متن درباره روز دوشنبه [ 50 شعر، جمله و عکس نوشته دوشنبه ها ]
در این قسمت از سایت متنها قصد داریم برای شما دوستان چنیدن شعر و متن درباره روز دوشنبه را قرار دهیم. این متون زیبا و پُر انرژی میتوانند برای داشتن یک روز عالی دوشنبه کمک شایانی کنند. پس در ادامه با سایت متنها همراه شوید.
متن درباره روز دوشنبه
دوشنبه ها که سهل است
تمام روزهای خدا را، عاشقانه دوستت دارم
صبح که بیدار شدم دیدم چقدر دوستت دارم
دیدم که داشتنت چقدر دلپذیر است و هوا چقدر عالیست
دیدم که دوشنبه آمده و من باز عاشقت شده ام
امروز دوشنبه است
دوباره و دوباره دوستم داشته باش
دوباره و دوباره آغوشت را به رویم باز کن
که دوباره و دوباره عاشقت هستم
سلام دوشنبه جان
دوباره آمدنت مبارک
برایم چه سوغات آورده ای؟
قدمت روی چشمانم
همیشه منتظر آمدنت هستم
بهترین ها را بردار و برایم بیاور
دوشنبه از راه رسیده و برای شما دوستانم
روزی سرشار از خیر و برکت را آرزومندم
در پناه خدا باشید
دوشنبه ها دلم برایت تنگ میشود
برای خنده هایت، برای نگاهت
دوشنبه ها عجیب بوی تو را میدهند
و دلم عجیب تنگ میشود
دوشنبه آمده و با خودش یک دنیا امید آورده
امید به داشتنت سوغاتی امروز است
دوشنبه ات بخیر نازنینم
دوشنبه ها حال و هوایم جور دیگریست
بوی تو می آید
یاد تو می آید و دلم به نور نگاهت روشن میشود
خدایا
دوشنبه آمده
امروزمان را هم بخیر کن
و ما را در پناه خودت بگیر که پناهی جز تو نیست
مطلب مشابه: متن صبح بخیر باکلاس و لاکچری (50 جمله کوتاه شیک صبحت بخیر)
شعر روز دوشنبه
پنجره را باز کردم
دوشنبه وارد خانه مان شد
ما منتظریم
خودت کجایی؟
هر روز زیباست
اما دوشنبه ها خاص ترن
چون من به این نکته پی بردم
که خدا نعمت ها و عشق را به بهترین شکل برای من آفریده
دوشنبه باشد
تو نباشی
غم عالم اینجاست
یکشنبه در نگاه تو افتاد عکس من
یک شنبه دوست داشتنی بود بین ما
چرخید بادو صفحه ی بعدی که باز شد
افتاد سایه ی من و تو بر دوشنبه ها
امشب دوشنبه میزبان نور مهتاب است
مهتاب، تابان است و شهر از غصّه بی تاب است
در پنجکنت آواز رودی خسته پیچیده
مهتاب، تنها دف نواز صحنه ی آب است
دوشنبه اینجاست
آن را با لبخند شروع کن
با تلاش طی کن
و با شادی به پایان برسان
صبح دوشنبه زیبایی ست
نگذار خاطرات دیروز در لحظه های امروزت قدم بزنند
به زندگی لبخند بزن
و با عشق و شادی روزت را آغاز کن
عکس نوشته روز دوشنبه ها
دوشنبه تون گلباران
امیدوارم خدای مهربان
یه صبح خوب
یه صبح عالی
یه صبح آروم
یه صبح موفق
یه صبح شاد
یه صبح پر برکت
را براتون مقدر کنه
دوشنبه تون بخیر و شادی
چه کسی میداند چند دوشنبه را با تو عاشقی کرده ام
امروز دوشنبه آمده
از عشقم به تو هم کم نشده
خودت را برسان جایت خالیست
دوشنبه با پای خودش آمده
تو اگر با پای خودت هم نیایی
قدمت را روی چشمانم میگذارم
مگر میشود من باشم و عشقت باشد
و دوشنبه اما خودت نباشی
صبح که بیدار شدم
پیراهن گلدارم را به تن کردم و رقصیدم و خندیدم
و از داشتنت به خودم بالیدم
آری امروز دوشنبه است
روز عاشقی با تو
مطلب مشابه: متن ظهر بخیر عاشقانه؛ 30 متن عاشقانه و احساسی ظهرت بخیر عزیزم و عشقم
متن عاشقانه دوشنبه
دل دل نکن جانان من
امروز دوشنبه است
بیا تا یک دل سیر
عاشقی کنیم
بیا یادمان برود امروز چند شنبه است
بیا تمام دلواپسی هایمان را فراموش کنیم
تو فنجانت را بیاور
قهوه و عشقش با من
دوشنبه را دوست میدارم
تورا
عشقت را و تمام مهربانیت را برایم تداعی میکند
این دوشنبه ی دوست داشتنی
امروز دوشنبه است
نمیدانم چه پیش می آید.
اما خوب میدانم مث هرروز دوست دارمت
دوشنبه می آید
مست و خرامان
تو بیا من مست چشمانت شوم
دوشنبه دلگیریست
هوا ابریست و باران میبارد.
اگر تو بودی اینگونه دلم گرفته نبود.
دوشنبه که میشود
حیاط خانه را آب و جارو میکنم
سر در خانه را با نور چشمانت چراغانی کن
دوشنبه بود که دیدمت
تمام دوشنبه ها بوی عاشقی میدهند
چه باشی چه نباشی
شعر درباره روز دوشنبه
تو ابدی خواهی شد ،
هر دوشنبه ، در ماه.
مرد ِماه در کالبد خویش
خم شده ، به زیر دسته ای
از شاخه ها
نور گچی و سرد می افتد
بر تور تختخواب ما
چون جزامیان است
قله ها و دهانه هایی از آتشفشان های خاموش
دندان هایش به هم می ساید
اما ،همچنان ،در برابر سرمای سیاه
آرام نمی گیرد،
شاخه ها را در بر می گیرد،
تا آنگاه که روشن کند اتاق نورانی را از نور خویش ،
شبح ِخورشید ِیکشنبه؛
اینک دوشنبه های جهنمی را
گِردی ِماه کار می کند،
بی هیچ آتشی .
هفت دریای منجمد
زنجیر شده است
به قوزک پایش .
دوشنبه ابدی
مطلب مشابه: شعر و متن زیبا درباره یکشنبه (100 متن عاشقانه و انرژی بخش یکشنبه)
در کنار هم خواهیم آرمید
خواه یکشنبه باشد، یا دوشنبه
شب باشد یا بامداد، نیمهشب یا نیمروز
دلدادهگی، مثل همهی دلدادهگیهاست
این را به تو گفته بودم
در کنار هم خواهیم آرمید
دیروز چونین بود
فردا نیز چونان خواهد بود
تنها چشم در راه تو هستم
قلبام را به دستانات سپردم
که با قلبات، هماهنگ میزند
با آن چه از انسانیت روزگار گرفته
در کنار هم خواهیم آرمید
عشق من، همان عشق خواهد بود
و آسمان بهسان ملافهای بر روی ما
من بازوانام را بر تو گره زدهام
تا دوستات دارم، از آن میلرزم
تا هر زمان که تو بخواهی
در کنار هم خواهیم آرمید
برایت،
عطر باغ وُ میوههای جنگلی را،
عشقبازیِ آستانهی در،
شنبههای لبریز از عشق
یکشنبههای آفتابی
دوشنبههای خوشخُلق را
آرزو میکنم.
برایت،
یک فیلم با خاطرات مشترک
نوشیدن شراب با دوستانت
و یک نفر که تو را بسیار دوست دارد
آرزو میکنم.
شنیدن واژههای مهربان
دیدن زندگیِ درحال عبور
رویت شبی با ماه کامل
مرور یک رابطهی دوستانهی عمیق
و ایمان به خدا را
برایت دوست دارم.
امروز دوشنبه است
انگار که پنج درس در برنامهات داری
باز در آیینهی سالن موهای سرت را شانه زدهیی
خشمِ حاصل از کاری که بر خلافِ میلات انجام دادهیی
باز پیشانیات را به رنگِ تیره درآورده است
ولی باید عجله کنی
دیر اگر برسی تراموا با شتابِ تمام به راه میافتد
و آن خانمْ مدیرِ عبوس
به سانِ تابلوی ممنوع
چهره درهم میکشد
امروز دوشنبه است
دیروز یکشنبه بود
شاید که در خانه ماندی و نقاشیِ رقاصههای باله را کشیدی
صدای یک پیانو – از دوردست – به گوشات رسید
شاید که سرمست بودی
شاید که اندیشهیی در سر داشتی
و شاید موقعی که خاطرهها به سانِ باران فرومیریختند
در هر گوشهکناری
به من برخورد کردی
من به سانِ بادِ مخالف واردِ زندهگیات شدم
مطلب مشابه: شعر و متن درباره روز شنبه زیبا و آغاز هفته (عکس نوشته های شنبه)
اشعار ریبای دوشنبه
کارلوس، آرام بگیر
عشق همین است که میبینی:
امروز بوسه، فردا بیبوسه
پس فردا، یکشنبه است و
هیچ کس نمیداند حکایت دوشنبه چیست.
نه جان سختی ثمری دارد، نه خودکشی.
اما خود را نکُش، خود را نکُش.
تمام و کمال، خود را نگهدار برای عروسی
گیرم کسی نداند آیا و کی خواهد بود.پسرم کارلوس
عشقِ در تاریکی، نه، عشقِ در روشنای روز
همیشه اندوهبار است
اما این را به هیچکس نگو
که نه میداند
و نه خواهد دانست
دوشنبه که از راه می رسد
روی ایوان خانه می نشنید
و رقص خاطرات اش را در حوض تماشا میکند
دوشنبه نشسته بر میان هفته
نه غم شروعی تلخ دارد و نه حزنی از غروب های دلگیر آخر هفته
دوشنبه را دوست دارم
چون دو،شنبه ایست که دیگر خیال ابلیس را در برم نمیبینم
نام من در بین روزهای هفته دوشنبه است
روز آزاد شدن از بند تعلق و
وابستگی های مزمن
#حمیدبابامحمودی
روزش است!
دختری که غصه هایش رازیررژلب غلیض دفن میکند…
قلم برمیدارد
بوم راآبرنگی نگاه میکند…
بااشعارش کلنجارمیرود!مینویسد!خط میزند!
دوشنبه،روزش است…
درپارک کوچک محله،ازکودکان عکس میگرد…
و شب هنگام…باشمارش لبخندستارگان میخوابد
دختری ک دوشنبه روزش است!
کاش
بدجوریادت شیشه ترک خورده قلبم رامیکوبد
کاش همین حوالی بودی…
دستان گرمت رامیگرفتم
تازندگی أم ازرنگ مردگی دربیاید
ازاین روزهای کهنه بیرونم بکش
جداکن مراازمن…
به دنیای خودت ببرم
جایی ک عشق،بجای هوا”دم” و”بازدم” می شود!
کاش هین حوالی بودی
امشب «دوشنبه» میزبان نور مهتاب است
مهتاب، تابان است و شهر از غصّه بیتاب است
در «پنجکنت» آواز رودی خسته پیچیده
مهتاب، تنها دفنواز صحنهی آب است
جولان بیباکانهی شیر سپید ماه،
سوگند شب با لهجهی شیرین «کولاب» است
بر شاخساران درختان «خجند» امشب،
مرغی نمیخواند؛ چراغ باغ، شبتاب است
حسّ غمآگینی که من در سینهام دارم،
در تپّههای سبز «قرقانتپّه» کمیاب است
چشمان من بر غربت من اشک میریزند
چشمان من چون چشمههای داغ «ورزاب» است
با دست سردت اشک من را پاک کن ای برف!
در چشم من تصویری از «پامیر» در قاب است
فرزند خود را میشناسی ای وطن یا نه؟!
خون رگم مانند بازوبند سهراب است
کبک خیالم! پر بزن تا سرزمین من
آنجا که چشم خواهرم آرام در خواب است
دوشنبه در دل خود حرفها دارد
بی کسی غربت درددلها دارد
روزهایش روزهای تنهایی
لحظه هایش لحظه های بی تابی
غروبش که نگویم آه مادر
یاد محسن یاد کوچه یاد در
بغضی درون حنجره ام جاگرفته
تنهایی وقت غروب معنا گرفته
(دنیا نه فقط غروب
بلکه تمام این روز چه دلگیر میشود)
صبح هر روز دوشنبه وقت خوب دیدن تو
سرآن کوچه خلوت لحظه بوییدن تو
یک سلام عاشق از من یک نگاه تازه ازتو
ای عزیز هر ترانه قلب من اندازه تو
بهترین جا واسه مردن آغوش رویایی تو
فرصت میلاد ازنو دیدن زیبایی تو
لحظه گم گشتن من زیر پوست ناز آهو
جستجوی ساکتی دربین این همه هیاهو
- برچسب ها: