معنی اقناع در دیکشنری فارسی چیست؟

در این مطلب از سایت انتخاب روز پاسخ دقیق اقناع در دانشنامه آزاد واژگان فارسی را پیدا خواهید کرد.

اقناع در دانشنامه آزاد فارسی:

اقناع. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قِنع. ( منتهی الارب ). سلاح و ساز. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قنع شود.

اقناع. [ اِ ] ( ع مص ) سر و چشم برابر چیزی داشتن. ( ترجمان القرآن ). برداشتن سر را و بجانبی التفات نکردن و نگاه را مقابل داشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بزمین هموار میان دو پشته شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || سر دروا کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و منه قوله تعالی : مهطعین مقنعی رؤسهم. ( قرآن 43/14 ). || دست برداشتن و گردن دراز کردن شتر بحوض تا آب خورد. || گردانیدن ستور را سوی چراگاه. || خشنود گردانیدن. || نیازمند و محتاج ساختن. || بلند شدن پستان گوسفند با عدم تصوب در آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).