کشف راز معنای واقعی درونی در دیکشنری فارسی

  • توسط: admin


در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اندرونی در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

اندرونی در دانشنامه آزاد فارسی:

اندرونی. [ اَ دَ ] ( ص نسبی ) منسوب به اندرون. باطنی و داخلی ضد بیرونی. ( از ناظم الاطباء ). داخلی. درونی : زاویه اندرونی ( زاویه داخلی ). ( فرهنگ فارسی معین ) : تا چون دشمن بیرونی برسد از دشمن اندرونی ایمن باشد. ( مجالس سعدی ص 20 ).
… که صدق اندرونی را توان دانست از سیما.

سلمان ساوجی.

|| ( اِ مرکب ) باطن و درون. ( آنندراج ). || پارچه کتانی اعلا. ( ناظم الاطباء ). کتان بهتر. ( آنندراج ). چادرشب. ( از شعوری ج 1 ورق 133 ). || خانه ای که پشت خانه دیگر واقعباشد و مخصوص زن و فرزندان و خدمتگزاران است ، مقابل بیرونی. ( فرهنگ فارسی معین ). خانه مجاور بیرونی خاص مهمانان که زن باشند. سرای پسین. حرمسرا. شبستان. خانه خاص زنان. حرمخانه. ( یادداشت مؤلف ).

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید