دور زدن چهره‌های توانمند: گامی همسو با مسیر سازمان مجاهدین خلق

  • توسط: admin


به گزارش تجارت‌نیوز،  دکتر فرشاد مومنی که در مراسم چهل و سومین سالگرد شهادت شهید آیت الله دکتر بهشتی در موسسه مطالعات دین و اقتصاد سخن می گفت ضمن بررسی حقوق اساسی مردم از دیدگاه بهشتی، اظهار داشت: در ۴۳ سال گذشته، هر روز بیش از قبل و امروز هم در ابعادی بی‌سابقه نسبت به سال‌های پیش، خلاء وجودی ایشان و یارانش احساس می‌شود. عنصر مشترک در زندگی جمعی نزدیک به ۵۰ ساله بدون بهشتی و یارانش این است که هم خلاء بزرگ اندیشه ای و آشفتگی‌های ناشی از این بحران اندیشه‌ای هم ظهور غیر قابل باور و فزاینده انبوهی از بحران‌های کوچک و بزرگ را شاهد هستیم.

کسانی فکر می‌کنند اگر منزلت عقل را در جامعه اسلامی پایین بیاورند، فعل ثواب انجام داده‌اند!

وی کتاب «محیط پیدایش اسلام» را یکی از شاهکارهای اندیشه‌ای شهید بهشتی دانست و افزود: شهید بهشتی در آنجا تاکید می‌کند پیامبر گرامی اسلام حتی اگر رسالتی هم از ناحیه خداوند نمی‌داشت، به اعتبار افق گشایی‌های اندیشه ای و راهگشایی‌های عملی برای مسائل مبتلابه موجود جامعه خود با استقبال روبرو می‌شد. در اسلوب اندیشه ورزی شهید بهشتی از همین زاویه است که جایگاه رفیعی برای عقل انسان در نظر گرفته می‌شود و چقدر تلخ و غم انگیز است که کسانی در دوره پس از شهادت ایشان فکر می‌کنند اگر منزلت عقل را در جامعه اسلامی پایین بیاورند، فعل ثواب انجام داده‌اند! تعبیر شهید بهشتی مانند بسیار دیگر اسلام شناسان در طول تاریخ این است که عقل پیامبر درونی انسان‌ها است و با وجود آن انسان‌ها می‌توانند بیش از سه، چهارم امورشان را با همان پیامبر درونی به بهترین شکل سامان دهند و این یکی از بزرگترین راه گم کردگی‌هایی است که در دوره پس از شهادت ایشان جامعه ما را گرفتار خود کرده است.

این اقتصاددان ادامه داد: حکومتگران گرامی را فرا می‌خوانم که حتی اگر به هر دلیلی انگیزه برای شنیدن سخن ناصحان ندارند، حداقل به شیوه لقمان حکیم عمل کنند. در این چهارچوب سه گواه تاریخی تکان دهنده وجود دارد که در جوامع رشد نیافته و تحت تاثیر استیلای سلطه‌گران داخلی و خارجی، ابزار ترور همواره شیوه مواجهه با مصلحان و منجیان جامعه بشری بوده است.

حذف فیزیکی بهشتی، به خاطر عظمت اندیشه‌ای و قدرت سازمان دهی منحصر به فرد او بود

مومنی با بیان اینکه اگر امروز شاهد ترور عریان نیستیم، اما کم و بیش از همان شیوه‌ها استفاده می‌کنند و به طور همزمان شاهد آمیزه‌ای از ترور شخصیتی و اندیشه‌ای افراد کارآمد هستیم، به اسناد منتشر شده که تبدیل به کتاب سه جلدی شده است، اشاره کرد و اظهار داشت: بر اساس این اسناد دست خط‌هایی از کادرهای کلیدی مجاهدین خلق وجود دارد که در آن به روشنی آمده بود به خاطر عظمت اندیشه‌ای و قدرت سازمان دهی منحصر به فرد شهید بهشتی تنها راه مواجهه با این مرد بزرگ را ترور و حذف فیزیکی دیده بودند.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: گواه دیگر این است که پس از اینکه مجاهدین خلق ترورهای فاجعه آمیز سال ۶۰ را انجام داده بودند، موسی خیابانی برای تیم‌های ترور و کادرهایی که بریده بودند نواری فرستاده بود که در آن تعبیر بسیار تکان دهنده‌ای به کار گرفته شده. او در مقام روحیه دهی به کادرهای بریده خود از این تعبیر استفاده می‌کند که شما خود را دست کم نگیرید، شما افراد مسئله حل کن جمهوری اسلامی را از بین بردید! بنابراین ببینید ماجرای اینکه آنها که امروز بدون اینکه ارتباط تشکیلاتی یا حتی اندیشه‌ای با مجاهدین خلق داشته باشند در چهارچوب مناسبات فاسد و رانتی افراد صاحب صلاحیت را حذف می‌کنند چه حساب کتاب‌های روشنی دارد.

مومنی به اعترافات تیم ترور آیت الله شهید دستغیب اشاره کرد و گفت: آنها در تلویزیون می‌گفتند وقتی از تهران به ما ابلاغ شد که باید ایشان ترور شود، ما زیر بار نرفتیم. دلیلش این بود که می‌گفتیم این فرد هیچ نکته منفی ندارد، نه پیوندی با زرندوزان و سرمایه سالاران مفت‌خوار دارد و نه کمکی به رژیم پهلوی کرده بوده و نه کوچکترین ضعف شخصی در زندگی او وجود دارد! چرا باید چنین فردی را ترور شود!؟ آنها گفتند کادرهای کلیدی مجاهدین این گونه نگرانی‌های ما را حل و فصل کردند که همه این نکات درست است، اما بدانید کارکرد این فرد که واجد چنین اوصافی است این است که تضادهای جمهوری اسلامی را در این منطقه مهار می‌کند.

بازکردن راه برای حذف چهره‌های کارآمد و شایسته گام برداشتن در مسیر منافقین است

وی گفت: متاسفانه مکرر مشاهده می‌شود که رویه‌های تملق پسندی و سفله گزینی به راه بازکردن برای ایفای نقش افراد صاحب صلاحیت فکری و توانمند ترجیح داده می شود. این تجربیات به اندازه کافی گویا است که بازکردن راه برای حذف چهره‌های به درد بخور و شایسته گام برداشتن در مسیر (منافقین) مجاهدین خلق است و محروم کردن جامعه و بحران مشروعیت و آلوده شدن به انواع فسادها و ظلم‌ها اجتناب ناپذیر می‌شود. از این زاویه اندیشه و منش آیت الله شهید دکتر بهشتی را باطل السحر همه خطاهای بزرگ و کوچکی می‌دانیم که کشورمان را به این صورت گرفتار کرده. امیدواریم آنها که باید این مسئله را بفهمند و اگر می‌فهمند و به روی خود نمی‌آورند، را به اندازه کافی به هوش بیاورد که قبل از آنکه در مسیرهای بدون بازگشت بیفتیم این رویه‌هایی که حریت و دانایی و عدالت خواهی را به حاشیه می‌راند را کنار بگذارند.

این اقتصاددان تاکید کرد: این کار باید ابتدا از کانال بسترسازی اندیشه‌ای و با تکیه بر اصول روش شناختی شهید بهشتی جلو رود و امیدواریم تلاش‌ها در این زمینه منشأ خیر و اثری باشد.

مومنی با یادآوری اینکه از طریق شهید حسن اجاره‌دار با شهید بهشتی آشنا شده است، گفت: بعد از شرکت در چند جلسه که در منزل ایشان برگزار می‌شد، شهید حسن اجاره‌دار از من پرسید ارزیابیم در ارتباط با او چیست؟ من گفتم وقتی این فرد از اسلام صحبت می‌کند من از مسلمان بودن خودم احساس غرور و افتخار می‌کنم و بسیار متاسفم که اکنون وقتی بسیاری کسان از اسلام صحبت می‌کنند، عرق شرم بر صورت انسان می‌نشیند و چقدر با بد دفاع کردن از دین خدا آبروی آن را می‌برند.

 

این استاد دانشگاه ادامه داد: متاسفانه ما فراتر از کاسبان تحریم، کاسبان دین هم داریم و کاسبان دین به طرزی بسیار ظالمانه و با وقاحت از امثال شهید بهشتی هم بهره‌برداری‌های ابزاری می‌کنند، به جای اینکه منظومه اندیشه او را معرفی کنند قالب‌های کلیشه‌ای توخالی را مبنای بهره‌برداری‌های فرصت طلبانه می‌کنند.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد به مباحثی که شهید بهشتی پیرامون سیره عملی در مواجهه با اقتضائات زمانه طرح کرده است، اشاره کرد و افزود: شهید بهشتی حدود ۵۰ سال پیش می‌گفت اگر توانمندی‌هایی که بشر پیدا کرده کار را به جایی برساند که انسان بتواند مانند خودش را خلق کند آیا با خداشناسی و مسلمانی ما معارضه دارد؟ ایشان با جزئیات افتخارآمیز و عالمانه می‌گویند اگر غیر از این باشد باید تعجب کنیم. اگر انسان خداگونه باشد و بخواهد به مقام خلیفه اللهی برسد باید قادر به خلق کردن باشد. ایشان ۵۰ سال پیش این سطح از مباحث را مطرح می‌کرد و اکنون چه بر سر اندیشه دینی به دلیل مواجهه ابزار انگارانه، فرصت طلبانه و ماده پرستانه با دین خدا آمده است.

خود مطلق انگاریی‌های ویرانگر ما را در ساحت دین و علم بیچاره کرده

مومنی با بیان اینکه شهید بهشتی معتقد بود اگر انسان بخواهد رشد کند ابتدا باید به نقص اطلاعاتش وقوف روش شناختی پیدا کند، اضافه کرد: خود مطلق انگاریی‌های ویرانگر ما را در ساحت دین و علم بیچاره کرده است و آقای بهشتی معتقد بودند وقوف روش شناختی راه نجات و عبور از خطر شبه داعشی شدن یا شبه طالبانی شدن به تعبیر امروزی است. ایشان در کتاب مبانی نظریه قانون اساسی پیش از ۱۵ بار تاکید می‌کنند حواستان باشد چه از جنبه اسلامی و از جنبه اقتضائات زمان، قانون اساسی بر اساس فهم ما تا امروز تنظیم شده و جا برای نقدهای اعتلا بخش باز است. به همین دلیل در خود قانون اساسی سازوکارهای اصلاح نیز پیش بینی شده است و هیچ نسبتی با خود مطلق انگاری‌های شبه مداحی که به نام دین رایج شده در آن نمی‌بینیم.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد رعایت انصاف در داوری‌ها را شاقول فهم رضایت خداوند نسبت به اسلام معرفی شده دانست و گفت: در زمانی که در کشور ما چپ و لیبرال بودن فحش تلقی می‌شد و متأسفانه ما امروز نسبت به زمان شهید بهشتی پس رفت داریم، ایشان در اوج زد وخوردهای حیدری و نعمتی که ضد لیبرال بودن ابزار حذف بخشی از شایستگان این کشور شده بود گفتند لیبرالیسم از جنبه اندیشه‌ای روی چهار ستون بنا شده که ما از موضع اسلامی با سه ستون از آن چهار ستون همدلی کامل داریم.

مومنی ادامه داد: شهید بهشتی مکرر به ما می‌گفتند اگر شمشیر را از رو ببندید و بعد برای خواندن آثار مارکس بروید، نسبتی با ادب اسلامی ندارد، بلکه باید ابتدا همدلانه بخوانید و خوب بفهمید بعد از اینکه خوب و همدلانه فهمیدید، می‌توانید عالمانه نقد کنید. اکنون ببینید ما در ساحت علم و دین چه بساطی داریم. وقتی آقای مطهری کتاب علل گرایش به مادی‌گری را نوشت ما فکر می‌کردیم چون ایشان نوشته، گویی همه علما این مسائل را می‌فهمند و از آن اجتناب می‌کنند. برداشت امروزی ما این است که باید این درس‌ها را جزء آموزش‌های واجب برای علما قرار دهند. گویی عزیزان بسیار اصرار دارند ماجراهای دوره پیشاروشنگری عین به عین تکرار شود.

ضرورت تفکیک شناختی میان «تقلا» و «تلاش»

وی با اشاره به چاپ مقاله سیاستگذاری اجتماعی در عصر دانایی که نوشته جوزف استیگلیتز بوده است، توضیح داد: وقتی استیگلیتز، اقتصاددان، دستاوردهای جدید انقلاب دانایی را در این مقاله مورد شرح و بسط قرار می‌دهد، می‌گوید اگر کل ذخیره دانایی بشر را ۱۰۰ واحد در نظر بگیریم سهم دانش‌هایی که در دانشگاه رد و بدل می‌شود از آن کمتر از ۱۰ درصد است. یعنی در غیاب عمل مبتنی بر اندیشه اساسا انباشت دانش امکان پذیر نیست. شهید بهشتی بحث‌های بسیار هوشمندانه‌ای در تفکیک تلاش از تقلا مطرح کرده‌اند و ما امروز در ایران بسیار گرفتار آن هستیم و حتی در سطوح بالای کشور این تصور خام وجود دارد که کسی که تنش را بیشتر به کار می‌دهد و یا بیشتر به این سو و آن سو می‌رود صلاحیت و شایستگی بیشتری دارد، در حالی که ماجرا از هیچ نظر نسبتی با این توهم ندارد.

منبع :

جماران

  • اشتراک گزاری:

مطالب مرتبط

ارسال نظر

شما اولین نفری باشید که در مورد پست مربوطه نظر ارسال میکنید...
شبکه های اجتماعی ما
لینک های مفید