطشان فراهم کند.
اعمال تعرفهها، غیرقابل پیشبینی بودن موضع واشنگتن نسبت به هر دو کشور و تضعیف نهادهای چندجانبه، محاسبات استراتژیک در آسیا را تغییر داده است. دهلینو و پکن به جای اینکه یکدیگر را صرفا از دریچه رقابت رصد کنند، این توان را دارند تا از این فرصت برای توسعه مشارکتی بالغتر، عملگرایانهتر و سودمندتر استفاده کنند. تکیه بر رویکرد مشارکتی، مبتنی بر اقتصاد و ثبات منطقهای، میتواند زمینه را برای رسیدگی به اختلاف مرزی، بدون میانجیگری طرف ثالث، فراهم کند.
کاستن حلقهای که مدتهاست روابط هند و چین را تعریف کرده، به چیزی بیش از پروتکلهای دیپلماتیک یا دست دادنهای نمادین نیاز دارد. این امر مستلزم اقدامات جسورانه جهت اعتمادسازی است. در این میان خواه از طریق حمایت چین از آرمانهای جهانی هند و خواه به واسطه بازگشایی دروازههای هند به روی مردم و مشاغل چینی، تنها اقدامات مبتنی بر تخیل سیاسی میتواند سوءظن را با گفتوگو جایگزین کند. گزینه دیگر، گرفتار ماندن در همان چرخه خستهکننده امید و خصومت است، چرخهای که هر دو ملت به سختی میتوانند دوباره آن را تکرار کنند.
- برچسب ها:












