نسل زد در میدان مین شغلی؛ از آرزوهای دیجیتال تا واقعیتهای اقتصاد
آنها «نسل زد» هستند؛ متولدین دهه ۱۳۸۰ به بعد که با رزومهای مملو از مهارتهای نرم و یک جهانبینی منحصربهفرد، پای به بازاری گذاشتهاند که برایشان ساخته نشده است. این گزارش، صدای این سربازان جوان میدان اقتصاد است.
به گزارش تجارت نیوز، پشت میزهای کافههای شیک، با لپتاپی باز و یک لَتِ معطر در دست، مشغول کار هستند. در استوریهای اینستاگرامشان، از «آزادی مالی» و «کار هوشمند» میگویند. اما پشت این صفحه نمایش رنگارنگ، نسلی ایستاده است که در میانه یک جنگ شغلی تمامعیار گرفتار آمده است؛ جنگی بین رویاهای دیجیتالی و زمین سخت اقتصاد. آنها «نسل زد» هستند؛ متولدین دهه ۱۳۸۰ به بعد که با رزومهای مملو از مهارتهای نرم و یک جهانبینی منحصربهفرد، پای به بازاری گذاشتهاند که برایشان ساخته نشده است. این گزارش، صدای این سربازان جوان میدان اقتصاد است.
«دیگر مثل قدیم نیست که آدم برود یک کار ثابت پیدا کند و ۳۰ سال همانجا بماند. برای من معنای کار، اولویت دارد. اگر حس کنم دارم وقتم تلف میشود یا ارزشهایم نقض میشود، بدون هیچ چشمانداز دیگری استعفا میدهم.» این را سارا، ۲۳ ساله، کارشناس بازاریابی دیجیتال میگوید که پس از ۸ ماه کار در یک شرکت معتبر، به دلیل «فرهنگ سلسلهمراتبی شدید و بیاحترامی به حریم شخصی» استعفا داده است. سارا یکی از هزاران جوان نسل زد است که برای کارفرمایان سنتی، به یک «معمای غیرقابل حل» تبدیل شدهاند.
از یک سو، این نسل به ابزارهای دیجیتال مسلط است، ایدههای نو دارد و سریع یاد میگیرد. از سوی دیگر، کارفرمایان از «کمطاقتی»، «توقع حقوق بالا» و «عدم تعهد» آنها شکایت دارند.
رضاپور، مدیر یک شرکت بازرگانی، با تائید این تناقض میگوید: «ما نیروهای نسل زد زیادی استخدام کردهایم. انرژی و خلاقیتشان فوقالعاده است. اما یک مشکل بزرگ دارند؛ با کوچکترین انتقاد یا فشار کاری، دچار استرس میشوند و محیط را ترک میکنند. به قول معروف، حوصله مسیر رشد و پلهپله پیشرفت را ندارند.»
در مقابل، نسل زد اصطلاح جدیدی را در فرهنگ کار رایج کرده است: «Quiet Quitting» یا «استعفای خاموش». این به معنای ترک شغل نیست، بلکه به معنای انجام دادن حداقل وظایف و عدم درگیری عاطفی با کار است.
علی، ۲۱ ساله، برنامهنویس، در این باره توضیح میدهد: «من ۸ ساعت از روزم را میفروشم، نه ۲۴ ساعت آن را. انتظار ندارم خارج از ساعت کاری، جواب تلفن یا پیام را بدهم. این به معنای تنبلی نیست، به معنای مرزبندی است. ما از پدرانمان دیدیم که چگونه تمام عمر خود را برای یک شرکت گذاشتند و در نهایت با یک بازنشستگی ناچیز کنار گذاشته شدند. ما این اشتباه را تکرار نمیکنیم.»
تمایل شدید به استقلال، بسیاری از افراد نسل زد را به سمت «اقتصاد گیگ» و کارآفرینی سوق داده است. آنها ترجیح میدهند به عنوان فریلنسر (Freelancer) در پلتفرمهای مختلف فعالیت کنند، یا استارتاپ خود را راه بیندازند.
نیما، ۲۵ ساله، مدیر یک استارتاپ آموزشی میگوید: «امنیت شغلی برای نسل ما، نه در یک شرکت بزرگ، بلکه در داشتن مهارتهای متنوع و یک برند شخصی قوی است. من باور دارم که باید برای خودت کار کنی، نه برای دیگری.»
مریم سعادت، جامعهشناس، در تحلیل این وضعیت میگوید: «نسل زد محصول جهان پرنوسان و شبکههای اجتماعی است. آنها فردگرا، واقعبین و به دنبال تحقق فوری خواستههایشان هستند. سازمانها باید خود را با این نسل تطبیق دهند: محیط کار منعطفتر، تشویق به خلاقیت و احترام به زندگی شخصی. در غیر این صورت، با بحران نیروی انسانی مواجه خواهند شد.»
کامران نجفی، کارشناس بازار کار، نیز هشدار میدهد: «از سوی دیگر، توقع این نسل گاهی با واقعیتهای اقتصادی جامعه همخوانی ندارد. ما با تورم و بیکاری ساختاری مواجهیم. جوانان باید بین آرمانخواهی و انعطافپذیری، تعادل برقرار کنند.»
نسل زد در حال نوشتن فصل جدیدی از روابط کار است؛ فصلی که در آن «چرا»ی کار مهمتر از «چقدر»ی آن است. آنها نه تنبل هستند و نه غیرمنطقی؛ فقط قواعد بازی را عوض کردهاند. آینده بازار کار به توانایی این نسل برای سازگاری و توانایی سازمانها برای درک آنها بستگی دارد.
این جنگ شغلی، تنها زمانی به پیروزی برای همه تبدیل میشود که دو طرف، پلهای درک متقابل را بسازند.
- برچسب ها:











