معنی بامیه در دیکشنری فارسی چیست؟

  • توسط: admin


در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق بامیه در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

بامیه در دانشنامه آزاد فارسی:

بامیه. [ م ِ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) بامیا. قسمی از بقولات است دراز به قدر یک انگشت یا بیشتر که از آن خورش پزند. ( فرهنگ نظام ). ثمر نباتی است و در بلاد مصر میشود، سیاه و صلب بقدر کرسنه و شیرین طعم و با اندک لزوجتی و در غلافی مخمس شکل و دو طرف آن اندک باریک و بر آن زغبی شبیه به زغب [ کرک ] لسان الثور [ وهم بر تمام نبات آن ] و نبات آن بقدر درخت ختمی و به هیئت آن در شعب و اغصان و لحاد اندک سرخ رنگ و برگ آن شبیه برگ دلاع. و اهل مصر آنرا در خامی و نرمی با غلاف پخته با گوشت میخورند و بعد پخته شدن و صلب گشتن آرد کرده میخورند. ( از مخزن الادویه ص 132 ). و رجوع به بامیا شود. || قسمی شیرینی. گونه ای از زلبیا ( زلیبیا ) که بشکل بامیا پزند. قسمی از شیرینی است که در شکل شبیه به بامیه است. ( از فرهنگ نظام ).

  • برچسب ها:
  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید